تاثیر انقلاب اسلامی در بازگشت زنان به اصل خویش


زنان عاشورایی

خبرگزاری تسنیم :حضرت امام(ره)در مقام یک مرجع بزرگ دینی با هدف احیای کرامت انسانی زن برای به صحنه کشاندن زنان و رهایی از قید و بندهای خرافه‌ای و محرومیت‌های گاه خود ساخته زنان و جامعه تلاش کردند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ،‌ روزنامه تهران امروز در یادداشتی نوشت : به رغم مخالفت آشکار با حضور زنان در عرصه عمومی، در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی آنگاه که به حضرت امام خمینی(ره) پیشنهاد شد که از ادامه فعالیت شغلی بانوان جلوگیری کنند، ایشان نه تنها این امر را به علت تناسب نداشتن با شرایط خاص زمانی مردود دانست بلکه چنان بحث حقوق اجتماعی و سیاسی زنان را پی گرفت که تقریبا در بین علمای اسلام نظیر و مانندی برای آن نمی‌توان یافت. 

در اثبات اهتمام آن بزرگوار به پاسداشت مقام زن همین بس که می‌فرماید: «در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد. حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت، حق رای دادن، حق رای گرفتن، در تمامی جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد».اعتقاد راسخ حضرت امام(ره) به مسئولیت مشترک زن و مرد در حوزه عمل، در این گفتار به خوبی مشهود است.

مقوله حضور اجتماعی در نمودهای مختلف آن از جمله کوشش برای ارتقای فرهنگ، تلاش به منظور گسترش سطح سواد و آموزش و حتی حضور درعرصه مدیریت کلان سیاسی با حفظ و رعایت ملاحظات شرعی نمی‌تواند به یک قشر یا جنس محدود و منحصرشود. زنان در کنار مردان نه تنها حق برخورداری از چنین جلوه‌هایی از حضور را دارند، بلکه در برخی مقاطع حتی این حضور جنبه تکلیف دینی و اجتماعی به خود می‌گیرد.

از اقدامات حضرت امام(ره) با هدف احیای کرامت انسانی زن تلاش آن بزرگوار در مقام یک مرجع بزرگ دینی برای به صحنه کشاندن زنان و رهایی از قید و بندهای خرافه‌ای و محرومیت‌های گاه خود ساخته زنان و جامعه است. تحقق این مهم (حضورمشروع زنان)، توطئه بدخواهانی را که از یکسو با استناد به موازین شرعی امکان بهره‌وری از توان سرشار زنان برای مخالفت با سیاست‌های انحرافی حکومت را از روحانیت سلب می‌کردند و از طرف دیگر در برابر سقوط زنان به قعر انحطاط تمدن پهلوی دم برنمی‌آوردند، خنثی می‌کرد.

این نکته ذهن حضرت امام(ره) را در سراسر عمر با‌برکتش به خود مشغول کرده بود تا آنجا که در واپسین مراحل حیات، در نخستین فرازهای وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود بدان می‌پردازد: «‌ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه‌های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان، در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند... و از محرومیت‌هایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی‌اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نمودند»

تاکید بنیانگذار انقلاب بر عنصر تکلیف و وظیفه در حضور اجتماعی ـ سیاسی زنان نه فقط مایه افتراق دیدگاه آن بزرگوار با نگرش‌های متداول دینی مبنی بر ضرورت حضور زن درعرصه خصوصی (خانواده) نشد، بلکه تمایز آن با فلسفه‌های لیبرالیستی معاصر را نیز که داعیه حمایت از حقوق زنان و ر‌ها ساختن آنان از سلطه مردان را دارند، موجب شد. در این فلسفه‌ها، با تفکیک میان «هست» و «باید» بر یکسانی حقوق و آزادی‌های زنان تاکید می‌شود. مخالفت با تفکیک هست و باید به این معناست که تجویز‌های اخلاقی، منشأ مستقلی از هست‌‌ها یا وضعیت‌های واقعی ندارند.

بر اساس این تفکیک که به جد مورد حمایت فمینیست‌‌ها قرار دارد و «دیوید هیوم» طراح آن است، تجویز‌های اخلاقی را نمی‌توان به طور منطقی از گزاره‌های توصیفی استنتاج کرد؛ چه آنکه بنا به اعتقاد هیوم مدرک هست‌ها، عقل نظری و درک کننده بایدها، عقل عملی است و این دو از هم بیگانه هستند. فمینیست‌ها با استناد به این استدلال معتقدند تحمیل «باید»‌های مردانه بر «هست»‌های زنانه عملی غیرعقلانی است و باید ملغی شود و در نتیجه هیچ‌گونه محدودیتی را در برابر زنان در مقایسه با مردان بر نمی‌تابند و منزلت زن را آنگاه تحقق یافته می‌بینند که زنان در همه حوزه‌هایی که مردان حضور دارند، امکان فعالیت پیدا کنند.

گرچه ادعای فمینیست‌ها همسو با نادیده انگاشتن تفاوت‌های طبیعی میان انسان‌ها که زمینه ساز تفاوت عملکرد آنان در محیط اجتماعی است، به ظاهر با هدف پاسداشت مقام زن مطرح می‌شود، اما به واقع با طرح ادعای تساوی طلبی، بیشترین لطمه را به جامعه انسانی و به‌ویژه خود زنان وارد می‌کند. چه آنکه با طرح آزادی مطلق زن از تکالیفی که از جنسیت زنانه او ناشی می‌شود، وی را از حوزه انسانیت خارج ساخته و توهینی بزرگ در حق او روا می‌دارد و بدین گونه نظم نظام هستی را درهم می‌ریزد. آنان با تاکید بر برابری و به رسمیت نشناختن تفاوت‌ها مانع از آن می‌شوند که زن و مرد یکدیگر را با تفاوت‌های موجود بپذیرند و در نتیجه از توانمندی‌های طبیعی و ذاتی یکدیگر بهره مند شوند.

آنچه مسلم است اینکه، زن و مرد به لحاظ تکوینی (یعنی از جهت زیستی، روانی و احساسات)، کاملا از یکدیگر متمایز هستند. به دلیل همین تفاوت‌های تکوینی، تشابه حقوقی آنها امکان‌پذیر نیست. شهید مطهری در این باره می‌گوید: «از نظر اسلام زن و مرد هر دو انسانند و از حقوق انسانی مساوی بهره‌مندند. آنچه از نظر اسلام مطرح است، این است که زن و مرد به دلیل اینکه یکی زن و دیگری مرد است، در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند... خلقت و طبیعت آن دو را یکنواخت نخواسته است و همین جهت ایجاب می‌کند که از بسیاری از حقـوق، تکالیف و مجازات‌‌ها وضع مشابهی نداشته باشند.»

رویکرد حضرت امام(ره) به گوهر مشترک میان زن و مرد و مسئولیت یکسان آنها، ناظر به وجود تفکری در طول تاریخ است که زنان را به طور طبیعی پست‌تر از مردان تلقی کرده و با نادیده انگاشتن توانمندی‌های خاص آنان، موقعیت کهتری برای زنان در عرصه اجتماع را باعث شده است. از این رو شعار برابری و مساوات کامل زن و مرد در دستور کار طرفداران جنبش‌های لیبرالیستی قرار گرفت تا در برابر دیدگاه‌های تبعیض آمیز سنتی با تاکید بر برخورداری زن و مرد از منزلت حقیقی یکسان و ضرورت بهره مندی از پایگاه اجتماعی همانند، کرامت زن را پاس دارند.

امام راحل با درک نارسایی چنین رویه‌ای به نبود هرگونه تفاوت میان زن و مرد و اینکه هر یک از آنها می‌توانند به بالاترین درجات کمال دست یابند، اعتقاد داشته و در این رابطه می‌فرمایند: «برای زن ابعاد مختلفه است. چنانچه برای مرد و برای انسان. این ورق صوری طبیعی نازل‌ترین مرتبه انسان است و نازل‌ترین مرتبه زن است و نازل‌ترین مرتبه مرد است. لکن از همین مرتبه نازل، حرکت به سوی کمال است. انسان موجود متحرک است، از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیب، تا فنا در الوهیت».

تکوین نکردن احساس «بودن» در زنان، چونان مانعی جدی فراروی جامعه ایرانی قرار داشته که این همه از عدم پاسداشت حرمت و کرامت این قشر به عنوان بخشی سازنده در اجتماع ناشی می‌شده است. اگرچه در برخی از مقاطع تاریخی زنان فرصتی برای بازیابی کرامت و منزلت خویش یافتند، اما این فرصت‌ها نیز به دلیل رسوخ نکردن این باور در ژرفای وجودی آنان استمرار و پایداری لازم را نداشت.

در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی که با گسترش میزان حضور زنان در عرصه‌های آموزشی، میزان آگاهی طبقه متوسط به شکل چشمگیری افزایش یافت، بر شدت میل و نیاز به «بودن» در زنان ایرانی افزوده شد و چون اقدامات حکومت پهلوی به دلیل باور نداشتن قلبی به توانمندی زنان در عرصه‌های مختلف از حد نمادین فراتر نرفت، یأس و سرخوردگی این تمدن را فرا گرفت. از این رو زمانی که حرکت اسلامی آغاز شد و شخصیت بخشی و احیای هویت آحاد جامعه برای ارتقای ایران و ایرانی مورد توجه قرار گرفت، زنان حیثیت و کرامت خود را در پرتو این حرکت، تحقق یافته دیدند.

*عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon