پایگاه نظامی دارم، پس هستم!


روابط آمریکا و روسیه

خبرگزاری تسنیم : به قدرت رسیدن پوتین در روسیه نویدگر تلاش وی برای احیای قدرت شوروی سابق بود، این امر رویارویی آمریکا و روسیه در عرصه بین الملل برای دستیابی به مناطق تحت نفوذ جدید را به دنبال داشت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ، «اندیشکده پژوهش‌های علوم انسانی عربی» در پژوهشی توسط «محمد سلیمان الزواوی»، رئیس این اندیشکده به بررسی رقابت‌ آمریکا و روسیه برسر یافتن مناطق نفوذ در کشورهای مختلف جهان می‌پردازد و می‌نویسد:
« ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه هزاره جدید را با هدف باز پس گیری نفوذ سابق این کشور در عرصه بین المللی آغاز کرد و علی رغم وقوع انقلاب‌های رنگین در کشورهای اتحاد شوروی، نشانه‌های این افزایش نفوذ کاملا مشهود است. این افزایش نفوذ، تقابل آمریکا و روسیه در عرصه بین الملل و آغاز رقابت بین این دو کشور را به دنبال داشت که به «جنگ یافتن پایگاه‌های نفوذ» معروف شد.

 

به گزارش خبرگزاری تسنیم ، مناطق آسیای میانه، قفقاز و کشورهای حوزه دریای بالتیک از مهمترین نقاط تلاقی رقابت و نفوذ آمریکا و روسیه بود، این درحالی است که آمریکا درگیر دو جنگی است که هزینه‌های آن اقتصادش را فلج کرده و نیروهای نظامی این کشور از آن خسته شده و به ستوه آمده‌اند. اما در مقابل روسیه روندی صعودی داشته و درگیر مشکلاتی چون آمریکا در عرصه بین الملل نیست. این کشور پس از افزایش قیمت نفت، شاهد تحول اقتصادی بود و آماده شد تا دیگر بار نفوذ از دست رفته‌اش در حوزه نفوذ شوروی سابق را به دست آورد.

حوادث نیز بگونه‌ای رقم خوردند تا روند انقلاب‌های رنگین تغییر کرده و اکثر کشورهای میزبان این انقلاب‌ها به آمریکا پشت کرده و به مسکو روی آورند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ورود جهان به دوره تک قطبی، آمریکا توانست دست "خرس روس" را از کشورهای شوروی سابق کوتاه کند و پس از ضعف اقتصادی روسیه در دهه نود، این آمریکا بود که به کشورهای همجوار روسیه روی آورد تا اهداف مورد نظر خود در این منطقه را محقق کند.

آمریکا توانست در دهه 90، پس چند تکه شدن یوگسلاوی، علیه صربستان ارتدوکس که هم‌پیمان روسیه بود، وارد معرکه شود. در شرق اروپا نیز دوران نفوذ روسیه به پایان رسید و کشورهای منطقه یکی پس از دیگری به اتحادیه اروپا پیوستند. کشورهایی همچون لهستان، مجارستان، رومانی، بلغارستان، چک و کشورهای حوزه دریای بالتیک شامل استونی، لتونی و لیتوانی.

آمریکا در میراث اتحاد جماهیر شوروی نفوذ کرد و توانست در این کشورها پایگاه‌های نظامی متعددی تأسیس کند. پس از آن نوبت به اجرای سناریوی انقلاب‌های نرم رسید. انقلاب‌هایی مشهور به نارنجی، مخملی، گل رز، و گل لاله و در نهایت آمریکا توانست از هر سو مسکو را محاصره کند.

روسیه که از مشکلات عدیده سیاسی، نظامی، و اقتصادی رنج می‌برد، توسط آمریکا و در کشورهایی چون لهستان، آلمان، اوکراین، گرجستان، ترکیه، ازبکستان، قرقیزستان، و در نهایت افغانستان احاطه شد. اکثر این کشورها با مسکو همجوار هستند.

این روند ادامه داشت تا زمانی‌که آمریکا بزرگترین اشتباه ممکن یعنی حمله به عراق و افغانستان را مرتکب شد. روسیه نیز به نوبه خود به صورت تمام و کمال از این خطای استراتژیک آمریکا بهره لازم را برد.

