آیا چمران در چ روایت یک چریک چپ خواهد بود
خبرگزاری تسنیم : حاجی پروانه معتقد است: حاتمی کیا که با ایده آلیسم و آرمان گرایی شروع کرده انسان تنهایی است که همه وجودش قلب است و این قلب گرایی و وجود گرایی که در حاتمی کیالانه کرده به درون فیلم هایش هم سرریز می شود.
به گزارش گروه سینما خبرگزاری تسنیم میلاد حاجی پروانه با ارسال یادداشتی دیدگاه و نظرات خود درباره حاتمی کیا و فیلم چ به عنوان آخرین فیلم در دست ساخت او ارسال کرده است.از نگاه او حاتمی کیا یک اگزیستانتیالیست هایدگری است. متن یاداشت او که این تفسیرش از حاتمی کیا را در آن مختصراً بیان کرده به شرح زیر است. ضمناً تسنیم آمادگی این را دارد که هرگونه نظر موافق یا مخالف با این یادداشت را منتشر کند.
حاتمیکیا فیلمسازی منحصر به فردی است که امکان مقایسهاش با سایر فیلمسازان ممکن نیست. حاتمیکیا جهانی پرتلاطم در درون خودش دارد که فرصت پرداختن به جهان بیرون را ندارد. تمام وقت و انرژیاش صرف دنیای درون میشود. دنیای پر تلاطمی که آوینی آن را منزل گزیدن در دامنه آتشفشان منزل توصیف میکند. آوینی میگوید حاتمی کیا تمام وجودش«قلب» است. شاید به همین خاطر حاتمیکیا مغرور و تنها به نظر بیاید. کم حرف میزند و کوتاه. نوسانات و تموج زیادی در آثارش دیده میشود. از مهاجر و دیدهبان گرفته تا دعوت و به نام پدر.
حاتمیکیا با ایدهالیسم و آرمانگرایی شروع میکند. دیدهبان خودِ حاتمیکیا است. انسان تنهایی که همهی وجودش قلب است. این قلبگرایی و وجوگرایی-اگزیستانسیالیسم -که در حاتمیکیا لانه کرده به درون فیلمهایش هم سرریز میشود. شخصیت دیدهبان شباهت عجیب و غریبی با دازاین هایدگر دارد.
حاتمیکیا در کرخه تا راین به دنبال جهانی کردن انقلاب اسلامی است. این انقلاب توسط رزمندههایش صورت میگیرد و نه کارمندان و دیپلمات ها. جنگ تمام شده است اما جبههها هنوز پابرجاست و رزمندهها همچنان برای دفاع از انقلاب اسلامی میجنگند.
هر چه به جلوتر میرویم آرمانگرایی و ایدئالیسم در آثار حاتمیکیا کمرنگتر میشود. اگزیستانسالیسم هایدگری که در حاتمیکیا لانه کرده، چهرهی دیگری به خود می گیرد. وجههی انتقادی و چپ بودن این نوع اگزیستانسیالیسم رو میشود، نتیجهاش آژانس شیشهای میشود. آژانس نتیجهی وجودگرایی حاتمی کیا است که وارد عرصهی جامعه ایرانی میشود. حاتمی کیا از همان اول با تیغ تیز نقد می آید و میبرد و می شکافد این تیغ تیز همچنان به دست اوست و زمین هم نمیگذارد چون برآمده از وجودگرایی است که سالها به منطق هنری او تبدیل شده است. شاید حالا بهتر بتوان ساخت فیلم گزارش یک جشن حاتمیکیا را فهمید. گزارش یک جشن همان اندازه می شکافت و می برید که آژانس شیشهای. پس حاتمیکیا عوض نشده است و به راه خود ادامه میدهد.
به نام پدر اوج دورشدن حاتمیکیا از آرمانگرایی و پناه بردن به رئالیسم است. حاتمیکیا تا آنجا جلو میرود که فیلم ضد جنگ می سازد. حاتمیکیای وجودگرای انتقادی چارهای ندارد جزء به نام پدر و مفری هم ندارد. گویی گیر کرده و حتی خودش هم در پشت صحنه فیلم به نام پدر گریه میکند. گویا خودش نیز دلش برای شخصیت اول فیلمش میسوزد. گریه می کند اما چارهای هم ندارد چون رئالیسم با سیاه نمایی همراه است.
حالا هم حاتمیکیا به سراغ شهید چمران رفته است. سوالی که ذهن را مشغول می کند این است که حاتمیکیا چمران را چگونه روایت میکند؟
اولین نشانه برای فهم فیلم نامی است که حاتمیکیا انتخاب کرده است. چ در وهلهی اول ما را به یاد چهگوارا می اندازد. مبارز چریک و چپی که به اسطوره ای تبدیل شده است. حتی در ایران نیز برای او بزرگداشت برگزار می کنند. آیا روایت حاتمیکیا از چمران ادامهی رویکرد انتقاد و چپ است و چمران مبدل به چریک چپ میشود؟
انتهای پیام/