بازی سوریه تازه آغاز شده است
خبرگزاری تسنیم :آمریکا متهم و مقصر اصلی بیثباتی حتمی است که در آینده سوریه بدون اسد رخ خواهد داد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ،روزنامه وطن امروز در یادداشت روز خود با عنوان «بازی سوریه تازه آغاز شده است» به قلم «مهدی محمدی»آورده است:
ارائه یک تصویر مرزی و لب خطی از وضعیت سوریه کامل گمراه کننده است .همه میدانند وضعیت در سوریه حساس است ولی اعلام تاریخهای پی در پی از جانب مقامهای غربی در این باره که عنقریب کار تمام خواهد شد، پیش از آنکه توصیف واقعیت باشد،توصیف پروژههای خود آنهاست. پروژههایی که 22 ماه است موفق نبوده و هیچ دلیل ویژهای ندارد که فکر کنیم به یکباره به واقعیت خواهد پیوست. در داخل ایران نیز، اخباری از این دست گاه دستمایه قضاوت درباره راهبرد جمهوری اسلامی ایران در سوریه قرار میگیرد، بیآنکه میزان واقعنمایی آن ارزیابی شده باشد. واقعیت این است که آنچه آمریکاییها و دوستان ترک، قطری و سعودیشان میخواستند هنوز در سوریه محقق نشده و نبه این سادگیها هم نخواهد شد. بدون تردید نظام سوریه زیر فشار سنگیین اس تو ضرباتی جدی متحمل شده است اما به همین میزان - و بلکه بیشتر - این ائتلاف ضدسوری است که ضربه خورده و احساس درماندگی میکند. در حالی که سیستم بشار اسد هر چه هست درمانده نیست. دوستی مثالی میزد که به اندازه کافی گویاست؛ میگفت در سال 1991 و در جریان حمله آمریکا به کویت هنوز ارتش عراق از پادگانهای خود خارج نشده بود که امیر کویت از کاخ خود فرار کرد! در حالی که بشاراسد در سوریه مانده، سیستم اداری، نظامی و اطلاعاتی او سرپاست و از حمایت مردمی قابل توجهی هم برخوردار است. آن هم در حلای که گاه در خیابانهای اطراف کاخ ریاست جمهوری هم درگیریهایی دیده میشود. صورت مساله سوربه یه هیچ وجه به آن سادگی نیست که برخی تصور میکنند واقعیت این است که بهتر از هر کسی این دولت آمریکاست که دشواریهای این مسیر را دریافت است. آمریکاییها از سال 2000 به این سو تجربه 3 مورد مداخل مستقیم در عراق، افغانستان و لیبی را دارند. دولت و ارتشآمریکا از این مداخلات درسهایی آموختهاند که به نظر میرسد در حال به کارگیری آنها در صحنه سوریه هستند. آمریکاییها نمیخواهند تجربه عراق، لیبی و افغانستان را در سوریه تکرار کنند. در واقعت اساسا نمیتوانند این کار را بکنند. دقیقا به دلیل همین ا حتیاط فوقالعاده است که پروژه غرب د رسوریه پیش نمیرود. اگر از این منظر به مساله نگاه کنیم آن وقت روشن میشود که چرا راهبرد نظام جمهوری اسلامی درست بوده و لقمهای به نانم سوریه به این سادگی از گلوی آمریکاییها پایین نخواهد رفت.
1- نخستین درس مداخله مستقیم نظامی آمریکا در عراق، افغانستان و لیبی این بود که این مداخله در شرایطی انجام شد که سیستم نظامی و اطلاعاتی قدرت حاکم (به ترتیب صدام، قذافی و طالبان) از هم نپاشیده بود. آمریکاییها راس سیستم را حذف کردند و به جای آن نشستند. در حالی که بدنه تا حد زیادی انسجام خود را حفظ کرده بود. اتفاقی که بر اثر این اقدام رخ داد این بود که بدنه نظامی و اطلاعاتی رژیم سنگون شده به سرعت تبدیل به یک جبهه منسجم شد و در حالی که هم امکانات داشت، هم توان مالی و هم قدرت و انسجام عملیاتی، مبارزهای بیامان علیه اشغالگران را آغاز کرد. این یکی از اصلیترین دلایل وضعیت امروز عراق، لیبی و افغانستان است. آمریکاییها میخواهند اسد زمانی دمشق را ترک کند که سیستم نظامی و اطلاعاتی او یا کاملا جذب شده باشد یا کاملا منهدم و این بار روند فعلی، کار دهها سال است نه یک هفته و یک ماه.
2- درس دومی که آمریکاییها در تجربههای قبلی مداخله مستقیم خود گرفتهاند این است که حکومت را نباید به معارضه داخلی سپرد مگر اینکه این معارضه نماینده همه گروههای ذینفوذ در کشور باشد در غیر صورت عملا اتفاقی که رخ خواهد داد این است که این معارضه وارد یک نبرد فرساینده و طولانی مدت با رقبای داخلی میشود و عملا هرگز قادر به ایجاد ثبات نخواهد بود. د رسوریه، معارضه دستساز فعلی که عملا معارضهای بدون سرزمین است، نه همه گروهها بلکه حتی جریانهای اصلی حاجضر در تحولات میدانی را هم نمایندگی نمیکند ایا معاذالخطیب میتواند ادعا کند نفوذی - هر چند اندک - روز جبهه النصره به عنوان اصلیترین گروه نزدیک به القاعده و عمل کننده در صحنه میدانی دارد؟ بنابراین سر و شکل دادن به معارضه به گونهای که نماینده همه طرفهای ذینفوذ باشد عملا غیرممکن است و اکنون با قشونکشی القاعده، وهابیها و سلفیها از گوشه گوشه جهان اسلام به سوریه غیرممکنتر هم شده است.
3- درس سوم این است: تا زمانی که کاملا ا زماهیت معارضه مطمئن نشدهایم نباید سیستم حاکم را که ضامن حداقلی از ثبات است ساقط کرد. آیا آمریکا میتواند اطمینان بدهد که اکنون ماهیت معارضه سوری را به طور کامل میشناسد؟
حتی خود معارضه هم چنین ادعایی ندارد چه رسد به آمریکاییها که خودشان میگویند تماس مستقیم با معارضه داخل را تازه آغاز کردهاند. پس از 20 ماه از تسلیح معارضه سوری از جانب ترکیه و قطر و تغذیه مالی آنها از سوی سعودی تازه آمریکاییها متوجه شدند جبهه النصره بخشی از القاعده است و آنها در فهرست گروههای تروریستی قرار دارند. کارهای اصلی این جبهه هم در پاسخ اعلام کردند از این موضوع خوشحالند و تازه کارشان با اسد که تمام بشود سراغ آمریکا و اسرائیل خواهند رفت. آمریکاییها 20 ماه تمام د رسوریه اسلحه توزیع کردهاند، خیال خام است اگر تصور کنند که یک شبه قادر به جمع کردن آن خواهند بود. یادم نمیرود که دبیر کار کشته شورای امنیت ملی روسیه در مسکو میگفت به آمریکاییها گفتهایم پخش کردن اسلحه آسانترین کار و جمع کردن آن غیرممکن است. آمریکاییها چگونه میتوانند تضمین کنند که بزودی همین اسلحهها در اروپا و آمریکا علیه خودشان استفاده نشود اگر سازمان سیا توانست چنین چیزی را درباره سفارت آمریکا در بنغازی تضمین کند، در دمشق هم تضمین خواهد کرد!
4- چهارمین درسی که آمریکاییها از مداخلاتشان آموختهاند این است که بدنه مردمی سیستم حاکم (مثلا بعثیها در عراق) باید مطمئن شوند که اگر دولت همسو با آنها ساقط شود اولا در دولت آینده هم سهمی خواهند داشت و ثانیا هدف تصفیه قرار نخواهد گرفت والا این بدنه به سیستم میپیوندد و عملا به موتور محرکه یک بیثباتی بسیار جدی در آینده تبدیل میشود همین حالا آمریکاییها باید به علویها و کردها در سوریه اطمینان دهند که در نظام آینده سوریه جایگاه محفوظی دارند. اما آیا با حاکم کردن اخوان و القاعده بر مقدرات سوریه چنین چیزی ممکن است؟ واقعا اگر علویها و کردها نخواهند آیا آمریکا با تکیه صرف بر سنیها قادر به جابهجایی قدرت در سوره هست؟
5- و در نهایت درس آخری که آمریکاییها میگویند از تجربه افغانستان، لیبی و عراق گرفتهاند این است که باید در مدیریت پروژه براندازی توزیع اسلحه، حداقل و مداخله مستقیمشان هم کمترین مقدار ممکن باشد. در 20 ماه گذشته اتفاقی که رخ داده کاملا برعکس بوده است. ناتو عملا مداخله مستقیم در سوره و پیشبرد طرحهای ضد روسیاش به بهانه پرونده سوریه را آغاز کرده است. اگرچه تقریبا قطعی اس تکه به این زودیها هیج مداخله مستقیمی رخ نخواهد داد ولی آمریکا اکنون عملا د رموقعیتی نیست که بتواند ادعا کند. رژیم اسد را مردم سوریه ساقط خواهند کرد. بنابراین آمریکا متهم و مقصر اصلی بیثباتی حتمی است که در آینده سوریه بدون اسد رخ خواهد داد.
این 5 درس نشان میدهد پروژه سوریه یک پروژه پارادوکسیکال است عیبی ندارد که کسانی در داخل مثل همیشه آمریکا را قدرتمندتر از آنکه به واقع هست تصور کنند ولی خود آمریکاییها حساب کار دستشان است.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.