آمریکا و سیاست خارجی یک درصدی
خبرگزاری تسنیم : یکی از فعالان صلح آمریکایی معتقد است که سیاست خارجی کنونی آمریکا به هیچ وجه به نفع مردم آمریکا نیست و تنها خواسته یک درصد سرمایهدار آمریکایی را تأمین میکند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از «اندیشکده فورن پالیسی این فوکوس»، یک فعال صلح آمریکایی با انتقاد از تصمیمات و عملکرد اوباما، تأکید کرد که سیاست خارجی آمریکا تنها منجر به ترویج جنگ در سراسر دنیا شده و به هیچ وجه دموکراتیک نیست.
هنگامی که اوباما در انتخابات پیروز شد، فعالان صلح در آمریکا نه فقط خوشحال، بلکه سرخوش شدند؛ هر چند اوباما در بسیاری از مسائل مربوط به صلح افتضاح عمل کرده است، اما میت رامنی به مراتب بدتر از او است. اکنون سؤال اینجاست که در دور دوم از اوباما چه انتظاری باید داشت؟
جواب ساده است، همان عملکردی که در دور اول از او دیدیم؛ هر کس که انتظار دارد اوباما این بار به شدت حامی صلح شود، بسیار دلسرد خواهد شد. با این حال جنبشهای مردمی متعدد و رو به رشد در آمریکا، نیازمندیهای انسانی و زیست محیطی را با تقاضای آنها مبنی بر پایان دادن به جنگ و تلف کردن منابع کشور، گره میزند. این موضوع به همراه فشارهای ناشی از کمبود بودجه که به میزان بسیار اندکی، از بودجه بسیار کلان پنتاگون کاسته است، میتواند منجر به کاهش جدی ماجراجوییهای جدید نظامی آمریکا شود؛ از جمله حمله به ایران، «مدرنیزه» کردن کل صنعت تسلیحات هستهای آمریکا که بیش از 200 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت، ایجاد یک نیروی دائمی 25 هزار نفری در افغانستان پس از سال 2014 یا برنامه پوچ و عبث ایجاد «محور» نظامی آسیا ـ اقیانوسیه به منظور منزوی کردن روسیه و چین.
*رویکرد کوتاه و بلند
ما به عنوان جنبش صلح طلبی باید بر اساس رویکردی کوتاه و بلند مدت عمل کنیم. در کوتاه مدت باید این اتفاقات رخ دهد. پایان یافتن هر چه سریعتر جنگ در افغانستان و حصول اطمینان از عدم حضور بلند مدت نیروهای آمریکا/ ناتو در این کشور، متوقف کردن حملات هواپیماهای بدون سرنشین، ممانعت از حمله به ایران و حمایت از ایجاد منطقهای بدون تسلیحات هستهای در خاورمیانه (که شامل حال اسرائیل نیز میشود)، وارد آوردن فشار بیشتر برای کاهش بودجه پنتاگون و حمایت از حرکت به سوی خلع سلاح هستهای که توان مضاعفی از ما خواهد گرفت. همچنین باید از ورود نخبگان تندرو به برنامههای اجتماعی جلوگیری شده و با آشوبهای مربوط به تغییرات جوی و زیست محیطی مقابله شود.
در بلند مدت لازم است که آنچه را که پروفسور جان گالتونگ «سقوط امپراطوری آمریکا و شکوفه زدن جمهوری آمریکا» خوانده است، تسریع بخشیم. فرصتی به وجود آمده است تا با طرح ظالمانه «محور آسیا اقیانوسیه» مخالفت کنیم؛ طرحی که صنعت نظامی آمریکا بدون آنکه از مردم آمریکا در مورد آن پرس و جو کند جعل کرده و عجیبتر آنکه برای ادامه و به پایان رساندن این طرح از چین طلب کمک کرده است؛ طرحی که قرار است چین و روسیه را منزوی کند.
ما میتوانیم ابلهانه بودن این طرح را آشکار سازیم و حتی جایگزین بهتری برای آن معرفی کنیم؛ از جمله ایجاد روابط حسنه و محکم با مردم اوکیناوا، جزیره ژیئو، گوام، فیلیپین، هاوایی و دیگر کشورهای این منطقه که با گسترش نظامیگری آمریکا در این منطقه مخالفند و همچنین حمایت از برقراری روابط صلحآمیز با چین.این طرح ایجاد محور آسیا اقیانوسیه، یکی از هزاران و تازه ترین شاهد مثالی است که ماهیت اساساً غیر دموکراتیک سیاست خارجی آمریکا را برملا میکند.
*ساخت سیاست خارجی 99 درصدی
هر چه حضور ما در جنبش صلح طلبی پررنگتر باشد و بتوانیم بر همگان آشکار کنیم که مالیاتی را که ما پرداخت میکنیم صرف اجرای سیاستهایی میشود که بر خلاف منافع و خواست ماست، در به راه انداختن مبارزهای فراگیر برای ایجاد و اعمال سیاستهایی صلحآمیز و عادلانه راحتتر خواهیم بود؛ همچنین دیدگاهی جدید برای ایفای نقش کشور خود در جهان به وجود خواهیم آورد ـ ساخت یک سیاست خارجی جدید برای 99 درصد.
بنابراین ما فعالان صلح هم باید اقدامات عملی خود را پیش ببریم و هم به روشنگری و سخنرانی بپردازیم. لازم است که جایگزینهایی معتبر و قابل اجرا برای مسائلی که در بالا فهرست شد ارائه کنیم و اقداماتی را نیز برای عامه مردم طراحی کنیم تا ایشان نیز دست به کار شوند. اما باید فعالیت خود را گسترش داده و از یک سیاست نظامی و خارجی حمایت کنیم که به نفع عمده مردم کشورمان باشد. سیاستی که ایدهآلهای مشترک تمام مردم از جمله دموکراسی، عدالت، حقوق بشر، همکاری بینالمللی و ثبات و صلح را دربر گیرد.
اینکه نخبگان نظامی و سرمایهدار سالیان سال است که سیاست خارجی آمریکا را در تسخیر خود دارند، بر کسی پوشیده نیست. آشکار کردن این نقیصه دموکراتیک دو وجه مرتبط با هم دارد. اولین مورد آن، مسئله دسترسی است. در حال حاضر، هر چند که کنگره به لحاظ تکنیکی هزینهها را تعیین میکند اما به ندرت از چگونگی تنظیم و اجرای سیاست خارجی خبردار میشود. دومین مورد که ارتباط نزدیکی با مورد اول دارد این است که تحصیل بودجه کلان و دائمی برای فعالیتهای نظامی، ابقای یک زرادخانه هستهای عظیم و گران قیمت یا آغاز مسابقه تسلیحاتی با چین، به نفع چه کسی تمام میشود؟ بعید به نظر میرسد که کسی بتواند ادعا کند این سیاستها، خواسته بیش از 1درصد مردم کشور را برآورده میکند.
مفاهیم عدالت و حقوق بشر به طور گسترده در میان مردم آمریکا پذیرفته شده و محترم است، اما چنین مفاهیمی نیازمند بررسی و توضیح دقیق هستند. «عدالت» نه فقط در مورد اطراف درگیر در یک منازعه باید رعایت شود، بلکه باید شامل حال وجوه دیگر جامعه از جمله وجوه نژادی، اجتماعی و اقتصادی نیز شود و از تمام کسانی که تحت تظلم ساختار نظامی قرار میگیرند، حمایت کند.
تأکید بر پیامدهای اجتماعی گستردهتر نظامیگری، میتواند به ما کمک کند حامیان بیشتری را در میان اقشار مختلف مردم از جمله رنگین پوستان، فعالان اجتماعی و گروههای آسیب پذیر اجتماعی، به دست آوریم. پافشاری برای احقاق «حقوق بشر» نیازمند آن است که تضاد و تباین سیاست خارجی آمریکا با این ایدهآل جهانی بر همگان آشکار شود. ایدهآلی که دولت ما به صورت گزینشی به برخی کشورها میفروشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، همکاری بینالمللی، هر چند که ناکارآمد و فاقد بنیان به نظر میرسد اما به منزله ارزشی مشترک است که مردم این کشور و کشورهای سراسر دنیا خواهان آن هستند. ایجاد همکاری نیز ارزش معناداری است که برای تضعیف افسانه استثناگرایی آمریکایی بسیار اهمیت دارد؛ افسانهای که بسیاری از سیاستمداران با استمداد از آن به اجرای سیاستهایی میپردازند که در بلند مدت تنها به ضرر کشورمان خواهد بود.
در پایان، هر چند که جنبش زیست محیطی درگیریهای بسیاری دارد، اما ترویج موفقیتآمیز مفهوم ثبات دستاورد بسیار مهمی است؛ مفهومی که میتوانیم با تطبیق دادن آن با هزینههای نظامی، رویکردی بلند مدت طراحی کنیم تا سیاست خارجی اتخاذ شود که ثبات به همراه داشته باشد و نفع بخش 99 درصدی مردم را تأمین کند. فعالان زیست محیطی و فعالان صلح باید بدانند که فعالیتهایشان با یکدیگر مرتبط بوده و موفقیت هر یک از آنها در گروی موفقیت دیگری است.
توجه بسیاری از مردم آمریکا و بسیاری از مردم سراسر جهان به اوباما (که وی هرگز شایسته آن نبوده و صراحتاً هم توجهی به آن ندارد) به خاطر خود او نیست. توجه این مردم به ماشین جنگ آمریکا است و اینکه چگونه مردم کشورمان به همراه دیگر مردم جهان میتوانند دست به کار شده و آن را متوقف کنند و جهانی آرامتر ایجاد نمایند. ما باید چنین کنیم، چرا که برای نجات یافتن هیچ چاره دیگری نداریم.
انتهای پیام/ رم