فراستی: «بی‌خود و بی جهت» واقعا بی‌خود و بی‌جهت است/ دانش:حرف‌های فراستی نقد نیست


فراستی

خبرگزاری تسنیم : برنامه شب گذشته «هفت» به نقد و بررسی فیلم بی خود و بی جهت کاهانی اختصاص داشت. مهرزاد دانش به عنوان موافق فیلم و البته فراستی به عنوان مخالف فیلم رودرروی یک‌دیگر بحث و گفت‌وگو کردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم قسمت بحث و نقد مفصل فیلم این هفته برنامه هفت به آخرین ساخته عبدالرضا کاهانی  «بی‌خود و بی‌جهت» اختصاص داشت.

فراستی منتقد ثابت برنامه هفت مثل همیشه در جمله اول تکلیف خودش با فیلم کاهانی را در یک جمله روشن کرد: "بی‌خود و بی‌جهت اساسا فیلمی «ماقبل‌نقد» است؛ طبیعتا گبرلو باید می پرسید که پس چرا فراستی دربرنامه حاضر شده است تا این فیلم«ماقبل‌نقد» را نقد کند و فراستی هم جواب را در آستینش داشت: "به خاطر مهرزاد دانش آمده‌ام تا بحث‌های دیگری را پیگیری کنیم."

مهرزاد دانش منتقد موافق فیلم بی‌خود و بی‌جهت، با این جمله‌های فراستی مجبور شد از همان ابتدا گارد دفاعی اش را محکم ببندد. فراستی در توضیح جمله قصار «فیلم ماقبل تاریخ است» چنین گفت: اصلا فیلمی ساخته نشده است. نیم خط داستان فیلم و  یک سری راش که کنار هم قرار گرفته‌اند و  دوستانی که دور هم جمع شده‌اند و از خودشان بدون بازی، بدون شخصیت و  بدون میزانسن فیلم گرفته‌اند
.
فراستی نقدهای خودش به فیلم را با این جمله کامل کرد: فیلم بیشتر یک نوع تمرین است و کاهانی هم بیشتر تمرین‌گراست تا اینکه فیلمساز باشد.

انگار فراستی حرفهایش را گفته بود و می‌خواست بلند شود برود. به همین ترتیب بود که  بقیه حرف‌هایش به بحث‌های  مطولی درباره ساختار سینما و تفاوت سینمای کلاسیک و مدرن مربوط شد.

مهرزاد دانش منتقد سینما و دانش‌آموخته دانشگاه امام صادق(ع) اگر چه حریف بازی‌های زبانی و شلوغ‌کاری‌های فراستی نبود اما برای فیلم از همان ابتدا سنگ تمام گذاشت: "بی‌خود و بی‌جهت فیلم  قابل توجه و خوبی است و بهترین فیلم کارنامه کاهانی است. فیلم هم شخصیت‌پردازی خوبی دارد و هم در فیلمنامه  وهم در اجرا کار تمیز و خوب درآمده است."

و بحث بین فراستی و دانش از همین جا شروع شد: «فیلمنامه»

فراستی معتقد بود فیلنامه بی‌خود و بی‌جهت اصلا شخصیت ندارد و اینکه  کسی در کل فیلم با جورابش بازی کند یا اینکه دست به شکمش بزند و مسخره بازی دربیاورد شخصیت نمی‌شود. آدم‌های بی‌خود و بی‌جهت رها هستند و بدون هیچ توضیحی فقط می‌آیند و می‌روند و حرف می‌زنند و بازی در می‌آورند.

اما دانش در مقابل معتقد بود که  فراستی سیستمش اصولا همین است: "خط کشی در دست می‌گیرد و چیزی را با آن متر می‌کند که سنخیتی با آن ندارد. بی‌خود و بی‌جهت اصلا فیلمی با مختصات سینمای کلاسیک نیست، مثل تفاوتی  که سینمای هیچکاک و برگمان دارند و هر دوی این نوع سینما را نمی‌توان با یک معیار سنجید."

فراستی با این حرف‌ها عقب نمی‌نشنید: "خط کش ما در سینما منطق فیلم است و منطق در فیلم ربطی به نوع و گونه فیلم ندارد؛ معیار من برای بررسی فیلم‌ها فرم است و همین سینمای برگمان و هیچکاک هم در واقع یک نوع فرم بیشتر ندارد: فرم سینما"

فراستی معتقد است کاهانی در عین اینکه بلد نیست اما ادعای ساخت فیلم «ابزورد » دارد اما آنهم منطق دارد و کاهانی از آن پیروی نمی‌کند.

به گزارش تسنیم،گونه هنری خاص ابزورد در زبان فارسی معمولا به هنر پوچ گرا اطلاق می‌شود؛ هنری که در آن آدم‌ها به بیهودگی و تکرار مشغولند، هدفی در آن وجود ندارد و انسان در یک مسیر متوالی بیهوده قدم می‌زند؛ و از همین نقطه است که بحث و گفت‌وگو بین فراستی و دانش پیرامون گونه خاص فیلمسازی ابزورد آغاز می‌شود.

دانش قبول دارد که  ابزورد هم منطق خاص خودش را دارد. اما می‌گوید کاهانی هیچ‌گاه ادعای ابزورد را ندارد و دشواری کار کاهانی  در واقع در همین تلفیق ابزورد با منطق سینمای کلاسیک است.

اما فراستی معتقد است که کاهانی علاقه خاصی به مبهم کردن امور دارد که این کار را هم بلد نیست و نتیجه‌اش ایجاد حفره در داستان می‌شود؛ مثلا معلوم نیست که  واقعا پولی برای خرید خانه رد و بدل شده یا نشده است. تاریخچه این شخصیت‌ها مشخص نیست. معلوم نیست که دوستی شخصیت‌ها از کجا آمده‌اند و اصلا ذات قصه ذات سینما نیست و تئاتر است. وقتی در یک لوکیشن بسته یک تنش ساده از یک واقعه ساده روزمره را می‌خواهیم جلو ببریم باید آدم‌ها را خوب بشناسیم اما هیچ کدام از شخصیت‌ها دقیق تعریف نمی‌شوند.

دانش معتقد است فراستی تیپیکال نگاه می‌کند و خط‌کشی  شده و سفید و سیاه ماجرا را می‌بیند. علاوه بر اینکه این فیلم کاملا مشخصات منطق فیلم  ابزورد مثل تکرار و  توالی رویداد را در درون خود دارد، چیزهایی که فراستی معتقد است، ویژگی‌های سطحی و نازلی است که دانش از ابزورد درک می‌کند و نه منطق ابزورد.

بحث درباره شخصیت‌های دیگر بی‌خود و بی‌جهت بین فراستی و دانش بدون انجام هیچ‌گونه توافقی همچنان ادامه پیدا می‌کند.

دانش معتقد است که بین زن‌های فیلم رقابت و بین مردها رفاقت کنش اصلی است. رقابتی که در زن‌ها سرانجام به رفاقت یعنی یک تحول اساسی منجر می‌شود و کاهانی به این شکل شخصیت‌هایش را پردازش می‌کند؛ اما فراستی معتقد است از این تک‌کنش‌های ناقص نشان داده در فیلم نمی‌توان شخصیتی پیدا کرد و اثری که دقیقه 5 و 80 آن با 180 آن هم فرقی نمی‌کند اثری است که درواقع ساخته نشده است.

فراستی که مشخص است حوصله‌اش بعد از این بحث مطول و بی‌هیجان سر رفته‌است، دوباره به سراغ سبک نقد مورد علاقه‌اش می‌رود. او فیلم را یک فیلم سرکاری می‌داند و به تکرارِ به زعم او توهین‌آمیزِ یک رفتار بدنی در نمایش  شخصیت رضا عطاران، لقب «غیرقابل تحمل» می‌دهد.

و سرانجام فراستی می‌گوید: بی‌خود و بی‌جهت واقعا فیلم بی‌خود و بی‌جهتی است؛ بی‌جهت است چون  فیلمساز جهتی ندارد و بی‌خود است چون کل فیلم اساسا بی‌خود است.

این حرف‌ها دانش را به خشم می‌آورد چراکه معتقد است این نوع حرف زدن‌ها سنخیتی با نقد ندارد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران