آیا صدرالمتألهین قائل به وجود شرور عاطفی است؟!
خبرگزاری تسنیم : خدری گفت: صدرالمتألهین در اسفار شرور عاطفی را عدمی میداند و این مشکل را بر اساس نیستنگاری افلاطونی حل میکند، اما در اواخر عمر در کتاب «شرح اصول کافی» بهره ای از وجود برای شر قائل میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، غلامحسین خدری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یکی از ارائه دهندگان مقالات در دومین روز همایش بینالمللی «فلسفه دین معاصر» بود که صبح امروز چهارم دیماه مقاله خود با عنوان «تبیین، تحلیل و نقد شرور ادراکی از منظر ملاصدرا» در سالن غدیر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارائه کرد.
وی در ابتدا با اشاره به این که حکمای قبل از ملاصدرا دو رویکرد عمده نسبت به بحث شر داشتهاند، عنوان کرد: برخی نظریه افلاطونی عدمیانگارانه شر را قبول داشتند و گروهی نیز به طریقه ارسطو بر نظریه تقسیمانگارانه خیر و شر معتقد بودند.
خدری اظهار کرد: در بررسی روانشناختی مسئله شرور در آثار ملاصدرا در نکته جالب توجه است، نخست آن که صدرالمتألهین این مسئله را در الهیات بالمعنیالاعم مطرح کرده و این نکته نوعی ابداع و نوآوری در طرح این مسئله محسوب میشود. نکته دیگر آن است که وی این مسئله را با روش فلسفی و نه کلامی و جدلی مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
وی با اشاره به نظر ملاصدرا درباره شرور ادراکی بیان کرد: ملاصدرا این مسئله را تقابلی بین خیر و شر مطرح میکند و این تقابل را از نوع ملکه و عدم ملکه میداند و نه تناقض و از این حیث میگوید که ما شأنیتی از وجود برای شر می توانیم قائل شویم. یعنی شر ادراکی شأنیتی از وجود دارد که هنوز به فعلیت نرسیده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به اقسام شرور در آثار ملاصدرا و حکمای پس از او خاطرنشان کرد: شر اخلاقی، شر طبیعی، شر عاطفی و ادراکی و شر مابعدالطبیعی اقسام شروری هستند که در فلسفه صدرایی مورد توجه قرار گرفتهاند.
وی در ادامه با توجه به اقسام شر ادراکی از منظر ملاصدرا اظهار کرد: این شرور بر سه دسته تقسیم میشوند: نخست ادراک آلامی که ناشی از اعمال عامل بیرونی است، دوم امور رنجآوری که در نفس انسان است(مانند تأمل درباره مرگ و احساس نرسیدن به خوشبختی) و قسم سوم رنجهای ناشی از ادراکات غیرجسمانی است.
خدری ادامه داد: صدرالمتألهین در اسفار شرور عاطفی را بر اساس علم حضوری عدمی میداند و این مشکل را بر اساس نیستانگاری افلاطونی حل میکند، اما در اواخر عمر و در کتاب «شرح اصول کافی» خود به شیوه ارسطویی بهرهای از وجود برای شر قائل میشود که اشکالاتی بر هر دو نظریه وارد است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در علوم روانشناسی امروز شواهدی بر سابجکتیو و درونی بودن شرور عاطفی وجود دارد که از رهگذر آن میتوان مسائل مربوط به شرور را حل کرد. ادراک شر مبتنی بر طوری از اطوار نفس است و شرور ادراکی محصول نفس انسان هستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در توجیه علت تعارض نوعی و ظاهری در کلام صدرالمتألهین در باب شرور ادراکی گفت: درباره این که چرا ملاصدرا در اواخر عمر نظریه خود درباره شر را بهگونه متفاوتی عرضه کرده، چندین دلیل میتوان برشمرد: نخست عدول او از نظریه نخست است، دوم تفاوت بیان و سوم آن است که در قول اخیر خود نظریه خود را تکمیل کرده است.
وی اضافه کرد: در نهایت دلیل آخر این میتواند باشد که تعارضی بین دو قول او در میان نیست و صدرالمتألهین همچنانکه مرحوم فیض گفته در قول اخیر خود به نحوی بهرهای از وجود برای شرور قائل بود و این میزان چنان اندک است که می توان آن را کالعدم تصور کرد.
خدری در پایان سخنان خود تصریح کرد: شرور ادراکی اموری ذهنی، جعل انسان و طوری از اطوار نفس هستند که هیچ خللی در باورهای توحیدی پیش نمیآورند.
انتهای پیام/