راهپیمایی میلیونی و باشکوه عاشورای حسینی علیه رژیم پهلوی
خبرگزاری تسنیم : تظاهرات میلیونی مردم در تهران و تمام نقاط کشور، همزمان با بزرگداشت شهادت سرور شهیدان، حضرت اباعبداللَّه الحسین(ع) در عاشورای حسینی، علیه رژیم محمدرضا شاه پهلوی برپا گردید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از راسخون، تقویم تاریخ امروز به شرح ذیل است:
قتل عام افسران رژیم پهلوی در پادگان لویزان (1357 ش)
همزمان با اوج تظاهرات مردمی ضد رژیم و درگیریهای شدید مردم با مزدوران پهلوی در عاشورای 1357 ش، یک افسر، دو درجه دار و چهار سرباز مسلح، به ناهارخوری افسران ارشد پادگان لویزان در شرق تهران حمله کردند و با رگبار مسلسل، بیش از هفتاد نفر از افسران ارشد و درجهداران رژیم را کشتند. حمله کنندگان به جز یک سروان، بقیه کشته شدند. این اقدام متهوّرانه در بین نظامیان اثر زیادی بخشید و همه از جان خود هراسان شدند. دولت نظامی ارتشبد ازهاری پس از وقوع این حادثه که در کنار گوش خود، در تهران، آن هم در یک محیط نظامی اتفاق افتاده بود، سعی کرد حقیقت این خبر در پادگانها منتشر نشود ولی در همان دقایق اولیه، خبر به اطلاع همه رسید. در این اوضاع، شاه، بیش از هر کسی در وحشت فرو رفت و نسبت به جان خود بیمناک شد. از این زمان بود که رییس دولت احساس کرد که به هیچ وجه قادر به مهار کردن تظاهرات نیست و به زودی دولت او سقوط خواهد کرد.
راهپیمایی میلیونی و باشکوه عاشورای حسینی علیه رژیم محمدرضا شاه پهلوی (1357ش)
تظاهرات میلیونی مردم در تهران و تمام نقاط کشور، همزمان با بزرگداشت شهادت سرور شهیدان، حضرت اباعبداللَّه الحسین(ع) در عاشورای حسینی، بینظیرتر از تاسوعا (دیروز) برپا گردید. این گروههای عظیم که در طول مسیر خود به سر دادن شعارهای سیاسی میپرداختند، در میدان آزادی تهران اجتماع کردند. پس از راهپیمایی روز عید فطر و تاسوعا، این تظاهرات، عظیمترین اجتماع ضد دولتی مردم تهران به شمار میرفت. در پایان راهپیمایی، قطعنامهای هفده مادهای قرائت شد که در آن، بر سقوط و برچیده شدن بساط شاه، برقراری حکومت عدل اسلامی، رهبری حضرت امام خمینی(ره)، آزادی واقعی، اجرای عدالت اجتماعی و تامین حقوق مردم و جلوگیری از هرگونه سلطهگری تاکیده شده بود که به تصویب میلیونها نفر از مردم انقلابی رسید. اخبار این راهپیمایی که در صدر اخبار مهم جهان قرار داشت، جهانیان را متوجه این مطلب کرد که مردم ایران، رژیم سلطنتی را نمیخواهند و خواهان حکومتی اسلامی میباشند.
شهادت استاد اخلاق آیت اللَّه "سید عبدالحسین دستغیب" سومین شهید محراب در شیراز (1360ش)
آیتاللَّه سیدعبدالحسین دستغیب در سال 1292 شمسی (عاشورای 1332 ق) در شیراز در خانوادهای که 800 سال سابقه علم و فضیلت دارند متولد گردید. وی پس از سپری کردن مقدمات علوم اسلامی، در 22 سالگی به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آنجا از محضر استادانی چون سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ محمد کاظم شیرازی و سید میرزا آقا اصطهباناتی استفاده نمود و پس از سالیانی اقامت در نجف، از بزرگان حوزه علمیه آن سامان، اجازه اجتهاد گرفت. در نجف روح جستجوگر آن شهید در پی یافتن صاحبدلی بود که او را به ودای ایمَن برساند، تا آنکه سرانجام در محضر پرفیضِ استاد اخلاق، میرزا محمد علی قاضی تبریزی، آرامش یافت و از خواص استاد شد. آیتاللَّه دستغیب همراه با قیام امام خمینی(ره) در سال 1341، مبارزات خویش را آغاز نمود و در 15 خرداد 1342 بازداشت و به تهران تبعید گردید. از آن پس چندین بار در مدت حکومت طاغوت بازداشت و تبعید شد. در طی این مقطع از مبارزات بود که ایشان به همراه چهار تن دیگر از علما، اعلامیهای صادر و شاه را از سلطنت خلع نمودند. آیتاللَّه دستغیب پس از پیروزی انقلاب اسلامی وظایف ارزشمندی را در نظام جمهوری اسلامی از جمله: نمایندگی مردم شیراز در مجلس خبرگان، امامت جمعه شیراز و نمایندگی امام خمینی(ره) در استان فارس به عهده گرفت. آیتاللَّه دستغیب علاوه بر خدمات متعددی که صرف ساخت، تاسیس و بازسازی بناها و آثار خیریه نمود دارای تالیفات متعددی است که آدابی از قرآن، معراج، ایمان، گناهان کبیره، قلب سلیم، داستانهای شگفت و... از آن جملهاند. این عالم وارسته و معلم اخلاق سرانجام در بیستم آذر 1360 ش برابر با چهاردهم صفر 1402ق هنگامی که برای ادای نماز جمعه عازم محل برگزاری آن بود از سوی منافقین ضدانقلاب در 68 سالگی به شهادت رسید.
آغاز عملیات متوسط مطلع الفجر (1360 ش)
عملیات متوسط مطلعالفجر از 20 آذر 1360 در منطقه گیلانغرب در وسعت 35 کیلومتر مربع با رمز یا مهدی(عج) ادرکنی آغاز شد و تا پنجم دی ماه به طول انجامید. در این عملیات رزمندگان اسلام، متشکل از سپاه، بسیج و تعدادی از مردم مسلمان بومی منطقه، ضمن هماهنگی با نیروهای ارتش و هوانیروز، از سه محور به دشمن یورش بردند. نیروهای اسلام بدون توجه به سرمای شدید و شرایط سخت منطقه، ضمن عبور از سیمهای خاردار و میادین مین، به جبهه دشمن نفوذ کرده و با آنان درگیر شدند. در عملیات مطلع الفجر، نیروهای اسلام علاوه بر کشته و زخمی کردن دو هزار تن و به اسارت درآوردن دویست تن دیگر از افراد دشمن، قوای بعث را تا نزدیک مرز بینالمللی به عقب میرانند. در این میان پاتک دشمن برای عقبراندن سپاه اسلام ناکام ماند و مناطق حساسی به دست نیروهای خودی افتاد.
رحلت عالم بزرگوار آیتاللَّه "شیخ عبدالحسین غروی" (1373 ش)
آیتاللَّه حاج شیخ عبدالحسین چهرگانی غروی در سال 1289 ش (1328ق) در خاندانی که سابقه سه قرن روحانیت و مرجعیت در منطقه آذربایجان داشتند در نجف اشرف به دنیا آمد. وی پس از طی دوران ابتدایی به فراگیری علوم حوزوی روی آورد و از استادان نامداری همچون حضرات آیات: حاج میرزا باقر زنجانی، شیخ حسین اهری و شیخ ابوالحسن مشکینی بهره بُرد. آیتاللَّه غروی در 22 سالگی راهی آذربایجان شد و به مدت سه سال از درس آیتاللَّه انگجی استفاده نمود. از آن پس در درس آیتاللَّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی و سید محمد حجت کوه کمرهای در قم شرکت جست و به مدارج والای علمی دست یافت. آیتاللَّه غروی پس از آن، در تبریز به تدریس و تعلیم و ارشاد مردم و توجه به مباحث اخلاقی اشتغال پیدا کرد و جوانان را به اسلام اصیل رهنمون میساخت. این عالم مجاهد در زمانی که اندیشههای ضد دینی و الحادی از جانب بیدینان در جامعه مطرح شده بود، با دلایل قاطع به دفاع از حریم دین پرداخت که بعدها با نام اسلام و شیعه به چاپ رسید. ایشان همچنین در مبارزات مردم تبریز به همراه عالمان آن دیار از قبیل حضرات آیات: شهید قاضی طباطبایی، سید محمدعلی انگجی و میرزا عبداللَّه مجتهدی شرکت فعال داشت و نام وی، همواره در ذیل اعلامیههای عالمان تبریز به چشم میخورد. آیتاللَّه غروی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی مردم آذربایجان شرقی به عضویت مجلس خبرگان برگزیده شد و تا پایان عمر در این سنگر مشغول خدمت بود. سرانجام آن فقیه وارسته پس از عمری سرشار از خدمات دینی، در بیستم آذر 1373ش در 84 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد و پس از تشییعی با شکوه در تبریز و قم، در قم به خاک سپرده شد. در روز فوت ایشان، سه روز در آذربایجان شرقی عزای عمومی اعلام گردید و مجالس ختم باشکوهی تشکیل شد.
رحلت فقیه اصولی و جامع معقول و منقول آیت اللَّه "میرزا کاظم تبریزی" (1374 ش)
فقیه اصولی، محدث رجالی و جامع معقول و منقول، آیتاللَّه میرزا کاظم تبریزی از علمای مشهور حوزههای علمیه نجف و قم، در حدود سال 1299 ش (1340ق) در تبریز به دنیا آمد و در نوجوانی به تحصیل علوم دینی روی آورد. وی پس از گذراندن دروس مقدمات و سطح در 21 سالگی به نجف کوچید و از حضرات آیات: شیخ موسی خوانساری، شیخ محمدرضا آلیاسین، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدکاظم شیرازی، سیدمحسن حکیم و سید محمود شاهرودی بهرههایی وافر برد. آیتاللَّه تبریزی همچنین به مدت بیست سال از محضر درس فقه، اصول، رجال و تفسیر آیتاللَّه سید ابوالقاسم خویی استفاده کرد و از برترین تلامذهاش محسوب میشد. فرزانه تبریز، همزمان با تحصیل، به تدریس سطوح عالیه و پس از چندی به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت تا این که در سال 1349 ش به قم آمد و یکی از پر بارترین مجالس درسی حوزه را تشکیل داد. آیتاللَّه تبریزی بر علوم مختلف همچون: فقه، اصول، حدیث، رجال، تفسیر، تاریخ، ادبیات، ریاضیات، هیئت، هندسه، کلام، فلسفه و منطق تسلط فراوان داشت و با زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز آشنا بود. برخی از تالیفات فراوان او که سر به دهها مجلد میزند عبارتند از: شرح عروةُالوثقی در 150 جلد، القواعد الفقهیه در 50 جلد، تطبیقاتُ الوسایل در 20 جلد، الاصول الجدیده در 10 جلد، الفقه المُیسَّر و شرح اسفار. این عالم بزرگ سرانجام در 20 آذر 1374 برابر با 18 رجب 1416 ق در 75 سالگی درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
شهادت شهید رضا خیری بلوک آباد (1360ش)
شهید رضا خیری بلوکآباد در 11 بهمن 1334ش در روستای بلوکآباد در شهرستان مراغه چشم به جهان هستی گشود. وی سومین فرزند خانواده پس از دو خواهر بزرگتر بود. پدرش به کشاورزی اشتغال داشت که در سال 1340ش و در سن شش سالگی رضا، فوت کرد. پس از درگذشت پدر، عموی رضا با مادرش ازدواج کرد و سرپرستی خانواده برادر را به عهده گرفت. رضا دوران دبستان را در روستای بلوکآباد همراه با کار در مزرعه و چوپانی، با موفقیت به پایان رساند. پس از به اتمام رساندن دوران دبستان بههمراه خانواده به شهر مراغه نقل مکان کرد و در آنجا تحصیلات خود را تا پایان دوره دبیرستان پی گرفت. او در خانواده قرآن را فراگرفت و با قرآن مأنوس بود. عموی رضا درباره خصوصیات اخلاقی او گفته است که هرگز عصبانیت او را ندیده و بههنگام گرفتاری و مشکلات، همواره بر خدا توکل میکرد و توصیه مینمود که توکلمان جز برای خدای مهربان نباشد. رضا، دوران نوجوانی را علاوه بر تحصیل با کار در ساختمانسازی گذراند. پس از آنکه تحصیلات دوران دبیرستان را با موفقیت به پایان رساند، به خدمت سربازی اعزام شد و در سپاه دانش به مدت دو سال در تهران به انجام وظیفه پرداخت. پس از این دوره در سال 1356ش، وارد دانشسرای تربیت معلم تبریز شد که مقارن با اوجگیری انقلاب اسلامی بود. او یکی از چهرههای انقلابی شناختهشده و عامل گسترش نهضت در شهرستان مراغه بهشمار میرفت و مسجد طاق مراغه کانون فعالیتهای مذهبی سیاسی او و سایر همفکرانش بود. رضا، آنجا را به مرکز تجمع جوانان مذهبی تبدیل کرده بودند که برگزاری دورههای آموزش قرآن و کلاسهای عقیدتی سیاسی یکی از برنامههای مهم آن بهشمار میآمد. رضا در اواخر دوران دانشجویی، چهار ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358ش، با توصیه مادرش تصمیم به ازدواج گرفت و با خانم ربابه خدایی - که از طرف دوستانش به او معرفی شده بود - در سن بیست و سه سالگی ازدواج کرد. همسر رضا نیز از پیش از پیروزی انقلاب در مؤسسه فاطمیه مسجد طاق در تبلیغ احکام دینی نقش فعالی داشت. آنان در مراسمی بسیار ساده و به دور از هرگونه تجمل و تکفلی زندگی مشترک خود را آغاز کردند. بهخاطر علاقهای که به تعلیم و تربیت جوانان داشت، با اخذ مدرک فوق دیپلم در رشته علوم انسانی بهعنوان دبیر قرآن و معارف اسلامی به استخدام آموزش و پرورش درآمد. اما بلافاصله پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آموزش و پرورش را رها کرد و ابتدا بهصورت مأمور به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. عضویت در سپاه، دوران جدیدی از زندگی رضا محسوب میشد. یکی از ویژگیهای برجسته او در فرماندهی، دقت و وسواس در حفظ و استفاده درست از بیتالمال بود. هیچکس حتی برای یک بار هم ندید که از وسائل و امکاناتی که در اختیارش بود، برای امور شخصی استفاده کند. حتی وقتی که همسرش دچار مسمومیت شده بود، حاضر نشد با اتومبیل سپاه وی را به بیمارستان منتقل کند. با آغاز جنگ تحمیلی درحالیکه چند ماهی از تولد پسرش - مهدی - نگذشته بود، به جبهههای نبرد اعزام شد. رضا در اولین اعزام، به جبهههای جنوب رفت و در نبرد شکست حصر آبادان شرکت داشت. او به مادرش میگفت: «امروز اباعبدالله (ع) تنهاست و اگر شیعه حسین هستیم اینک ما را به یاری میطلبد و تمام خطوط جبههها، کربلای امروز ماست. حضورمان در جبهه مانند حضور حضرت امام حسین (ع) در کربلا نوعی معامله با خداست.» تشکیل جلسات ترجمه و تفسیر قرآن از جمله برنامههای دائمی او در جبههها بود و همواره همرزمانش را به تداوم آن توصیه میکرد. پرهیز از بیکاری و اسراف از ویژگیهای بارز او بود. یکی از همرزمانش نقل میکند: «وقتی از چیزی عصبانی میشد، صلوات میفرستاد و به خدا پناه میبرد. هیچگاه او را ناراحت نمیدیدیم مگر اینکه شاهد و ناظر بیکاری بچهها و یا اسراف آنان باشد.» رضا پس از مدتها حضور در جبهه به فرماندهی گردان توحید مراغه منصوب شد. رفتار او با زیردستان چنان بود که کمتر کسی گمان میکرد که او فرمانده گردان باشد. رضا در آخرین اعزام خود در 10 آبان 1360ش، به منطقه گیلانغرب رفت و در سمت فرماندهی گردان توحید مراغه فعالیت کرد. عملیات مطلعالفجر آخرین عملیاتی بود که گردان توحید به فرماندهی رضا خیری در اوایل زمستان سال 1360ش در سرپل ذهاب شرکت کرد. یکی از همرزمان رضا - که فرمانده یکی از گروهانهای تحت فرماندهی او نیز بود - درباره عملیات و شب قبل از آن میگوید: «از طرف فرماندهی مقر به ما ابلاغ شد که در اسرع وقت به منطقه عازم شویم. آن شب رضا پیشنهاد کرد که برای تماس تلفنی با خانوادهها به مخابرات برویم. برخاستم و با او به مخابرات رفتیم. در آنجا با صف طولانی رزمندگانی مواجه شدیم که برای تماس به انتظار ایستاده بودند. رضا با دیدن این صف طویل علیرغم اینکه دوستان زیادی از او خواستند تا در نوبت آنها تلفن بکند، حاضر نشد و بهاتفاق به گردان بازگشتیم. به طرف ساختمان شهید رجایی حرکت میکردیم و رضا زیر لب زمزمههای غریبی داشت. وقتی مقابل ساختمان رسیدیم، پیکی از فرماندهی خبر آورد که کلیه رزمندگان گردان توحید در عرض یک ساعت حاضر و عازم منطقه شوند. این خبر شور عجیبی در رضا پدید آورد آنقدر که خوشحالی از چهرهاش نمایان شد. عملیات مطلعالفجر در دامنه کوههای برآفتاب آغاز شد و گردان ما یکی از گردانهای خطشکن بهشمار میآمد که فرماندهی آن به عهده رضا خیری بود. او پیش از عملیات به دوستانش توصیه کرد که اگر اتفاقی برایش افتاد به راهش ادامه دهند و تنها به هدف که فتح مواضع دشمن است، بیندیشند. در نقطهای از راه از آنها جدا شدیم و هرکدام به سمتی حرکت کردیم. در بین راه یکی از رزمندگان شناسایی را که مجروح شده بود دیدیم. رضا وقتی پیکر خونین او را دید دستی به صورت مجروحش کشید و سپس دست خونآلودش را به صورت خود مالید...» با ادامه عملیات، رضا خیری بلوکآباد درحالیکه به سمت دشمن یورش میبرد، نارنجکی به سویش پرتاب شد و او در اثر جراحات ناشی از انفجار نارنجک در سحرگاه روز بیستم آذرماه سال 1360 هجری شمسی، در منطقه سرپل ذهاب به شهادت رسید. پیکر شهید پس از انتقال، در گلشن زهرا (س) مراغه به خاک سپرده شد.
شهادت "حضرت امام زین العابدین"(ع) امام چهارمِ شیعیان بنا به روایتی (94 یا 95 ق)
تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(ع) مشخص نیست ولی روایت 25 محرمِ سال 94 هجری سندّیت بیشتری دارد. مدت عمر آن حضرت پنجاه و هفت سال و طول امامت آن بزرگوار سی و چهار سال و اندی میباشد. آن حضرت به دست هِشامبن عبدُالمَلِک در زمان خلافت ولیدبن عبدالملک مسموم گردیدند و در کنار مرقد مطهر عموی بزرگوارش، حضرت امام حسنمجتبی(ع) در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند. حضرت امام زینالعابدین(ع) پس از واقعهی پرشور کربلا، به همراه دیگر افراد خاندان اهلبیت(ع) به کوفه و شام برده میشوند. ایشان به همراه عمّهی بزرگوار خود، حضرت زینب کبری(س) رسالت حسینی را با افشای ماهیت دستگاه فاسد اموی و معرفی راه پاک ثاراللَّه به عنوان مسیر صحیح به سوی نجات، کامل میکنند. آن امام بزرگوار پس از رسوا ساختن حکام جور در مجلس عبیداللَّه بن زیاد و یزید بن معاویه، به مدینه باز میگردند و لحظهای از زنده نگاه داشتن واقعهی عاشورا باز نایستادند.
انتشار نخستین روزنامه در ایران (1253 ق)
نخستین روزنامهی ایران توسط میرزا صالح شیرازی در 25 محرم سال 1253 ق به نام کاغذ اخبار یا اخبار وقایعِ دارُالخِلافه انتشار یافت و بر خلاف اسمش، ماهنامه بود. ادارهی این روزنامه را خودِ میرزا صالح شیرازی بر عهده داشت. این روزنامه در دو برگ بزرگ با چاپ سنگی منتشر میشد و در آن مطالبی دربارهی شهر تهران ودیگر شهرهای ایران، سرزمینهای عربی و کشور ترکیه به چاپ میرسید. تنها نسخهی موجود از روزنامهی کاغذ اخبار، در موزهی بریتانیا نگهداری میشود.
قتل "محمد امین" به دستور برادرش "مأمون" در جنگ بین سپاهیان دو طرف (198ق)
هارون در زمان حیات خود، پسر خویش محمد، ملقب به امین را که مادرش زبیده بود، جانشین خود قرار داد و پسر دیگرش عبداللَّه مامون را که بزرگتر از امین و از مادری کنیز و ایرانی بود ولیعهد امین قرار داد. پس از مرگ هارون، امین به خلافت رسید و پنج سال خلافت کرد و برادرش را از ولایتعهدی خلع نمود. مأمون که درخراسان امارت داشت به کمک ایرانیان علیه برادرش قیام کرد و سرانجام طاهربن حسین ذوالیمینین را به بغداد فرستاد و طاهر، امین را کشت و سرش را به مرو منتقل کرد. از آن زمان خلافت عباسی به مامون منتقل شد.
خلع "امیر کبیر" از وزارت نظام پس از عزل وی از صدارت عُظمی (1268 ق)
لیاقت و تدبیر و طهارت اخلاقی امیر کبیر، موجب وحشتِ درباریان ناپاک و حسودانِ جاهطلب گشت. سرانجام شاه جوان 18 ساله و بیتجربه بر اثر دسیسهها و تحریکات درباریان و مادر خود، مهد عُلیا، در بیستم محرم 1268 ق، امیرکبیر را از صدرات برکنار کرد ولی مقام امیرنظامی را همچنان در عهدهی او گذاشت. اما این مقام نیز پنج روز بعد از او گرفته شد. پس از عزل امیرنظام، مَهد عُلیا، همچنان از ماندن او در تهران نگران بود و برای این که شاه، دیگرباره با وی بر سَرِ مِهر نیاید، در کار او مکر و حیله میکرد. سرانجام شاه را بیش از پیش به امیرکبیر بدبین ساختند تا این که ناصرالدین شاه، دستور تبعید او به فینِ کاشان و قتل این امیرِ لایق را صادر کرد.
تولد خانم "امیلی دیکِنْسون" بانوی شاعر امریکایی (1830م)
خانم امیلی دیکِنْسون، بانوی شاعر امریکایى در دهم دسامبر 1830م در ایالت ماساچوست امریکا به دنیا آمد. امیلی در ابتدا در زادگاهش و سپس در یک کالج به تحصیل پرداخت اما به سبب آنکه عمیقاً از تعلیم و تربیتی چنان خشک و خشونتآمیز رنج میبرد، دنباله تحصیل را رها کرد و در خانه به وسیله معلم خصوصی و مطالعات شخصی بر وسعت معلومات خود افزود. دیکنسون در اواسط عمر به دنبال آشنایى با برخی نویسندگان معروف امریکا، به ادبیات علاقهمند شد و با الهام از آثار آنان، اشعار فراوانی سرود. سالهای پایانی عمر امیلی دیکنسون به انزوا و گوشهگیری در زادگاهش گذشت و او بیشتر وقتش را به پرورش گل و سرودن شعر مصروف داشت. از وی نزدیک به دو هزار قطعه منظوم بر جای مانده که تنها سه منظومه از آنها در زمان حیاتش انتشار یافت. پس از مرگ، اشعار او به صورت یادداشتهای پراکنده و گاه با خط ناخوانا در گوشه و کنار اتاقش پیدا شد که شش سال پس از مرگش در دیوانی انتشاریافت و پیروزی عظیمی در ادبیات امریکا به دست آورد. همچنین چاپ کامل اشعار دیکنسون 38 سال پس از مرگ وی در سال 1924م اتفاق افتاد. به طور کلی، نمیتوان اشعار دیکنسون را به عصری معیّن، منسوب کرد. اشعار وی از رنج درون و شکنجه پنهانی او حکایت دارد که همه در قطعههای کوتاه و موجز چون رباعی و با وزنی خاص و قالبی ساده گنجانده شده و از قدرت عجیب در تصویر و ترسیم و از نفوذ فراوان و از سبکی پاکیزه و اعجابآور برخوردار است. بیآنکه بتوان امیلی دیکنسون را با شاعری معین سنجید، میتوان او را در شمار چند تن بانوی شاعر بزرگ جهان به شمار آورد که شهرتش پس از مرگ، روزافزون شد واشعارش در نسل بعد، نفوذ بسیار یافت. خانم امیلی دیکنسون، سرانجام در پانزدهم مه 1886م در 56 سالگی درگذشت.
تولد "پیر لوئیس" شاعر و داستانسرای فرانسوی (1870م)
پیِر لوئیس، ادیب و نویسنده فرانسوی در دهم دسامبر 1870م در بلژیک به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات متوسطه، برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه به پاریس رفت و پس از آشنایى با ادبای آن شهر، مجله ادبی لاکونک را بنیان نهاد. لوئیس از همین زمان نخستین اشعارش را در این مجله منتشر کرد که مورد تحسین قرار گرفت. وی در سالهای بعد آثار متعدد دیگری به نگارش درآورد که با به نمایش درآمدن برخی از آنها، شهرت فراوانی نصیب لوئیس نمود. پیِر لوئیس مدتی نیز به کارهای تحقیق و تفسیر متون پرداخت که بعضی از آنها را منتشر کرد و بعضی را در نامههایی برای دوستان فرستاد. وی در اشعار خود، درخشانترین رنگ و جلای نوشتههای مکاتب زمان را جمع کرده و توجه به زیبایی و قالب را در درجه اول اهمیت قرار داده است. پیِر لوئیس ده سال آخر عمر را در عُزلت گذراند و سرانجام در چهارم ژوئن 1925م، در 55 سالگی درگذشت.
