بیداری اسلامی و آشوب هدفمند


بیداری اسلامی

خبرگزاری تسنیم : راهبرد آمریکا در منطقه پی‌ریزی آشوب در کشورهایی است که مخالف سیاست‌های آمریکا هستند یا ممکن است در آینده حکومت‌های ضدآمریکایی در آنها شکل گیرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، هفته‌نامه شما در یادداشتی نوشت: درست در سال پایانی ریاست حمهوری جرج بوش پسر بود که وزیر خارجه او کاندا لیزا رایس در سخنانی از واژه ای به نام آشوب هدفمند استفاده کرد. مقصود این بود که آمریکا قصد دارد خاورمیانه بزرگ را با بهره گیری از این ابزار  شکل دهد. آمریکایی ها لااقل از زمان کارتر نقشه ای را در دست داشتند که بر اساس آن باید اسراییل قدرت مطلقه منطقه باشد. در واقع خاورمیانه بزرگ همان پروژه خیالی رژیم صهیونیستی یعنی از نیل تا فرات است که در طول سی سال گذشته بارها برای رد گم کردن  اسم عوض کرد و آخرین بار خاورمیانه بزرگ نام گرفت.

در طول این سال ها مزاحم اصلی طرح صهیونیست ها برای تسلط بر منطقه، انقلاب و جمهوری اسلامی ایران بود. آمریکا و رژیم صهیونیستی بهتر از همه می دانند که در سه دهه گذشته چه سرمایه هایی را از جیب گشاد مالیات دهندگان آمریکایی و  سرمایه داران بزرگ خرج این هدف کردند؛ اما هربار از این هدف دورتر می افتادند. بدیهی است دلارهای نفتی عربی نیز که همواره در خدمت آمریکایی ها بوده نیز برای اجرای این پروژه دریغ نمی شد. اگر بخواهیم، ردپای ولخرجی های سه دهه گذشته  را بیابیم امروز به وضوح در بحران نفس گیر اقتصاد غربی خواهیم یافت.
اما طرح خانم رایس یک پروژه نه بلکه پروسه ای بود که باید همه ظرفیت های مالی منطقه به آن کمک کنند. در این طرح سقوط قدرت مقاومت در منطقه محور اصلی بود و آمریکا قصد داشت از طریق آشوب به تضعیف مقاومت در منطقه اقدام کند. هدف واضح آنان در مرحله اول سقوط حکومت های ایران و سوریه از طریق آشوب و تظاهرات و تضعیف قدرت حزب الله و مقاومت فلسطینی بود. 

با این طرح عناد برخی از کشورهای عربی در باره ایران و سوریه به خدمت گرفته می شد. حزب الله متهم به شیعه گری می شد تا جماعت سنی را در لبنان و دیگر کشورهای اسلامی را علیه آن برانگیزند. بازی خونخواهی رفیق حریری نیز در همین چارچوب و برای هدف قرار دادن سوریه و حزب الله بود . قبل از آن نیز جنگ های 33 و 22 روزه بر همین اساس طراحی شده بود. همزمان حلقه برحماس و جهاد اسلامی که در محیط کوچک غزه در محاصره بودند تنگ می شد و به نظر آنان این اقدامات می توانست مقاومت را در منطقه ریشه کن کند تا خاورمیانه بزرگ شکل گیرد و رویای صهیونیست ها برای حکومت در پهنه نیل تا فرات میسر گردد.

توطئه های عجیب و غریب اقتصادی سیاسی برای به زانو درآوردن ایران که یک نمونه آن آشوب و فتنه سال 1388 و افزایش تحریم ها برگ دیگری از این دفتر است. در سوریه نیز همین گونه منتظر فرصت بودند. در آغاز تظاهرات گروه های مخالف علیه حکومت سوریه در بهار سال 1390  که از مرزهای سوریه و اردن و ترکیه و عراق شروع شد؛ حکومت سوریه تونل هایی را کشف کرد که کار حفر آنان از دو سال قبل شروع شده بود و کارکرد آن ارسال سلاح برای مخالفین بود. این موضوع نشان می داد که آشوب علیه بشار اسد همانند آشوب در ایران ربطی به انقلاب های اخیر در کشورهای عربی نداشت و ندارد و پروژه ای جداگانه است که منشا آن در داخل نیست.

انقلاب هایی که در فاصله کمی سه حکومت آمریکایی را ساقط کرد برنامه آمریکایی ها را برهم زد. این موضوع تحقق وعده الهی بود که خداوند مکر حیله گران را به خودشان باز می گرداند. در ابتدا این توهم پیش آمد که این انقلاب ها نیز در ادامه طرح آمریکایی آشوب هدفمند است. اما از مجموع مواضع آمریکایی ها درباره این انقلاب ها در می یابیم که آنها از این موج شوکه شده و تلاش می کنند از موج آن در راستای هدف خود استفاده کنند. آنها در ابتدا این انقلاب ها را دمکراسی خواهی لقب دادند. اما در زمانی کوتاه دریافتند اصرار بر دمکراسی در خاورمیانه قدرت گرفتن حکومت های ضد آمریکایی در منطقه است و هنوز مذاق آمریکا از تکرار کلمه دمکراسی توسط جرج بوش در تجربه عراق تلخ بود.

اقدام هوشمندانه رهبر معظم انقلاب در نام گذاری تحولات منطقه با واژه بیداری اسلامی نشان داد که اکنون رویارویی آمریکا و ایران در منطقه به میدان نبردی به وسعت منطقه تبدیل شده است. آمریکا که از سقوط سه متحد خود در منطقه یعنی مبارک ، بن علی و قذافی شوکه شده بود  سعی کرد نیروی خود را دو بخش به کار  گیرد. از یک سو تلاش کرد حوادث سوریه را نیز به انقلاب های  عربی پیوند دهد تا شاید از ظرفیت های مردمی آن بتواند استفاده و حلقه ای از حلقه های مقاومت را حذف کند و یا از ارتباط گیری آن با دیگر حلقه هایی که بر اثر بیداری اسلامی در حال شکل گیری بودن ممانعت کند و از سوی دیگر طرح آشوب هدفمند خود را به داخل کشورهای انقلاب کرده پیاده کند تا از استقرار حکومت های مردمی در این کشورهامانع شود.

آنچه که اکنون در کشورهای انقلاب کرده و به خصوص این روزها در مصر می بینیم بی ارتباط با تلاش های خبیثانه آمریکا در منطقه نیست. راهبرد آمریکا در منطقه آشوب در کشورهایی است که مخالف سیاست های آمریکا هستند و یا ممکن است در آینده حکومت های ضد آمریکایی در آنها شکل گیرد اضافه بر آن نیز باید تلاش کند تا از گسترش یافتن روحیه مقاومت در منطقه جلوگیری کند. البته آمریکا در این راه از حمایت های عربستان، امارات و قطر و ... نیز بهره مند است چرا که این کشورها از انتقال انقلاب به کشورهای خودشان ترس دارند و یکی از راه های جلوگیری از این موضوع به آشوب کشاندن کشورهای انقلاب کرده است تا دیگر کسی هوس انقلاب نکند.

مرسی و اخوان المسلمین مصر برای مقابله با سیاست های خبیثانه آمریکا تجربه کافی ندارند. یکی از مشکلات آنها این است که تصور می کنند آمریکا در بخشی از راه ممکن است با آنها همراهی کنند و گاه به آنها اعتماد کرده اند. اما به نظر می رسدکه با  حوادث اخیر  دریافته اند که نقشه آمریکایی ها طولانی کردن روند تثبیت انقلاب است. انقلاب مصر هنوز به جز ریاست جمهوری فاقد هر نهاد دیگری است. ضد انقلاب همچنان سرزنده و فعال است. هیچگونه نهاد انقلابی شکل نگرفته است. هنوز زندانیان زیادی در زندان ها بسر می برند که جرم آنها اقدام علیه رژیم مبارک است. برخی از تظاهر کنندگان ضد رژیم مبارک در زندان هستند.

لذا مرسی تلاش می کند حداقل قانون اساسی مصر را بعد از گذشت دو سال از پیروزی انقلاب مصر تصویب کند و یا دستگاه قضایی مصر را که دائما بافته های انقلابیون را رشته می کند برجای خود بنشاند. اما موج مخالفت های هدایت شده که با شعار آزادی و لیبرالیسم و اشک تمساح برای  دمکراسی اظهار می شود مانع اوست. همین نقشه را آمریکایی ها در سال اول انقلاب اسلامی ایران داشتند. پرونده بسیاری از کسانی که آن روزها همانند امروز مصر مخالف تدوین قانون اساسی بودند از داخل لانه جاسوسی آمریکا بیرون آمد. صحنه این روزهای مصر همانند سال 1358 ایران است که همه مخالفین اعم از کمونیست، منافق، لیبرال، خلق مسلمان و ... با انگیزه های مختلف در مقابل تصویب قانون اساسی صف کشیده بودند.

گذشت زمان باعث شده است که مردم ایران بعد از گذشت بیش از سه دهه تصویر واضحی از آن سال ها و حوادث آن داشته باشند. این تصویر امروز در مصر واضح نیست. به ویژه آنکه چهره های موجهی نیز در بین مخالفان مرسی وجود دارد که نمی توان آنها را به پیروی از آمریکا متهم کرد. شاید مشکل آنان همان عدم بصیرت باشد. شاید هم همان رقابت بر قدرت باشد. نباید هم گفت که حق در مرسی و اخوان جمع شده است.

مهم آن است که راه مرسی بر مصالح اسلام و امت اسلامی مطابق تز و شعار او و گروهش اسلام گرایی است. آمریکا هم می داند که مرسی اسلام گرا است و ظرفیت همراه شدن با انقلاب اسلامی را دارد. کابوس همراهی و یا حتی هماهنگی مصر با اسلام گرایی در منطقه وحشتناک ترین تصور برای آمریکا و اسراییل است. جنگ اخیر غزه نشان داد اگر مصر نخواهد با آمریکا در منطقه همراهی کند روزهایی که اسراییل امکان مقاومت در برابر غزه را دارد بیش از این نیز کاهش خواهد یافت و این به معنای آن است که چراغ حیات رژیم صهیونیستی تاب مقاومت در برابر تندباد اسلام گرایی را در منطقه نخواهد داشت.

انتهای پیام/

تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon