آمریکا در قبال بحران سوریه چه راهبردی را دنبال میکند؟
خبرگزاری تسنیم : اگرچه سیاستهای آمریکا به ظاهر در سوریه در تعارض و تناقض قرار دارد، اما در باطن یک هدف را که همان تحقق منافع آمریکا در این کشور است، را دنبال میکند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، پایگاه خبری لبنانی «النشره» در مقالهای به قلم سرتیپ «امین حطیط»، تحلیلگر امور استراتژیک به بررسی و تبیین راهبرد آمریکا در سوریه میپردارد و مینویسد: عملکرد آمریکا در روزهای اخیر درباره بحران سوریه بر پایه مجموعهای از رفتارهای متناقض استوار است که برای تبیین بهتر این رفتارها به نمونههایی از آنها اشاره میکنیم:
آمریکا از یکسو پیگیر اقدامات نظامی و تروریستی علیه سوریه است و از سوی دیگر هر نوع سازش با نظام سوریه را رد میکند و بر تغییر بنیادین و ساختاری نظام سیاسی این کشور پافشاری و در حمایت از این گزینه سیاستهای زیر را اتخاذ میکند:
1– اقدام به ایجاد «ائتلاف معارضان سوریه» به جای «شورای ملی معارضان» که حاکمیت اخوان المسلمین سوریه بر این ائتلاف و به دست گرفتن ریاست آن به وضوح قابل ملاحظه است.
2– معرفی این ائتلاف به عنوان نماینده مشروع مردم سوریه رایگیری از کشورهای همپیمان آمریکا جهت به رسمیت شناختن بیش از پیش این ائتلاف؛ و این همان چیزی است که در مغرب شاهد آن بودیم.
3– تشکیل «شورای عالی نظامی معارضان» جهت فرماندهی و هدایت عملیاتهای مسلحانه گروههای تروریستی علیه نظام سوریه و سنگینی کفه اخوان المسلمین در شورا و حذف دو گروه اصلی مسلح در سوریه؛ یعنی «جبهه یاری اهل شام» که شاخه القاعده در سوریه است و آمریکا آنها را تروریست نامیده است و دیگر گروههای مسلح تروریستی که به اخوان المسلمین اعتمادی ندارند و دیدگاهها و مواضع این جماعت را نمیپذیرند.
4– تجدد نظر علنی و آشکار در موضع مسلح کردن گروههای مخالف در سوریه و متعهد شدن به ارائه کمکهای مستقیم مالی و تسلیحاتی.
5 – برگزاری نشستهایی تحت عنوان «دوستان [دشمنان] سوریه» جهت اعلام همسویی و رضایت با آمریکا در سرنگونی نظام سوریه و استقرار نظامی جایگزین به رهبری آمریکا که وفادار به غرب باشد .
6– تصمیم ناتو در نصب سامانه موشکی پاتریوت در مرزهای سوریه با ترکیه و اذعان به اینکه راهحل نظامی همچنان به عنوان یک گزینه مطرح است و ناتو به زودی وارد میدان خواهد شد.
7– تشویق و ترغیب گروههای تروریستی مسلح جهت تشدید اقدامات مسلحانه علیه سوریه و ادامه دادن آن تا دستیابی به پیروزیهای بیشتر.
رفتار و تعامل آمریکا نشان میدهد که این کشور در حل بحران سوریه به راهحل سیاسی هم معتقد است. چون واشنگتن به خوبی میداند راهحل سیاسی در بدبینانهترین وضعیت مشارکت نیروها و جریانهای اصلی معارض در گفتوگوهای سیاسی را به دنبال دارد. این درحالی است که آن طرف میز مذاکره نظام سوریه به ریاست «بشار اسد» قراردارد که آمریکا با وجود به کارگیری همه امکانات طی دو سال اخیر نتوانسته مشروعیت قانونی او را ساقط کند. در اینجا نیز میتوان تعاملها و رفتارهای متناقض آمریکا را اینگونه ارزیابی کنیم:
1– نشست سه جانبه اخیری که در روسیه برگزار شد و «اخضر ابراهیمی»، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه هم در آن حضور داشت، با توافق برسر بحران سوریه پایان یافت. نشستی که مضمون گفتوگوهای رد و بدل شده در آن، این بود که هنوز امکان توسل به راه ل مسالمت آمیز وجود دارد و تلاش جهت دستیابی به چنین راهحلی تنها بر اساس اعلامیه ژنو امکانپذیر است.
2– تعهد این نشست به توصیههای کارشناسان روسی و آمریکایی برای یافتن مکانیزمهای اجرایی راهحل مسالمت آمیز.
3– طبقه بندی گروههای مسلح تاثیرگذار در سوریه بین تروریستی و غیرتروریستی و اینکه آمریکا با کدامیک از آنها میتواند تعامل داشته باشد و گروههای مسلحی که آمریکا از تعامل با انها رویگردان است، از جمله «جبهه یاری اهل شام» که شاخه القاعده در سوریه به شمار میآید و آمریکا آن را در فهرست گروههای تروریستی تحت تعقیب قرار داده است.
4– کاهش میزان حضور و فعالیت آمریکا در کنفرانس دشمنان سوریه که تحت عنوان دوستان سوریه اخیرا در مغرب برگزار شد و غیبت «هیلاری کلینتون» در آن کاملا مشهود بود.
5– عقبنشینی از دروغ ساختگی آمادگی سوریه جهت استفاده از سلاحهای شیمیایی با این توسل به این دستاویز که هنوز دلیل قطعی در استفاده نظام سوریه از این سلاح وجود ندارد.
6– تاکید آمریکا و غرب به صورت آشکار و روشن مبنی بر اینکه غرب هیچ تصمیمی درباره دخالت نظامی خارجی در سوریه ندارد.
در راستای این سیاستهای متناقض زمانیکه آمریکا ائتلاف معارضین سوریه را به عنوان نماینده قانونی ملت سوریه به رسمیت شناخت و از رئیس این ائتلاف برای دیدار از واشنگتن دعوت کرد، این اقدام تعجب وزیر خارجه روسیه را به دنبال داشت.
با توجه به موارد مذکور سوالاتی درباره واقعیت مواضع آمریکا مطرح میشود و اینکه آمریکا در سوریه واقعا به دنبال چیست و با چه پشتوانهای اینگونه عمل میکند.
برای پاسخ به این سوال باید به چندین عامل اساسی و بنیادین که دشمنی آمریکا با سوریه را به دنبال داشته اشاره کنم :
1– ناتوانی آمریکا و همپیمانان آن بین المللی و منطقهای آن در سرنگونی نظام سوریه، این درحالی است که در کنار این ناکامی دخالت خارجی نیز به یک مساله غیرممکن و سخت تبدیل شده و اقدامات مسلحانه و عملیاتهای تروریستی گروههای مسلح تروریست مورد حمایت آمریکا و غرب نیز کارساز نبوده است.
2– فرسایش اهداف آمریکا پس از کارساز نبودن تمامی راهبردهای قتل و و کشتار و تخریب، به ویژه تخریب در حوزه ساختارهای اقتصادی و اجتماعی سوریه و طاقتفرسا شدن اجرای اینگونه عملیاتها.
3– ثبات ارتش سوریه در حفظ وحدت و انسجام خود و از حفظ توانمندی و اقتدار خویش در ادامه دفاع از کشور، بگونهای که در رویارویی با گروههای مسلح تروریستی مانع از اشغال دایمی مناطق و شهرها به دست این گروهها شد.
4– تغییر نگرش و دیدگاههای مردم سوریه در رویارویی با تروریستهای مسلح و دستیابی برخی از این گروههای مردمی به سلاح جهت دفاع از مناطق خود در قبال تروریستهای بیگانه و از بین بردن نفوذ گروههای تروریستی در مناطقی که به آن ورود کرده بودند.
با در نظر گرفتن تمام موارد مذکور میتوان تا حدود بسیار زیادی مواضع واقعی آمریکا در قبال بحران سوریه را اینگونه ارزیابی کرد:
1– ادعای آمریکا مبنی بر اینکه نظام سوریه همچنان به کشتار مردم این کشور ادامه خواهد داد.
2– عدم وجود تضمینهای لازم برای آمریکا در توافقنامههایی که علیه سوریه امضا شده بود، به ویژه آنکه آتش جنگ ممکن است، مناطق تحت نفوذ آمریکا در خاورمیانه و خلیج فارس را دربرگیرد. آمریکا در این خصوص به اظهارات شاهزاده «طلال بن سلطان» مبنی براینکه قربانی بعدی در جریان بیداری اسلامی عربستان سعودی خواهد بود و اظهارات اخیر «داوود اوغلو»، وزیر خارجه ترکیه در مغرب نیز نیم نگاهی داشت که گفته بحران سوریه خطری جدی برای کشورهای همسایه محسوب میشود. در نتیجه آمریکا به خوبی میداند، اگر راهحل سیاسی بحران سوریه را به تعویق بیاندازد، ممکن است، حتی نتواند به بخشی از اهداف خود در مذاکرات دست یابد.
3– نیاز آمریکا به همکاری با اخوان المسلمین به عنوان گروهی مورد علاقه این کشور، چون از ویژگیهای این گروه سردادن شعارهای اسلامی و پیاده کردن دستورالعملهای آمریکایی است. همچنین از جمله گروههایی از مقبولیت نسبی میان مردم برخوردار است و میتواند در بلعیدن جهان عرب و فلسطین و مسلمانان و حل و فصل قضیه فلسطینی با شرایط آمریکایی–صهیونیستی به خوبی ایفای نقش کند.
بنابراین ما در سیاستهای آمریکا هیچ تناقضی نمیبینیم بلکه آنها را مکمل یکدیگر میدانیم و تمام آنها تلاشهایی جهت دستیابی آمریکا به اهداف خود هستند. اهدافی که جز از طریق مذاکرات محقق نخواهند شد و در تشکیل نظامی جدید در سوریه به سرکردگی اخوان المسلمین و طبق برنامهریزیهای صورت گرفته نمود پیدا میکند. اگرچه به نظر میرسد، در صورت برگزاری انتخابات این گروه در دستیابی به قدرت از اکثریت حمایت مردمی برخوردار نباشد و این دستیابی به اهداف مورد نظر آمریکا را با مشکل مواجه میکند، اما حداقل نتیجه حمایت آمریکا از اخوان المسلمین استفاده آنها در مرحله نخست از «حق وتو» و مقابله با تصمیماتی است که با منافع آمریکا در سوریه همخوانی ندارد، به همین دلیل آمریکا اقدام به حمایت از «ائتلاف معارضان سوریه» و «شورای عالی نظامی» متشکل از اعضای اخوان المسلمین میکند. چون به نظر آمریکا اگر اخوان المسلمین در حال حاضر و در مرحله نخست به تنهایی نتواند در مواجهه با حکومت سوریه به صورت انحصاری قدرت را در دست «ائتلاف معارضان سوریه» و «شورای عالی نظامی» محصور کند، میتواند در تقسیم آن نقش مهمی داشته باشند.
بنابراین به سادگی میتوان دریافت، راهحلی که آمریکا از طریق مذاکرات و گفتوگوها درپیش گرفته، راهحلی است که خارج از خواسته و مطالبات مردمی سوریه است که کاملا با ایجاد یک «حکومت مردمی» و خواسته و مطالبات مردمی و دموکراتیک آنها در تعارض است و در واقع راهحلی توافقی است که درصدد حفظ قدرت تنها برای اخوان المسلمین است، حتی اگرچه آرای بیرون آمده از صندوقهای رای بر خلاف آن باشد و به همین دلیل آمریکا فشار سیاسی و اقدام نظامی را همچنان از طریق تعیین یک جدول زمانی دنبال میکند که به نظر میرسد تا بهار سال آینده ادامه خواهد یافت، مگر آنکه در آن تجدید نظری صورت دهد یا از سقف این مدت بکاهد.
انتهای پیام/#