درگذشت "آلفرد نوبل" شیمیدان معروف سوئدی (1896م)
لفرد نوبل، شیمیدان نامی سوئدی در 21 اکتبر سال 1833 در استکهلم سوئد متولد شد. وی تا ی تا 16 سالگی نزد معلم خصوصی درس خواند و با برخورداری از هوش سرشار خود، به پیشرفتهای مهمی در علوم و فنون نائل گردید. آلفرد همچنین توانست زبانهای روسی، انگلیسی، فرانسوی و ایتالیایى را به خوبی فراگیرد و وارد عرصه تحقیقات در زمینه شیمی گردد. پشتکار مداوم آلفرد نوبل سبب شد تا در هفتم ماه مه 1878م، پس از سالها تحقیق و مطالعه در زمینه علم شیمی، موفق به اختراع ماده نیرومند انفجاری دینامیت گردد. اما از این ماده منفجره به جای استفاده صلحآمیز، به عنوان ابزار جنگی استفاده شد و نوبل را به فکر انداخت که دینامیت بیخطر بسازد که به راحتی منفجر نشود. آلفرد نوبل علاوه بر اختراع دینامیت، به 350 اختراع و اکتشاف دیگر نیز دست یافت و در 93 کشور، کارخانه و کارگاه تولیدی دایر نمود. نوبل که اختراع خود را در دست دولتها و نظامیان برای مقاصد ضد بشری میدید، بر آن شد تا با اختصاص ثروتش به کسانی که در زمینه پیشبرد علم و گسترش صلح فعالیت میکنند جایزهای اهدا نماید. از این رو، یک سال قبل از مرگ، در سال 1895م با اشتیاق فراوانی که به پیشرفت علم داشت، وصیتنامه مشهور خود را در این مورد تنظیم کرد که بر اساس آن، بنیادی تأسیس شده و به افراد برجسته در علوم فیزیک، شیمی، پزشکی و ادبیات و نیز تلاشگران عرصه صلح جوایزی اهدا کند. این بنیاد که به نام او، بنیاد نوبل خوانده میشود هم اکنون نیز به این کار ادامه میدهد. هر چند در این میان، این جوایز به ویژه جایزه صلح آن، جنبه سیاسی پیدا کرده و وسیلهای برای تبلیغ سیاستهای استکباری قدرتمندان غربی شده است. آلفرد نوبل سرانجام در دهم دسامبر 1896م در 63 سالگی درگذشت. (ر.ک: 29 ژوئن)
پایان دوران چهارصد ساله تسلط استعمار اسپانیا بر کشور کوبا (1898م)
سرزمین کوبا واقع در امریکای مرکزی در 27 اکتبر 1492م توسط کریستُف کُلُمْبْ دریانورد معروف ایتالیایى که در خدمت دربار اسپانیا بود، کشف شد و از همان زمان زیر سلطه استعماری اسپانیا قرار گرفت. با این حال، فعالیتهای آزادیخواهی کوبا از قرن نوزدهم آغاز گردید و در طول این قرن ادامه یافت. اما علی رغم تمامی تلاشها و حتی جنگهای چریکی، اسپانیا این شورشها را سرکوب کرد و حاکمیت استعماری خود را بر کوبا ادامه داد. در این میان، امریکا بارها تمایل خود مبنی بر الحاق کوبا به خاک ایالات متحده را اعلام کرد و این درخواست در سالهای پایانی قرن نوزدهم، با توجه به اوجگیری مبارزات مردم کوبا علیه اسپانیا، به صورت جدیتری مطرح شد. این در حالی بود که اسپانیا نیز برای رها شدن از مشکلات پیش آمده، درصدد ارائه خودمختاری تدریجی به کوبا بود. البته این تصمیم، مورد نظر امریکا نبود چرا که ایالات متحده به دنبال بهانهای برای حذف اسپانیا و جایگزینی خود در این منطقه بود. در این میان و به دنبال درگیری کوتاه مدتی که در فوریه 1898م بین امریکا و اسپانیا روی داد، چون اسپانیا توانایى جنگ با امریکا را نداشت به مذاکره روی آورد و از پاپ تقاضای میانجیگری نمود. مذاکرات دو کشور در نهایت به معاهده پاریس انجامید که در تاریخ دهم دسامبر 1898م به امضا رسید و شرایط سخت و ناگواری را بر اسپانیا تحمیل نمود که واگذاری مناطق کوبا و اطراف آن به امریکا از آن جمله بود. در این تاریخ، هرچند حاکمیت استعماری 406 ساله اسپانیا بر کوبا خاتمه یافت، اما استعمار نوین، جایگزین آن شد که تا زمان انقلاب ضد دیکتاتوری در سال 1959م، به مدت 61 سال ادامه یافت. از آن زمان و با کوتاه شدن دست امریکا از کوبا، دشمنیهای ایالات متحده با کوبا همچنان ادامه دارد.
مرگ "ماکس پلانک" دانشمند و فیزیکدان برجسته آلمانی (1947م)
ماکْسْ پِلانْگ، فیزیک دان و ریاضیدان بزرگ آلمانی در 23 آوریل 1858م به دنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، به سمت استادی دانشگاه مونیخ دست یافت و به تحقیقات متعددی در زمینه انرژی پرداخت. تا سال 1899م، دانشمندان تصور میکردند که انرژی به طور اتصالی جریان دارد ولی ماکس پلانک در 14 دسامبر 1899م به جامعه فیزیک برلین اظهار داشت که انرژی به صورت انفصالی است که آن را دامنه انرژی یا کوآنتای انرژی میگویند. این یافته علمی با اصول و قوانینی که تا آن روز دانسته شده بود وفق نمیکرد و طبعاً مخالفانی برای پلانک به وجود آورد، ولی این مخالفتها بیش از 5 سال طول نکشید زیرا تئوری انیشتین که متکی بر توری کوآنتا بیان شد، ارزش واقعی و حقیقی تئوری پلانْکْ را معلوم نمود. ماکس پلانک به سبب ارائه نظریه کوآنتا، در سال 1918م جایزه نوبل فیزیک را دریافت کرد. پلانک که از مخالفین سرسخت هیتلر، دیکتاتور توسعه طلب آلمان نیز به شمار میرفت، تحقیقات جامع و ارزشمندی در زمینه ترمودینامیک، فیزیک نظری، حرارت، تشعشع و نور انجام داد و آثاری در این زمینهها از او بر جای مانده است. پس از جنگ جهانی دوم، دولت آلمان میخواست به مناسبت نودمین سال تولد پلانک جشنی برپا کند که پلانک چند روز زودتر در دهم دسامبر 1947م درگذشت.
تصویب اعلامیه حقوق بشر در سازمان ملل متحد (1948م)
در جریان جنگ جهانی دوم، هنگامی که منشور ملل متحد در دست تدوین بود، احترام به حقوق بشر و آزادیهای سیاسی مورد توجه نمایندگان کشورهای مختلف جهان واقع شد. پس از چندی، سازمان ملل متحد تصمیم گرفت که این حقوق، همه جا و برای همه ملتها قابل اجرا باشد. در ادامه، کمیسیون حقوق بشر در ژانویه سال 1947م شروع به کار کرد و پس از مدتی مطالعه و بررسی در قوانین اساسی کشورها و بحث و گفتگو در کمیسیونهای مختلف، نتیجه مطالعات خود را به صورت لایحهای به مجمع عمومی تقدیم کرد. مجمع مزبور در دهم دسامبر 1948م (19 آذر 1327ش) با 48 رأی مثبت و 8 رأی ممتنع، اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب کرد و این روز به عنوان روز جهانی حقوق بشر نامگذاری گردید. این اعلامیه، شامل یک مقدمه و سی ماده میباشد و در ماده اول آن به برابری افراد بشر و حاکمیت روح برادری در میان آنها اشاره شده است. علی رغم تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، واقعیت در عمل به گونهای دیگر شکل گرفت. نگاهی گذرا به رویدادهای سیاسی و نظامی جهان پس از پایان جنگ دوم جهانی، تصویری از وقایع اسفبار را نشان میدهد که دقیقاً بیانگر فاصله زیاد میان اهداف و عملکرد جامعه بینالمللی در دفاع از حقوق بشر است. به علاوه بر خلاف تصور اولیه، شعارِ دفاع از حقوق بشر، عملاً به ابزاری در جهت اِعمال فشارهای سیاسی و اقتصادیِ دولتهای غربی بر کشورهای مستقل جهان برای پیشبرد منافع استعماری این دولتها، مبدّل شده است. هم اکنون بسیاری از کشورهای جهان، با توجه به این واقعیت تلخ و همچنین به دلیل ناهمخوانی برخی بندهای اعلامیه حقوق بشر با اعتقادات، فرهنگ و رسوم آنان، خواستار تغییر در این بندها و جلوگیری از استفاده ابزاری از این اعلامیه هستند. به دنبال تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در دهم دسامبر 1948م توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد و تأیید حقوق طبیعی و اجتماعی افراد بشر توسط این سازمان بینالمللی، روز دهم دسامبر (برابر با 19 آذر 1327ش) به عنوان روز جهانی حقوق بشر نام گذاری شده است.
تصویب طرح انتقال مقرّ سازمان ملل به آمریکا در کنگره آمریکا (1949م)
سازمان ملل متحد پس از تأسیس در سال 1945م، تا چهار سال یعنی تا 1949م مقرّ مشخصی نداشت. ابتدا قرار بود همچون جامعه ملل، ژِنو به عنوان مقرر سازمان ملل باشد و جلسات آن، در آن شهر و یا به تناوب در پایتختهای هر یک از کشورهای عضو تشکیل شود. در همین زمان، در دهم دسامبر 1945م کنگره امریکا به اتفاق آرا تصمیم گرفت از سازمان ملل متحد دعوت کند که مقرّ دائمی خود را در امریکا بنا سازد. مجمع عمومی سازمان ملل که اولین جلسه رسمی خود را پس از تأسیس این سازمان در فوریه 1946م در لندن برگزار کرده بود، در چهاردهم فوریه موافقت خود را برای انتقال تشکیلات سازمان ملل به امریکا اعلام نمود. سازمان ملل پس از اعلام موافقت خود با تأسیس مقر این سازمان در امریکا، تصمیم گرفت زمینی به مساحت 180 کیلومتر مربع را از دولت امریکا خریداری کند. در نهایتْ اولین سنگ بنای تأسیس ساختمان 110 طبقه سازمان ملل همزمان با روز ملل متحد، در 24 اکتبر 1949م، در یک محوطه وسیع، توسط هاری ترومن رئیس جمهور وقت امریکا و در حضور اعضای مجمع عمومی بر زمین زده شد. به تدریج که کار ساختمانی این بنا به پایان رسید، مدارک و اسناد و دفاتر اداری و تشکیلات سازمان ملل از ژنو و لندن و پاریس و... به نیویورک انتقال یافت. پس از سه سال، عملیات احداث ساختمان سازمان ملل به پایان رسید و در اکتبر 1952م اولین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در محل ساختمان نوساز این سازمان در نیویورک تشکیل شد. مصون ماندن امریکا از خسارات جنگ جهانی دوم، دارا بودن امنیت سیاسی و نیز کمکهای مالی فراوان امریکا برای خرید زمین و احداث ساختمان سازمان ملل از دلایل اصلی موافقت سازمان ملل برای انتقال ساختمان مرکزی خود به نیویورک بود. کمکهای مالی و تسهیلات اقتصادی امریکا برای ساخت مقر سازمان ملل به حدی بود که به تعبیری باید گفت امریکا تشکیلات ساختمانی سازمان ملل را مجانی در اختیار این سازمان قرار داد. ضمن اینکه اساساً طرح تأسیس سازمان ملل متحد در ابتدا از سوی فرانْکلین دِلانو روزْوِلْتْ، سی و دومین رئیس جمهورارائه شده بود. در کنار این موارد باید یک نکته را نیز اضافه کرد و آن اینکه اصولاً تلاش امریکا برای انتقال سازمان ملل به آن کشور، چه به صورت هدیه وام بدون بهره و چه به بهانه ثبات و امنیت و چه به صورت تبلیغ در مورد وضع مطلوب اقتصادی و... در حقیقت تلاش به منظور ایجاد سلطه امریکا بر این سازمان بوده است. چنانکه تلاشهای بعدی ایالات متحده نیز مانند تقبّل بیشترین حق السهم در سازمان، اِعمال نفوذ در آراء نمایندگان سازمان، فشار سیاسی بر شورای امنیت و مجمع عمومی و... در دستیابی به منافع بیشتر دولت امریکا، همه در جهت همین سیاست بوده است.
روز جهانی حقوق بشر
در جریان جنگ جهانی دوم، هنگامی که منشور ملل متحد در دست تدوین بود، احترام به حقوق بشر و آزادی های سیاسی مورد توجه نمایندگان کشورهای مختلف جهان واقع شد. پس از چندی، سازمان مل متحد تصمیم گرفت که این حقوق، همه جا و برای همه ملت ها قابل اجرا باشد. در ادامه، کمیسیون حقوق بشر در ژانویه سال 1947 میلادی شروع بکار کرد و پس از مدتی مطالعه و بررسی در قوانین اساسی کشورها و بحث و گفتگو در کمیسیون های مختلف، نتیجه مطالعات خود را به صورت لایحه ای به مجمع عمومی تقدیم کرد.مجمع مزبور در دهم دسامبر 1948 میلادی (19 آذر 1327 ش) با 48 رأی مثبت و 8 رأی ممتنع، اعلامیه جهانی حقوق بشر را تصویب کرد و این روز به عنوان روز جهانی حقوق بشر نامگذاری گردید. این اعلامیه شامل یک مقدمه و سی ماده می باشد و در ماده اول آن به برابری افراد بشر و حاکمیت روح برادری در میان آنها اشاره شده است. علی رغم تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، واقعیت در عمل به گونه ای دیگر شکل گرفت. نگاهی گذرا به رویدادهای سیاسی و نظامی جهان پس از پایان جنگ دوم جهانی، تصویری از وقایع اسفبار را نشان می دهد که دقیقاً بیانگر فاصله زیاد میان اهداف با عملکرد جامعه بین المللی در دفاع از حقوق بشر است. به علاوه بر خلاف تصور اولیه، شعار دفاع از حقوق بشر، عملاً به ابزاری در جهت اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی دولت های غربی بر کشورهای مستقل جهان برای پیشبرد منافع استعماری این دولت ها، مبدل شده است. هم اکنون بسیاری از کشورهای جهان، با توجه به این واقعیت تلخ و همچنین بدلیل ناهم خوانی برخی بندهای اعلامیه حقوق بشر با اعتقادات، فرهنگ و رسوم آنان، خواستار تغییر در این بندها و جلوگیری از استفاده ابزاری از این اعلامیه هستند.بدنبال تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در دهم دسامبر 1948 میلادی توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد و تأیید حقوق طبیعی و اجتماعی افراد بشر توسط این سازمان بین المللی، روز دهم دسامبر (برابر با 19 آذر 1327ش) به عنوان روز جهانی حقوق بشر نامگذاری شده است.
انتهای پیام/
تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.