چه باید کرد تا فرهنگ کار درجامعه نهادینه شود؟
خبرگزاری تسنیم : نیروی انسانی در هر جامعهای به عنوان باارزشترین سرمایه محسوب میشود؛ به طوری که در نظام بینالملل کشورهایی که دارای جمعیت بیشتری هستند، در رشد اقتصادی گوی سبقت را از سایر ملل ربودهاند.
بهزاد رادنسب کارشناس مسائل اقتصادی با بیان مطلب فوق درخصوص فرهنگ کار معتقد است :در این میان، آنچه نیروی انسانی را باارزشترین سرمایه میکند، تخصص و دانش و در کنار آن تعهد و وجدان کاری است که باعث میشود کار مفیدی در جامعه صورت گیرد. اما بهکارگیری افراد در کاری که با تواناییها و اطلاعات ایشان همخوانی ندارد یا تغییر در فعالیت کاری او میتواند زمینهی ناخشنودی و کارگریزی را در فرد ایجاد نماید. همچنین کارگریزی در بسیاری از افراد به یک امر طبیعی تبدیل شده است و بیشترین دلیل آن تنبلی و فرار از مسئولیت است. در واقع عدم مسئولیتپذیری، خود یکی دیگر از عوامل کارگریزی محسوب میشود. خصوصیات روانی، از جمله تنبلی و آزمندی، در کنار سازگاری با ناامیدی، سبب میشود افرادی خسته و عبوس و غمگین در جامعه حضور داشته باشند که با شادی و کار بیگانهاند و از فعالیت و خلاقیت رویگردان هستند.
وی می گوید :به نظر میرسد که ما در سطح ملی شاهد نوعی بحران در تلقی از کار، ثروتاندوزی و انباشت سرمایه و مفاهیم مرتبط با آن و به طور کلی فرهنگ کار هستیم. به علاوه به نظر میرسد میزان انگیزهی پیشرفت نیز در بین مردم ایران کم است و آنها صرفاً برای دستیابی به استانداردهای مطلوب زندگی تن به کار میدهند. در نتیجه پس از تأمین آن، تلاش، پشتکار و سختکوشی توجیه چندانی در بین ایرانیان ندارد که ریشههای آن را میتوان در وابستگی قدرت اقتصادی برتر در شهرها به حکومت و کارگزاران محلی جستوجو کرد.
دلایل کارگریزی درایران
این کارشناس اقتصادی با اشاره به انگیزهها و دلایل «کارگریزی» در ایران یا سایر کشورهایی که به نوعی با این معضل دست به گریبان هستند می افزاید : دلایل کاریزی درهر جامعه ایی مختلف است و میتوان آن را در دلایل متعددی جستوجو کرد؛ تغییر در فعالیتهای کاری، همچون فناوری جدید یا تغییر اهداف، حاکمیت روابط بر ضوابط، بروکراسی سردرگم، ساعت کار زیاد، عدم حمایت مسئولین از کارکنان خود، دخالتهای زیاد در مسائل شخصی، اجتماعی و زندگی خانوادگی در محیط کار، فشار بیش از حد ناشی از غیرواقعی بودن مهلت انجام کارها، داشتن شغلی که متناسب با شاغل نباشد، فقدان مهارت کافی در نحوهی انجام کار، نبود مشاوره و ارتباطات، انجام کارهایی که بسیار مشکلاند یا لزوم چندانی به انجام آنها نیست، فقدان مکانیسمهای کنترل و ارزشیابی و سبک مدیریت که ممکن است تمام این عوامل باعث بروز کارگریزی و کاهش انگیزهی کیفیت کار در افراد گردد.
رادنسب خاطر نشان می سازد:همچنین از معضلاتی که فرهنگ کارگریزی در بر خواهد داشت میتوان به موارد مختلفی اشاره کرد، از جمله آنکه در جمعیتهای گریزان از کار و تلاش، خلاقیت و نوآوریهای ارزشمند پدیدار نمیشود، زیرا نوآوری و خلاقیت به دنبال سختکوشی در راه رسیدن به هدف به دست میآید و این خود سبب میشود کارآفرینی در جامعه رشد نیابد و فرصتهای شغلی جدید شکل نگیرد و به این وسیله، بر تعداد بیکاران کاذب و واقعی جامعه افزوده شود، زیرا بسیاری از شغلهای کاذب خود نوعی بیکاری محسوب میشوند.
راهکارهای ترویج فرهنگ کار
نامبرده با تاکید بربروز مشکلات پدیدآمده در اثر کاهلی انسانها وقوع اشتباهات فراوان است.می گوید : تصمیمات غلط فراوانی که به علت بیتجربگی و محدودیت علم و دانش صورت میگیرد و صدمات فراوانی را به فرد و جامعه وارد میسازد و در آینده این اثرات تخریبی، فشار روانی زیادی بر اعضای یک جامعه وارد میکند و بهداشت روانی و سلامت جامعه را مورد مخاطره قرار میدهد.
این کارشناس اقتصادی می افزاید :بر اساس آنچه گفته شد و چنانچه لازم باشد، در دستگاهها و سازمانها باید به هر نحوی تشویق و رضایت افراد پرکار و مسئولیتپذیر جلب گردد؛ چرا که عدم رضایت کسی که مسئولیتی را پذیرفته است میتواند در کارگریزی و فرار از مسئولیت و عدم انجام آن مؤثر واقع شود و تنبیه و تشویق، خود میتواند یکی از ابزارهای مؤثر در رفع این مشکل باشد و باید سعی شود در گزینشها افراد مسئولیتپذیر و متعهد و افرادی که از تقوای شغلی بیشتر برخوردارند بیشتر استفاده شود، چرا که در یک سازمان یا در یک دستگاه اداری یا تولیدی حتی یک نفر فرد کارگریز میتواند باعث عدم مسئولیتپذیری در دیگر پرسنل باشد. یکی دیگر از مشکلات در این امور بیتوجهی مدیران به افراد و پرسنل زیرمجموعهی خود است که توجه خاص و ویژه به موضوع کمکاری و کار مفید و کارگریزی در زیرمجموعهی خود ندارند و این عامل موجبات دلسردی بسیاری از افراد متعهد و مقید به کار و تلاش را فراهم میکند.
رادنسب تحقق اهداف توسعه را مستلزم وجود فرهنگ، نگرش و روحیات اقتصادی مشوق و انگیزهبخش استمی داند ومی گوید : به طوری که از تلاش و پشتکار، نظم و دقت، خلاقیت و نوآوری در کار، روحیهی کار جمعی و مشارکت و روحیهی مسئولیتپذیری حمایت کند. لذا فقدان یا ضعف این روحیات، که در قالب ضعف فرهنگ کار مفهومسازی شده است، مانع بزرگی بر سر راه توسعهی اقتصادی در کشور قلمداد میشود.
وی درارائه راهکارها وپیشنهادها برای نهادینه شدن فرهنگ کار درجامعه ایرانی می افزاید :برای ریشهکن کردن بیکاری و گسترش اشتغالزایی در جامعه، باید نسلی را تربیت کنیم که با کار اُنس بگیرد. ضروری است والدین کودکان خود را علاوه بر تحصیل ، با کار و تلاش نیز آشنا نمایند و با مهارتآموزی و مشارکت دادن آنها در فعالیتهای اجتماعی افراد مسئولیتپذیری تربیت نمایند. در غیر این صورت، نسل راحتطلب تنها به سوی فعالیتهای کاذب و دلالی رو خواهند آورد و چنین جامعهای مستعد بسیاری از آسیبهای اجتماعی خواهد بود.
رادنسب درخاتمه می گوید:همان طور که میدانید، امسال با عنوان سال «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهی ایرانی» نامگذاری شده است و لذا راهبرد اصلی کشور کار و تلاش بیشتر است. اهمیت راهبرد فوق زمانی روشن میشود که بدانیم معضل اصلی توسعهنیافتگی کشورها، تنبلی، کارگریزی و ارادهی ضعیف است و نقطهی عطف تحول و توسعه، در کار مضاعف و همت عالی نهفته است.