ویران کردن سینمای نوین اجتماعی ؛ تنها کارکرد «کاهانی» ها


ویران کردن سینمای نوین اجتماعی ؛ تنها کارکرد «کاهانی» ها

خبرگزاری تسنیم : سینمای اجتماعی جدیدی در ایران در حال تولد است. فیلم‌هایی که «واقعیت» تنها رسالت تعریف شده برایشان است. در این مسیر فیلم‌هایی هم هستند که این جریان را به انحراف می‌کشاند مثل «بی خود و بی جهت ».

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم با تلاش فیلمسازان مستقل و جوان ایرانی گونه‌ای جدید از سینمای اجتماعی در حال تولد در سینمای ایران است. فیلم‌سازان جوان و متعهد سینمای ایران در این چند سال، با رویکردی عموما عدالت‌خواهانه در حال شکل‌دهی به گونه‌ای جدید از سینمای اجتماعی هستند. سینمایی که در حال دیدن و روایت واقعیت سفت و سخت اجتماع و قشرهای نادیده شده اجتماعی است.

این سینما علاوه بر آنکه از نگاه صلب و سنتی سینمای کهن اجتماعی در ایران، فیلم هایی که با نمایش سیاه و سفید آدم‌ها و روایت صفروصدی از اجتماع در واقع در قدم برداشتن در جهت عکس نزدیکی سینما و اجتماع کارکرد داشتند رها شده است؛ ویژگی توهم گونه سینمای نوین روشنفکری سالهای اخیر را هم ندارد. سینمای روشنفکری که با توهم روایت اجتماع و آدم ها در سینما سرانجام به تعریفی از سینمای اجتماعی رسیدند که بیش از کارکرد واقع‌نمایی و نمایش معضلات به کارکرد حل مشکلات روحی و خانوادگی فیلم سازانشان مربوط می‌شد.

سینمای اجتماعی  ایران در سالهای بعد از انقلاب با قرار گرفتن در شرایط خاص انقلاب و جنگ، درگیر گونه‌ای خاص از بازنمایی اجتماع شد که بیشتر شرح ماجراهای خاص مربوط به این دوران با دربرگیری حداقلی از اجتماع و با روایت آدم‌های منحصر به فرد بود. این سینمای اجتماعی که همچنان بازمانده‌های سینمای اجتماعی دوران قبل از انقلاب ریشه‌های تکاملی آن را شکل می‌دادند در شرایط خاص انقلاب و جنگ به شدت پرفروش و تاثیرگذار بود.

با برون رفت از شرایط خاص جنگ و انقلاب، سینمای اجتماعی ایران هم به تبع سایر رسانه های مردمی دچار تغییراتی خاص شد. در عین اینکه سینمای اجتماعی ریشه دار در قبل از انقلاب مسیر خودش را همچنان با همه فراز و نشیب‌ها ادامه می‌داد. این تغییرات سرانجام منجر به رشد گونه‌ای از سینمای اجتماعی ناامیدکننده در ایران شد که کسی حتی توهم نزدیکی آن به اجتماع واقعی را در سر نمی‌پروراند.

سینمای «جعفر پناهی»و «بهمن قبادی» و سایر فیلمسازان این دسته خاص که سرانجامی هم جز مهاجرت  به زندان یا خارج از ایران پیدا نکردند. فیلم های عموما سیاسی و تبلیغاتی که با ژست اجتماعی و دغدغه مندی نهایتا به تنش و آشوب در سینمای ایران و ایجاد جوی پر از سوء‌ظن و سوءتفاهم در ایران منتهی شدند.

اما در دهه اخیر گروهی از فیلم‌سازان اجتماعی ساز شروع به ساخت فیلم هایی خاص در ایران کردند که نوید شکل گیری یک گونه متعهد از سینمای اجتماعی در ایران را بعد از سالها بار دیگر فریاد زد، فیلم‌سازانی که تنها یک رسالت بر دوششان احساس می‌کردند: «واقعیت» به دور از غرغرهای مد شده معمول ساخت فیلم اجتماعی و به دور از توهمات قهرمان اجتماعی بودن و حل همه مشکلات سرزمین ایران با یک فیلم.

گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم درصدد است تا در آستانه جشنواره فجر امسال که طبق آنچه لیست فیلم ها نشان می‌دهد جایگاه خوبی برای نمایش و معرفی این گونه فیلم‌سازی اجتماعی است در سلسله گزارش‌هایی به فیلم‌های شاخص و فیلمسازان شاخص این گونه سینمایی جدید بپردازد.

انتخاب اول برای گزارش فیلم «بی‌خود و بی‌جهت» کاهانی است نه به این علت که نمونه خوبی برای این سینماست که اتفاقا به این علت که نمونه خوبی برای ایجاد سوء تفاهم و ویران کردن  نهایی این سینماست.

در حالی که از ابتدای امسال در اکثر نوبت‌های اکران، نماینده‌ای از این سینمای تازه متولد شده وجود داشته است و امیدها به رهایی از نگاه تنگ و بسته فیلم‌سازی سنتی اجتماعی در ایران که با نمایندگی رسانه‌ای مسعود کیمیایی شناخته می‌شود؛ افزایش پیدا کرده‌ است اکران فیلم‌هایی چون«بی‌خود و بی‌جهت» در بدبینی مدیریت سینمای ایران و مخاطبان به این دسته جدید فیلمسازان تاثیر به‌سزایی گذاشته است.

«بی‌خود و بی‌جهت» آخرین ساخته عبدالرضا کاهانی که پیش از این فیلم‌های «بیست»، «هیچ» و «اسب حیوان نجیبی است» را روانه اکران کرده بود یک درام اجتماعی قابل قبول است اگر 10 دقیقه انتهایی در پایان فیلم را ندیده بگیریم و اگر فیلم پایانی نداشت. یک موقعیت خاص برای دو زوج که واضحا از طبقه اجتماعی متوسط رو به پایین هستند؛ بستر خوبی برای نمایش آن چیزی است که سالها در انتظارش بوده‌ایم: روایت دقیق و صریح از اقشار نادیده گرفته شده اجتماع در سینمای ایران.

سالهاست که در سینمای ایران اثری واقعی از روابط انسانی و شرایط زندگی این طبقه خاص از اجتماع که جزء اقشار فرودست و حاشیه نشین پایتخت نیستند و در عین حال وابستگی قدرت و ثروت به طبقات بالای اجتماعی هم ندارند، وجود نداشته است و در این شرایط کاهانی موضع مخاطب فیلمش را درست انتخاب کرده است: آدم‌هایی که شکل و شمایل زندگی‌شان بی‌شباهت به زندگی طبقه متوسط نیست و در عین حال زندگی شان در گیرودار«حفظ شدن و حفظ کردن» گیر کرده است.

کاهانی در عین حال که موضع درست نگاه به آدم‌های داستانش را دقیق حفظ کرده است روایتی تقریبا واقعی از نحوه روابط انسانی این نوع آدم‌ها ارائه می‌دهد؛ روابط رفاقت مآبانه‌ای که بین این دسته از آدم‌ها وجود دارد و در عین اینکه نشانی از لوطی‌گری‌های سنتی رنگ و روفته جاهل مآبانه ندارد؛ آدم‌ها فدا کردن زندگی‌شان را برای یکدیگر پنهان می‌کنند؛ کاملا واقعی است.

اما این همه ماجرا نیست. در این میان اتفاقات دیگری می‌افتاد که مسیر قضاوت در مورد فیلم را اساساً دگرگون می‌کند. مثلا نمی‌توان از این گذشت که شخصیت نگار جواهریان در فیلم چه قدر غیرواقعی است و هزار سال است که سینمای ایران دست از کلیشه مضحک آدم مذهبی‌هایی که با بقیه آدم ها کاملا فرق دارند و از دنیای دیگری آمده اند دست برنداشته است.یا اینکه آن شخصیت مادرش اساسا از کدام سیاره غیرزمینی به خانه آنها نزول کرده است که این چنین حرف می زند و کنش دارد که ربطی به آدمیزاد ندارد؟

و تازه همه اینها در شرایطی است که 10 دقیقه انتهایی کار را کاملا ندیده بگیریم. جایی که بیهودگی آن نگاهی که ظاهرا کاهانی در همه فیلم‌های این چند سالش در حال پیگیری آن است به فیلم به معنای واقعی کلمه تزریق می‌شود. و این گونه می‌شود که «بی خود و بی جهت» به جای یک ماجرا و روایت اجتماعی دقیق تبدیل به بازیگوشی بی معنای خاصی می‌شود که کاهانی فعلا دچارش شده است.

و دقیقا همین جاست که تمام معنای فیلم دقیقا رنگ می‌بازد و بیهوده انگاری خاص کاهانی که به شدت هم تلخ و آزاردهنده است چیزی از سینمای اجتماعی او باقی نمی‌گذارد. آدم هایی که درگیر دقیقا «هیچ» شده‌اند و این هیچ با تاکیدهای کاهانی در فیلم: "امروز را یادتان نرود" یک نشانه برای کل زندگی شان می شود. آدم‌هایی که بیهوده دور هم جمع شده‌اند بیهوده دور هم می‌چرخند و بیهوده زندگی شان را بنا می‌کنند.

و این جا همان ضربه‌ای است که سینمای کاهانی به سینمای اجتماعی جدید هم نسلانش می‌زند. سینمای اجتماعی با روایت کاهانی عملا چیزی از موجودیت سینمای اجتماعی  باقی نمی‌گذارد؛ اجتماعی باقی نمی‌ماند که در موردشان فیلم بسازیم. همه چیز بیهوده است.

و اهمیت کاهانی و فیلمش در همه این سه چهار سال فیلمسازی‌اش به جز نمونه برجسته و قابل تحسین «بیست» همین بوده است. ویران کردن سینمای جدید اجتماعی در ایران.

انتهای پیام /

پربیننده‌ترین اخبار سینما و تئاتر
اخبار روز سینما و تئاتر
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی