درآمد فیلمها فقط از سالن سینما نیست
خبرگزاری تسنیم : رسانهها باید به جای ایجاد چالش ژورنالیستی بهموقعیتی برای نجات سینما به عنوان ابزاری برای ارتقای سلامت روحی و روانی جامعه و پالایش و تزکیه اجتماعی تبدیل شوند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روزنامه ملت ما نوشت: آثار سینمایی (جدای از نمایش خانگی و...) برای اخذ پروانه نمایش وارد اداره کل نظارت و ارزشیابی میشوند؛ بازبینها اغلب میتوانند برآورد کنند که کیفیت فیلمها افت داشته یا نه؛ در کنار این موضوع حالا مدتی است که مباحثی مبنی بر «علل افت مخاطبان سینما چیست» مطرح شده، پرسش آغازین را اینگونه مطرح میکنم که آیا شما قائل به این موضوع هستید که سینما افت مخاطب دارد و فیلمها به لحاظ کیفی پایین آمدهاند؟
ببینید؛ عنوان «علل افت مخاطبان سینما چیست؟» یک نهاد از پیش تعیین شده دارد. این تعبیر اگر درست هم باشد برای مخاطب دافعه دارد.رسانهها باید به جای ایجاد چالش ژورنالیستی بهموقعیتی برای نجات سینما به عنوان ابزاری برای ارتقای سلامت روحی و روانی جامعه و پالایش و تزکیه اجتماعی تبدیل شوند و این روش کهنه و نخنما شده «پیدا کردن مقصر» را به «بررسی و تبیین راههای برونرفت از وضعی که تصور میشود وجود دارد»، تغییر دهیم.
این را باید واقف باشیم که سینما مجموعهای از متغیرهاست که با اندک تغییری در هر کدام از آنها، خروجی را متفاوت میسازد. «سینما» فقط سالنهای سینما نیست گرچه یکی از مهمترین بخشهاست. سینما بخشهای دیگری هم دارد. شبکه نمایش خانگی گستره فراوانی در سطح کشور دارد. مثلا رقمی که یکی دو سال اخیر در حوزه نمایش خانگی رد و بدل شده، چیزی حدود هشت برابر کل فروش زمان معادل در گیشههای سینما بوده است که به نظر ما این حداقل یک دهم آن چیزی است که میتواند باشد.
یا اینکه در طول سه ماه گذشته بیش از 400 پروانه نمایش صادر شده است. بیش از پنجاه شبکه تلویزیونی استانی، ملی، سراسری، بینالمللی، از جمله شبکههای تازه تاسیس نمایش و آی فیلم بخش قابل توجهی از خوراکشان را از این سینما به دست میآورند. شبکه نمایش بینالمللی فیلمها، فعالیتی که از طریق بخشهای خصوصی و دولتی برای نمایش فیلمهای ایرانی در کشورهای خارجی صورت گرفته اگر چه بسیار کم، اما به هر حال نمیتوانیم آن را به حساب نیاوریم.
موضوع دیگر که برای سینما درآمدزاست، حضور در جشنوارههای داخلی و خارجی است. تعداد بیشمار فیلمهای ایرانی شرکتکننده در جشنوارههای ایرانی و خارجی و کسب امتیازات و اعتبارات ملی و جهانی، هم جزو این سینماست. کیست که حضور موثر فیلم آقای فرهادی را در بیش از پنجاه جشنواره از جمله اسکار بخشی از این سینما نداند؟ بخش بعدی عرصه بخش ویدئو و دیجیتال است. این عرصه بسیار عمدهتر از سینمای 35 میلیمتری است. تعداد فیلمهایی که در طول یک سال از اداره امور ویدئویی ما پروانه نمایش گرفته، اعم از داستانی، مستند. سریال و کوتاه بیش از 60 برابر فیلمهای سینمایی است.
یعنی شما معتقد هستید فروش فیلم فقط آنی نیست که در سالنها نصیب صاحبان فیلم میشود؛ اما ما داریم فقط این بخش را میبینیم و درباره آن صحبت میکنیم؟
بله دقیقاً! البته برخی از موارد دیگر هم هست. به نظر من باید دید از چه عواملی میتوان استفاده کرد تا مخاطب بیشتری به سینما جذب شود. مخاطب با دستور به سینما نمیآید. در مقابل اگر مخاطبی تصمیم بگیرد فیلمی را ببیند، راهش را خودش پیدا میکند. جذابیت و وجود شرایط مناسب حسی، روحی، روانی واقتصادی، برای جذب مخاطب الزامی است و اینها با دستور و درخواست و التماس به دست نمیآید؛ باید کارهای دیگری کرد!
فیلمساز با دستور فیلم نمیسازد، فرآیند فیلمسازی در سینما و تلویزیون تفاوت جدی دارد و قابل قیاس نیست. پروسه فیلمسازی در تلویزیون دقیقا بر اساس سفارش طی میشود. طراحی، نگارش و تولید بر اساس قرارداد و پرداخت اقساط انجام میگیرد. نظارت کیفی و محتوایی و مالی و ممیزیهای لازم صورت میگیرد. اما در سینما، ساخت فیلمهای «سفارشی» هم چندان بدون توجه به گرایش و میل فیلمساز ممکن نیست و در عین حال حتی کار سفارشی هم چندان مطابق میل سفارشدهنده پیش نمیرود.
البته یکی از دلایل مهم تفاوت آثار تولید شده در سینما و برای اکران کاملا متفاوت است با آثاری که برای سازمان و به سفارش سازمان صدا و سیما ساخته میشود؛ اینجا بحث بخش خصوصی و دولتی هم وجود دارد، علاوه بر آن موضوعاتی چون برگشت سرمایه و... باعث میشود خیلی نگاهها دقیقتر و موشکافانهتر باشد. به همین دلیل است که تا کوچکترین مباحثی درباره فروشها پیش میآید همه اعلام نظر میکنند و بحران به وجود میآید.
بله، ببینید اگرچه هر دو برای مردم یک اثر به نظر میرسد اما پروسه تصویب، پیش تولید تا توزیع و اکران، میان این دو مدیوم بسیار متفاوت است. همانگونه که عرض کردم؛ تصمیم برای پخش فیلم یا برنامه ساخته شده در تلویزیون به عهده سازمان است و هیچکس نمیتواند تصمیم برای پخش را به صدا و سیما اجبار کند. فیلمی که از تلویزیون پخش میشود در موارد زیادی بدون توجه تمایل مخاطب است.
کسی هم ایرادی نمیگیرد. در حالی که در سینما مخاطب باید به سینما بیاید! و بلیت بخرد! پس جذابیت نقش کلیدی پیدا میکند. مدیریت سینما فقط میتواند سیاستگذاری کند و مطابق قانون تنها در دو مرحله (پروانه ساخت و پروانه نمایش) نظرات خود را اعمال کند. تصمیم بر عدم اکران فیلم یعنی بازی کردن با سرمایه و اعتبار اشخاص و این محدودیتهای جدی میآفریند و دافعه سرمایهگذاری دارد.
در تلویزیون میتوان آنقدر محدودیت به خرج داد که فیلم یا فیلمنامهای با وجود تمام دقت نظرهایی که وجود داشته، یک راست به آرشیو برود، اما در سینما تنگ کردن گردنههای نظارتی از طرفی به القای سانسور در جامعه میانجامد و خسارات زیادی را به بار میآورد و در عین حال بیتابی برخی افراد، القای بیبرنامگی و ناتوانی مسئولان سینمایی را در پی دارد. مدیریت افتضایی در درون برنامهریزی استراتژیک یکی از بهترین روشهای مدیریت سینمایی کشور است.
این نکته که بسیار مهم است چون مدیریت در حوزه وزارت ارشاد نهایتا به یک دوره ریاستجمهوری ختم میشود که اغلب هم دو دوره توسط یک نفر سینما اداره نخواهد شد، اما در تلویزیون اینگونه نیست.
بله در تلویزیون اجزای تصمیمگیری و اجرا و نظارت محدود به دوره زمانی محدود نیست در حالی که سینما اینگونه بهشدت محدود است. در تلویزیون وحدت مرکز تصمیمگیری وجود دارد اما در سینما چنین امکانی اساسا ممکن نیست. در سینما تشخیصها، گرایشها و تمایلات، منافع مادی و معنوی و گروهی و جناحی نقشهای جدی و بلاانکار دارند.
همانگونه که میدانید در سینما تصمیم فردی معنا ندارد. برای تقویت و ارتقای سینما نیاز به همفکری و مشارکت و مساعدت جدی چهار گروه فیلمسازان، مسئولان، رسانهها و مخاطبان دارد که من اصطلاحا آن را «مربع نجات سینما» مینامم.
اگر مایل باشید از فیلمسازان شروع کنیم و نظر شما را در این مورد بدانیم و اینکه نهایتا چگونه این چهار بخش را به هم مرتبط میکنید.
بله؛ به زعم من باید به ارتقای سطح دانش و توان فنی و هنری خودش از طرق ممکن همت کند؛ از طرف دیگر میبایست شرایط زندگی در ایران و جهان را - بهویژه حالتی که ملت ما فیالحال در آن وجود دارد و از آن به عنوان «پیچ تاریخی» یاد میشود – درک کند. نکته مهم دیگر این است که کارگردان باید شناخت صحیحی از جامعهای که در آن زندگی میکنند و باورها و اعتقادات مردم داشته باشد.
اما موضوع و نکته بعدی این است که کارگردان بهتر است سطح باورهای عقلی و منطقی خودش را ارتقا دهد. چراکه غالب فیلمسازان جزو نخبگان جامعه شمرده شوند. ایجاد سعه صدر بیشتر در درون خود و انتقال آن به دیگران، به نحوی که هم بتوان مباحث فرهنگی را به صورت فرهنگی پیش برد و هم اینکه به کمترین شرایط و فواید بسنده نشود از نکات مهم دیگری است که باید کارگردان آن را بداند.
ویژگیهایی که شما مثال میزنید درباره سایر هنرمندان در بخشهای دیگر هنری هم صادق است، یعنی میتوانیم این را به عنوان نمونه برای سایر هنرمندان هم در نظر بگیریم. به نظرم اغلب هنرمندان و سینماگران ما متوجه هستند که باید شرایطی را رعایت کنند؛ اما به هر حال اقلیتی هم هستند که اهل افراط و تفریطند.
روی صحبت ما هم با همان اهالی افراط و تفریط است؛ ببینید در طول تاریخ، افرادی که به افراط یا تفریط کشیده شدند، کسانی بودهاند که یا جمود داشته یا جاهل بودهاند، اما قرآن امت اسلامی را معتدل میداند، نه جاهل و نه جامد. به قول مولا امیرالمومنین(ع) در نهجالبلاغه: راه درست طریق میانه است. به عبارت دیگر تنها راه پرهیز از افراط و تفریط، بالا بردن سطح آگاهی و سناخت؛ زیرا امام علی(ع) منشأ افراط و تفریط را نادانی میدانند.
انتهای پیام/
تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.