*حرکت رو به جلوی روسیه
هدف آمریکا از اشغال افغانستان تنگ‌تر کردن حلقه محاصره روسیه و دسترسی به منابع انرژی موجود در آن کشور و همچنین کنترل شریان‌های انتقال انرژی از کشورهای شوروی سابق به غرب و جنوب بود. آمریکا می‌خواست حکومتی وابسته به خود نیز در عراق ایجاد کند و این کشور را به بزرگترین پایگاه خود در خاورمیانه تبدیل کند، اما اشتباه بزرگ ایالات متحده این بود که پیش از مشخص شدن وضعیت نهایی جنگ افغانستان، به عراق حمله کرد.

مسأله‌ای که آمریکا انتظارش را در عراق نداشت، مقاومت مردم این کشور در برابر این اشغال بود. وضعیت آمریکا زمانی بدتر شد که حکومتی در عراق بر سر کار آمد که هم‌پیمان ایران بود. بدین سان این جنگ، آمریکا را در باتلاق عراق فرو برد به طوری‌که هزینه‌های روز افزون و مستمر این جنگ بدون هیچ نقطه امیدی ادامه داشت.

واشنگتن هرچه تلاش کرد، نتوانست دولتی وابسته به خود در عراق برسر کار آورد و این جنگ عراق بود که قیمت نفت را چند برابر کرد. با این اتفاق، خرس روسی از خواب زمستانی بیدار شد و با فروش نفت با قیمت‌های جدید، خون تازه‌ای را به رگ‌های اقتصادش تزریق کرد و از انجماد در سرمای سرسام آور سیبری نجات یافت.

با شعله‌ور شدن آتش جنگ عراق و افزایش قیمت نفت به بیش از 100 دلار، اقتصاد روسیه گرمای لازم را برای رشد و توسعه به دست آورد.

*استراتژی سلطه آمریکا
آمریکا در استراتژی و برنامه‌ای که با هدف سیطره و سلطه بر جهان وضع کرده است، چند عامل اساسی را در نظر دارد. کنترل اقتصاد جهانی و بازارهای مالی، دست نهادن بر تمامی منابع طبیعی، از جمله مواد اولیه، و منابع انرژی که از عوامل تعیین‌کننده در رشد ثروت و نفوذ به شمار می‌آیند و  آمریکا هم می‌تواند با تأسیس شرکت‌های چند ملیتی در کشورهای هدف به نفع خود از این منابع بهره‌برداری کند.

ایالات متحده برای رسیدن به این اهداف باید کنترل سازمان‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین المللی را در دست داشته باشد.
آخرین قدم در راه سلطه جهانی همانا حمله و اشغال کشورهای مختلف برای دستیابی به این عناصر چهارگانه به وسیله پایگاه‌های نظامی گسترده در تمامی قاره‌ها، اقیانوس‌ها و مناطق این کره خاکی است.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری، آمریکا برای افزایش نفوذ و سلطه جهانی، سرمایه‌گذاری عظیمی بر ایجاد پایگاه‌های نظامی‌–‌جنگی در سراسر جهان انجام داد.
آن پایگاه‌ها در کنار ناوگان گسترده دریایی که شامل ناوهای هواپیمابر است به آمریکا توان کنترل آبراه‌ها و مسیرهای تجاری جهانی گسترده در چهارگوشه جهان را ‌بخشید.

برای جلوگیری از افزایش قدرت نفوذ روسیه و گسترش  سلطه جهانی این کشور، آمریکا از نیروهای نظامی با قابلیت حرکت سریع استفاده کرد. به این دلیل است که این کشور به دریاهای شمالی چون خزر، سیاه، شمال و بالتیک توجه بسیار نشان داده است.  پس از آن و در سطحی دیگر کشورهای حوزه دریای بالتیک و کشورهای اروپای شرقی و در ضمن دریاهای اصلی مانند دریای مدیترانه، دریای عرب و اقیانوس‌های بزرگ جهان از اهمیت مضاعفی نزد آمریکا برخوردارند.

ایالات متحده با ایجاد پایگاه‌هایی در ترکیه و کشورهای آسیای میانه سعی در استمرار کنترل و نظارت بر راه‌های تجاری و خطوط لوله انتقال انرژی دارد که می‌تواند بدین وسیله ورود نفت، گاز و دیگر کالاهای مورد نیاز صنعت غرب را تضمین کند.

*نزدیک شدن آمریکا به روسیه در آسیای میانه
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا به تنگ‌تر کردن حلقه محاصره روسیه ادامه داد، شیوه‌هایی چون ایجاد پایگاه‌های مختلف در کشورهای همجوار و هموار کردن راه پیوستن کشورهای اروپای شرقی به اتحادیه اروپا، سپس ایجاد پایگاه‌های ناتو در این کشورهای تازه وارد و در نهایت نصب سامانه دفاع موشکی در لهستان و چک.

اما هنوز علی رغم تعلیق راهکار آخر یعنی سامانه موشکی توسط آمریکا، تنش در روابط بین مسکو و واشنگتن وجود دارد. روسیه به این سامانه به عنوان تهدیدی علیه امنیت ملی خود نگاه می‌کند.
حضور نظامی آمریکا در دریاها، یکی از بنیادی ترین اصول استراتژیک تفکر نظامی این کشور است. این کشور با هدف ایجاد فرصت‌های لجستیک نظامی اقدام به ایجاد شبکه ای از پایگاه‌ها و ایستگاه‌های دائمی در اروپا و شمال شرق آسیا کرده است.

این کشور از ایجاد این شبکه اهدافی چون؛ ایجاد زمینه لازم برای حرکت نیروها در مسافت‌های طولانی و جهت‌های مختلف در چارچوب مشخص ژئواستراتژیک را دنبال می‌کند.
پایگاه‌های بگرام، قندهار، خوست، لورا، مزار شریف و بولی در افغانستان، پایگاه‌های موجود در گرجستان، قرقیزستان و تاجیکستان به علاوه پایگاه‌های دیگری در آسیای میانه مانند پایگاه «دیگو گارسیا» در اقیانوس آرام که به صورت مشترک با نیروهای انگلستان اداره می‌شود و پایگاهی حمایتی برای ناوگان و ارتش آمریکا در آسیای میانه به شمار می‌آید، از مهمترین پایگاه‌های آمریکا در آسیای میانه هستند. غیر از آن می‌توان به پایگاه‌های هوایی آمریکا در ژاپن مانند پایگاه کادینا در شهر اوکیناوا و پایگاه هوایی اینجرلیک در ترکیه و در نهایت پایگاه‌هایی در کره جنوبی و فیلیپین اشاره کرد. در اروپای شرقی می‌توان به پایگاه هوایی بویدز و کرزیسنی در لهستان و دو پایگاه بیزمیر و گراف اگناتیفو در بلغارستان به علاوه دو پایگاه زمینی مرکز لجستیک آیتوس و نوفوسیلو اشاره کرد. در اشاره به دیگر موارد می‌توان به بندر کونستانزا در ساحل رومانی در دریای سیاه و پایگاه هوایی رامشتاین در آلمان که شهری مستقل به شمار می آید، اشاره کرد.

بارزترین شکل حضور آمریکا در آسیای میانه پایگاه هوایی ماناس در قرقیزستان است. این پایگاه در شمال بیشکک، پایتخت قرقیزستان قرار گرفته و حدود هزار نظامی آمریکا را در خود جای داده است.
دولت آمریکا علاوه بر این پایگاه، توافقنامه‌هایی با چندین کشور منطقه آسیای میانه امضا کرده است. به موجب این قراردادها، هواپیماهای آمریکایی مجوز عبور از حریم هوایی این کشورها را دریافت و در صورت نیاز برای سوختگیری در خاک آنها فرود خواهند آمد.

همچنین در توافقنامه‌ای که با تاجیکستان امضا شده است، هواپیماهای آمریکا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را به دست آورده و در صورت نیاز به سوختگیری، در خاک آن کشور فرود خواهند آمد.

*افزایش نفوذ روسیه
روسیه به خوبی می‌داند که پایگاه‌های نظامی آمریکا در آسیای میانه ربطی به جنگ افغانستان ندارد و قطعا با هدف نفوذ منطقه‌ای و حضور استراتژیک ایجاد شده‌اند.
خوب است بدانیم آمریکا پس از اشغال افغانستان به راحتی می‌تواند پایگاه‌های متعددی در این کشور ایجاد کرده و هیچ نیازی به پایگاه‌های خارج از افغانستان ندارد. برای مثال پایگاه «خان آباد» که از مرزهای شمالی افغانستان 130 کیلومتر فاصله دارد و سابقا در عملیات نظامی شمال افغانستان اهمیت بالایی برای آمریکایی‌ها داشت، اکنون بلا‌استفاده مانده است، زیرا اکثر فعالیت‌های نظامی آمریکا در جنوب و جنوب شرقی افغانستان در حال انجام است.

بدین سان، روسیه برنامه‌ریزی برای تبدیل دوباره به قدرتی جهانی را آغاز کرد. برای رسیدن به این هدف، این کشور سعی دارد شعاع نفوذش را به دورتر از مرزهایش برساند.
روسیه به این نتیجه رسیده بود که برای رسیدن به این هدف، باید چهار کشور اوکراین، بلاروس، قزاقستان، و گرجستان را زیر سلطه خود در آورد. این کشور در تحت سلطه قرار دادن سه کشور اول موفق بود، اما برای کنترل چهارمین که گرجستان است، هنوز برنامه‌های بسیاری برای اجرا دارد. تمامی این برنامه‌ریزی‌ها و استراتژی‌ها برای افزایش نفوذ و سلطه جهانی نیست، بلکه ریشه در تفکر دفاعی روسیه دارد. این کشور بزرگ دارای مرزهایی طولانی است و در برابر تجاوز دشمنان هیچ مانع طبیعی عمده ای وجود ندارد و برای مثال با آمریکا که توسط اقیانوس ‌ احاطه شده، تفاوت دارد.
بدین خاطر پایه و مبنای تفکر دفاعی روسیه تصرف و کنترل مناطق همجوار برای ایجاد فاصله اطمینان، میان مرزها و دشمنان است. این دشمنان در حال حاضر آمریکا و کشورهای عضو پیمان ناتو هستند.

روسیه بدین دلایل همیشه به دنبال ایجاد این مناطق امن میان مرزهایش و اروپا، آسیا، و جهان اسلام بوده است. اوکراین مهمترین کشوری است که روسیه قصد افزایش نفوذ در آن را دارد. این کشور با وقوع انقلاب نارنجی و پس از آن قدرت‌گیری ویکتور یوشچنکو و شکست یولیا تیموشنکو به صحنه جنگ بین آمریکا و روسیه بریا تاسیس پایگاه بدل شد.
اوکراین کشوری است که بزرگترین تجمع روس‌های خارج از روسیه را نیز در خود جای داده است. این کشور امتداد طبیعی کشاورزی و صنعت روسیه به شمار می آید. 80% گاز طبیعی ارسالی از روسیه به اروپا از اوکراین عبور می‌کند. از آن جایی که بسیاری از کالاهای روسی از این کشور به غرب ارسال و از آن کالاهای غرب به روسیه وارد می‌شود، اوکراین نقطه اتصال صنعتی روسیه و غرب به شمار می‌آید.

امضای توافقنامه بین اوکراین و روسیه موجب تمدید حضور ناوگان روسیه در پایگاه «سواستوبول» واقع در ساحل دریای سیاه و در شبه جزیره کریمه از پایان سال 2017 به 2042 شد.
این مورد یکی دیگر از کاربردهای نفوذ روسیه در زمینه انرژی بود؛ زیرا اوکراین در مقابل این تمدید حضور روسیه، گاز این کشور را با قیمت‌های بسیار ارزان‌تر دریافت خواهد کرد و این نشان داد که روسیه توانسته در جنگ برای حضور در اوکراین، آمریکا را شکست دهد و به این ترتیب اوکراین این امکان را به روسیه داد تا بتواند قدرت سیاسی، نظامی، و اقتصادی‌اش را بر کشورهای اروپای شرقی، قفقاز و کشورهای دریای سیاه بسط دهد. اوکراین مهمترین کشور برای روسیه است و روسیه هم با این استراتژی علاوه بر کنترل این کشور و سلطه بر ناوگان نظامی‌اش، آن را از پیوستن به اتحادیه اروپا و پیمان ناتو و در نهایت پیوستن به سامانه غرب باز می‌دارد.
ادامه دارد..

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان