استعفای "بوریس یلتسین" از ریاست جمهوری روسیه
خبرگزاری تسنیم : تندروی های یلتسین در مبارزه با عناصر قدیمی و محافظهکار حزب باعث شد تا وی از سمتش برکنار و در نهایت پس از یک دوره بیماری از ادامه دوران دوم ریاست جمهوری، در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹م استعفا کرد .
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، به نقل از راسخون مناسبت های تقویم امروز به شرح ذیل است:
درگذشت "عبدالجواد فلاطوری" اندیشمند مسلمان و مؤسس دانشکده علوم اسلامی هامبورگ (1375ش)
پروفسور عبدالجواد فلاطوری در سال 1304ش در اصفهان دیده به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر به پایان رسانید. وی سپس برای تحصیل علوم دینی، راهی حوزه علمیه مشهد شد و از محضر: میرزا هاشم قزوینی و میرزا محمدتقی ادیب نیشابوری و... بهره برد. عبدالجواد فلاطوری پس از آن به تهران آمد و به ادامه تحصیل علوم دینی نزد استادان نامآوری همچون: علامه محمد تقی آملی، میرزا مهدی آشتیانی، محمد علی شاهآبادی و سید احمد خوانساری پرداخت. دکتر فلاطوری در همان زمان در رشته فلسفه اسلامی از دانشگاه فارغالتحصیل شد و از آیتاللَّه شیخ محمدرضا کلباسی به اخذ اجازه اجتهاد نائل آمد. وی در سال 1333 برای آگاهی از علوم انسانی و فلسفه غرب عازم آلمان گردید و در رشته فلسفه و دینشناسی تطبیقی و روانشناسی تحصیل نمود. ایشان در سال 1341 موفق به اخذ درجه دکتری در فلسفه شد و در دانشگاه کُلنِ آلمان تدریس در کرسیهای فلسفه تطبیقی، حقوق، تاریخ ایران، اسلام معاصر، کلام و علوم اسلامی را بر عهده گرفت و دمی از تدریس، تحقیق و تألیف باز نایستاد. دکتر فلاطوری در راه بسط و توسعه تفکر اسلامی در اروپا، فعالیتهای چشمگیری داشت و برای نیل به این هدف دانشکده علوم اسلامی هامبورگ آلمان را تاسیس کرد. این اندیشمند مسلمان، در آلمان به عنوان یک مرجع اسلامی و دانشمند فلسفه و علوم اسلامی مطرح بود. هر زمان که محافل علمی اروپا در تجزیه و تحلیل و بیان مسائل اسلامی و تفاهم و همفکری و گفتوگوی بین پیروان ادیان اسلام و مسیحیت و یهودیت، دچار مشکل میشدند، به وی مراجعه میکردند. وی در طول بیش از چهل سال اقامت در آلمان، مقالات متعدد در نشریات معتبر آلمانی در جهت دفاع از اسلام نگاشت. استاد فلاطوری برای ایجاد مباحثه، همفکری و همکاری بین پیروان ادیان مختلف تلاش میکرد. از جمله آثار وی ترجمه تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، تألیف اخلاق عملی کانت و دگرگونی بنیادی فلسفه یونانی در اثر طرز اندیشه اسلامی، میباشد. دکتر فلاطوری سرانجام در 11 دی 1375ش بر اثر سکته قلبی در 71 سالگی درگذشت و به سرای باقی شتافت.
تجاوز سپاه عثمانی به خاک ایران (1293 ش)
پس از شروع جنگ جهانی اول، دولت ایران برای بر کنار ماندن از آسیبهای جنگ، اعلام بیطرفی کرد، اما این اقدام ایران از طرف متخاصمین رعایت نگردید و هر کدام به نحوی به خاک ایران یورش آوردند. سپاه عثمانی با کمک کُردها شروع به تجاوز به خاک ایران نمود و شهرهای بیدفاع تبریز و ارومیه را به تصرف خود درآورده، به سمت شمال کشور پیشروی کرد. پس از تجاوز عثمانی، دولت روسیه نیز قوای خود را وارد ایران نمود و بر سر تصرف آذربایجان، جنگ شدیدی بین نیروهای روسیه و عثمانی درگرفت. در این نبرد سهمگین، عده زیادی از مردم آذربایجان مقتول و مجروح شده، اموال آنان به غارت رفت و سرانجام قوای روس بر سپاه عثمانی پیروز گشت. در نهایت عثمانیها عقبنشینی کردند و روسها منطقه آذربایجان را به تصرف درآوردند. در این حال، با ورود انگلیسیها به خاک ایران، خاک این مرز و بوم عملاً به یکی از جبهههای جنگ جهانی تبدیل شد که حاصلی جز قحطی و قتل و غارت مردم ایران در پی نداشت.
درگذشت ادیب و نویسنده برجسته "یوسف اعتصامی" پدر پروین اعتصامی (1316 ش)
یوسف اعتصامی آشتیانی ملقب به اعتصام الملک سال 1291 قمری (1253 شمسی) به دنیا آمد.او از نویسندگان و مترجمان برجسته ایران معاصر و سالها رئیس کتابخانه مجلس شورای ملی بود. از آثار وی می توان مجله های بهار و گنجینه فنون را نام برد. اعتصامی 2 دوره مجله بهار را منتشر کرد که بیشتر مقالات آن ، انشاء یا ترجمه خود اوست . همچنین جلد نخست «تیره بختان» یا «بینوایان» اثر ویکتور هوگو را نیز ترجمه و منتشر کرد که معروف است . اعتصام الملک پدر پروین اعتصامی (1285 - 1320 شمسی) شاعره نامدار ایران نیز هست که در حقیقت باید پرورش این شاعر برجسته را بهترین اثر او دانست . مرحوم یوسف اعتصامی در 11 دی 1316 (1356 قمری) دارفانی را وداع گفت و فرزند فرزانه اش را تنها گذاشت .
رحلت عالم مجاهد و فقیه نستوه آیت اللَّه "عبدالرحمن حیدری ایلامی" (1365 ش)
آیتاللَّه حاج شیخ عبدالرحمن حیدری ایلامی در سال 1304ش (1344ق) در شهر ایلام دیده به جهان گشود. وی پس از پشت سر گذاشتن تحصیلات، به معلمی روی آورد، اما پس از رؤیایی صادق، به فراگیری علوم اهل بیت(ع) روی آورد و به عتبات عالیات هجرت کرد. آیتاللَّه حیدری، سالیانی در کربلا، سامرا و سپس نجف اشرف مدارج علمی را پیمود و سرانجام با حضور در درس خارج فقه و اصول حضرات آیات: سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، حاج محمود شاهرودی و شیخ حسین حلّی به درجه اجتهاد دست یافت. با تبعید حضرت امام خمینی(ره) به نجف اشرف، آیتاللَّه حیدری ضمن شرکت در درس خارج اصول و فقه آن بزرگوار، در بحث ولایتِ فقیه امام نیز حاضر شد. این عالم مجاهد از سال 1350 ش برای ارشاد و تبلیغ راهی بغداد گردید که فعالیت دینی او بر دستگاه امنیتی عراق گران آمد و او را از کشور اخراج نمودند. ایشان پس از دو سال اقامت در قم، در سال 1354 به شهر ایلام وارد شد و روحانیت مبارز ایلام را متشکل ساخت. خنثی کردن تبلیغات بهائیت در استان، تأسیس مدارس علمیه، تأسیس بیش از هشتاد حسینیه و مسجد در سطح استان و ارشاد مردم و تبلیغ دین، برخی از فعالیتهای این عالم بزرگوار در این دوران بود. آیتاللَّه حیدری پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با رأی قاطع مردم ایلام، به نمایندگی مجلس خبرگان راه یافت و در تصویب و تثبیت اصل ولایت مطلقه فقیه تلاش وافری از خود نشان داد. ایشان پس از آغاز جنگ، بارها در جمع رزمندگان حضور یافت و باعث روحیه بخشی بیشتری به دلاورمردان اسلام میگردید. سرانجام این عالم مبارز و نستوه در یازدهم دی ماه 1365 ش برابر با بیست و نهم ربیعالثانی 1407ق در 61 سالی دارفانی را وداع گفت و پس از تشییعی باشکوه، در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
شهادت شهید سیدمجتبی علمدار (1375ش)
شهید سیدمجتبی علمدار، یازدهم دیماه 1345ش در شهرستان ساری چشم به جهان هستی گشود. سیدمجتبی در سن هفده سالگی به عضویت بسیج درآمد و در اواخر سال 1362ش به کردستان عزیمت کرد. سید برای نخستینبار در عملیات کربلای یک شرکت کرد و مدتی پس از آن، وارد گردان مسلم بن عقیل در لشکر 25 کربلا گردید و تا پایان جنگ تحمیلی در آنجا ماند. او در عملیات کربلای 4 و 5 نیز حضور داشت، در کربلای 8 مجروح شد و مدتی بعد به جبهههای پیکار حق علیه باطل بازگشت و در عملیات کربلای 10 در جبهه شمالی محور سلیمانیه - ماووت شرکت نمود. سیدمجتبی در سال 1366ش مسئولیت فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم ابن عقیل - از گردانهای خطشکن لشکر 25 کربلا - را برعهده گرفت و در عملیات والفجر 10، نقشآفرینی مؤثری داشت. شهید علمدار در سهراهی خرمال، سیدصادق، دوجیله در منطقه کردستان عراق رشادتهای فراوانی را از خود نشان داد و از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بهشدت مجروح گردید. سیدمجتبی در دیماه 1364ش، در عملیات والفجر 8، بهشدت شیمیایی شد. شهید علمدار بعد از اتمام جنگ تحمیلی، در واحد طرح و عملیات لشکر 25 کربلا در ساری مشغول به خدمت شد و علاوه بر این مسئولیت، در واحد تربیت بدنی لشکر بهعنوان عضو اصلی هیأت رهروان حضرت امام (ره) هم انتخاب گردید. حاج سیدمجتبی علمدار که مداح اهل بیت (ع) هم بود، سرانجام در اوایل دی سال 1375ش بهدلیل جراحت شیمیایی، روانه بیمارستان شد و بعد از یک هفته بیهوشی کامل هنگام اذان مغرب روز یازدهم دیماه سال 1375 هجری شمسی در سن سی سالگی به فیض عظیم شهادت نائل آمد. سیدمجتبی در زادروزش، تولدی دیگر را تجربه کرد و عاشورائی گشت.
تولد "ابوالسعود" فقیه و مفسر مسلمان (896 ق)
محمد مصطفی عمادی مشهور به ابوالسعود، فقیه و مفسّر مسلمان در روستای مدرس واقع در نزدیکی استامبول در ترکیه متولد شد. ابوالسعود پس از پایان تحصیلات به تدریس مشغول گردید. همزمان با تدریس، منصب قضاوت در استامبول را نیز به عهده گرفت و تا پایان عمر در این مقام باقی ماند. او به مسایل اجتماعی و عرفی جامعهی خود توجه داشت و تلاش میکرد قوانین اداری عثمانی را بر اساس شریعت اسلامی تنظیم و اصول دیوانی را اصلاح کند. ابوالسعود علاوه بر زبان ترکی به زبانهای فارسی و عربی، تسلط کامل داشت و به این دو زبان، شعر نیز میسرود. ارشاد العقل السلیم، دعا نامه و قانون نامه از جمله آثار اوست.
تولد "سلطان القُرّاء تبریزی" قاری شهیر قرآن و دانشمند علم قرائت (1255 ق)
شیخ عبدالرحیم بن ابوالقاسم تبریزی معروف به سلطان القُرّا یا شاه قرآن خوانان در 1255 ق در تبریز به دنیا آمد. وی در علم تجوید در عصر خود استاد بود و شاگردان فاضلی در این زمینه تربیت نمود. از تالیفات وی رسالهای است در علم تجوید به نام "دُرُّ المنثور" و رسایل دیگر. سلطان القرّاء پس از فراگیری این علم نزد پدر، با شیخ شامیل داغستانی آشنا شد و هنگامی که شیخ شامیل ارتشی فراهم آورده بود تا علیه روسها قیام کند، وی برای همراهی با این نهضت با شیخ شامیل به سوی داغستان عزیمت کرد. سپس به تبریز بازگشت و حوزهی درسی جهت قرائت قرآن تشکیل داد و از آن زمان به برترین قاری قرآن کریم لقب یافت. سلطان القراء در سال 1336 ق در 81 سالگی درگذشت.
تولد "گوتفرید بورْگر" شاعر و ادیب برجسته آلمانی (1747م)
گوتفرید آگوسْتْ بورْگِر، شاعر معروف آلمانی، در 31 دسامبر 1747م در آلمان به دنیا آمد. بورگر از همان دوران جوانی با انواع مصائب و حوادث دست به گریبان بود و این ناکامیها که تا آخر عمر دامنش را رها نکرد، تاثیری مستقیم در آثار او و در نتیجه در ادبیات آلمان قرن هجدهم بر جای گذاشت، به طوری که بورگر در ادبیات آلمان به عنوان شاعر محنت کشیده و تلخکام معروف شده است. وی در سالهای پایانی عمر خود در عرصه ادبیات آلمان مقامی رفیع به دست آورد، به طوری که پیش از آنکه یوهان گوته، شاعر شهیر آلمان قدم به صحنه ادب آلمان گذارَد، بورگر بزرگترین غزلسرای آلمان به شمار میرفت. از بورگر آثار منظوم متعددی برجای مانده که یک قطعه شعر او به نام لئونور، از زمان خود او تا به امروز از معروفترین و عالیترین آثار شاعرانه زبان آلمانی به شمار میرود. همچنین چند قطعه دیگر او به نام شکارچی وحشی و ترانه مرد دلیر و... نام بورگر را برای همیشه در زمره بزرگان ادب آلمان ثبت کرده است. گوتفرید بورگر سرانجام در 8 ژوئن 1794م در چهل و هفت سالگی درگذشت.
تولد "آرتور کریستین سن" شرقشناس برجسته دانمارکی (1875م)
آرتور کریستین سَن، مستشرق دانمارکی در 31 دسامبر 1875م در کپنهاک، پایتخت دانمارک به دنیا آمد. وی در دوران تحصیل در دوره متوسطه به زبانشناسی و امور مشرق علاقهمند گردید و پس از فراگیری زبان فرانسه و لاتین و تاریخ، به آموختن زبانهای فارسی، عربی، سانسکریت و ترکی پرداخت. کریستین سن پس ازپایان تحصیلات دانشگاهی، برای جمع آوری موادی برای رساله دکترای خود درباره عمر خیام نیشابوری، به کتابخانههای لندن، پاریس و اسپانیا و نقاط دیگر سفر کرد و برای نخستین بار با ابنیه و آثار تمدن شرق و اسلامی در اسپانیا روبرو شد. وی در سال 1914م راهی ایران گردید و درباره فرهنگ، دین و زبان ایران، به تحقیق و نگارش پرداخت. حاصل این سفر و سفرهای بعد او به ایران، کتب و آثار متعددی است که در تحقیق لهجهها و فرهنگ مردم ایران نوشته است. کریستین سن در مطالعات لهجهشناسی خود، فقط از نظر زبانشناسی به لهجهها نمینگریست، بلکه در ضمن تحقیق، مسائل و تحولات تاریخی و قومی را نیز در نظر داشت و هدفش این بود که صورت کنونی لهجههای مختلف را با بررسی دقیق، تصویر کند و درک روشنی از وضع تحول و تطور زبانهای مادی، پارتی، فارسی باستان، فارسی میانه و زبان ساسانیان به دست آورد. از پروفسور کریستین سن بیش از سیصد کتاب، رساله و مقاله به جای مانده است که تتبّعات انتقادی بر رباعیات خیام، شعرا و فلاسفه اسلامی، داستان بهرام چوبینه و ایران در زمان ساسانیان از آن جملهاند. آرتور کریستین سن سرانجام در 30 مارس 1945م پس از نزدیک به نیم قرن تحقیق پیرامون تاریخ و فرهنگ ایران، در هفتاد سالگی درگذشت.
تولد "آندره وِزالْیوس" پزشک و جراح بلژیکی (1514م)
آندریاس وسالیوس یا آندره وزالیوس در 31 دسامبر 1514م در بروکسل در بلژیک به دنیا آمد. وی پس از طی تحصیلات متوسطه، وارد دانشگاه شد و در رشته پزشکی فارغالتحصیل گردید. وزالیوس از آن پس، در حالی که بیشتر از بیست سال نداشت، به استادی دانشگاه رسید و به تدریس پرداخت. با این حال، وی مایل به شناخت اجزای درونی انسان بود و به کالبد شکافی بدن آدمی علاقه داشت. از این رو طی سالهای بعد تلاشهای زیادی برای شناختن عملکرد اعضای مختلف بدن از طریق تشریح به عمل آورد و نتایج تحقیقات خود را در کتابی به نام کارخانه بدن انسان، گردآوری کرد. این کتاب به عنوان نخستین اثر در باب تشریح بدن انسان، در دنیای آن روز شهرت بسیار یافت. مزایای عمده آن بر سایر کتب قدیمی، در تصاویر جالب آن بود. وزالیوس در کتاب خود، بدن آدمی را به طور طبیعی به نمایش درآورده و عضلات بدن را در حال انقباض طبیعی و نیز استخوانها را در وضع عادی زندگی، به حدی طبیعی نشان داده که میتوان گفت هیچ تصویری تا آن زمان برتر و بهتر از آن ترسیم نگردیده است. کتاب وزالیوس به نوعی آغاز تشریح نوین به شمار میرود و وزالیوس با این کتاب، دانش تشریح را وارد مرحله عملی دقیقی نمود. وزالیوس گرچه از نظر کالبدشکافی مردی بسیار دقیق بود، با این حال پارهای از نظرات فیزیولوژی قدیم را قبول داشت. با این حال برخلاف ارسطو که قلب را مرکز زندگی و هوش و عواطف میدانست، وزالیوس عقیده داشت که مغز و سلسله اعصاب این وظیفه را برعهده دارند. تحقیقات گسترده وزالیوس در رشته پزشکی، توانست سیر جدیدی به حرکت علم طب دهد به طوری که میتوان گفت طب جدید پیشرفت خود را مدیون تحقیقات و تجربیات وزالیوس میداند. وزالیوس مدتی را به عنوان پزشک مخصوص دربار گذراند اما پس از چندی با اتهاماتی مبنی بر کفر و دزدیدن جسد آدمیان و تشریح آن از سوی مخالفانش روبرو شد که در دادگاه تفتیش عقاید به مرگ محکوم شد. اما با وساطت پادشاه از مرگ نجات یافت و به تبعید به بیتالمقدس محکوم گردید. آندره وزالیوس سرانجام در مسیر سفر به بیتالمقدس در نهم فوریه 1564م در پنجاه سالگی درگذشت.
تولد "هانری ماتیس" نقاش معروف فرانسوی (1869م)
هانری ماتیس، نقاش فرانسوی در 31 دسامبر 1869م در فرانسه به دنیا آمد. وی پس از طی دروس متوسطه، به خواست پدرش برای تحصیل حقوق به پاریس رفت ولی به جای حقوق، به نقاشی روی آورد. ماتیس پس از رسم تابلوهای متعدد، اولین نمایشگاه آثار هنری خود را در 27 سالگی برپا کرد و حتی یکی از آثارش را دولت خریداری نمود. ماتیس درصدد بود تا با ایجاد سبکی جدید، هنر خود را تعالی بخشد. در این میان، جستجو و بررسی سبکهای گوناگون نقاشی، نه تنها به تکامل آثار هانری ماتیس منجر گردید، بلکه این تلاش باعث شد تا در سال 1905م، به همراه عدهای از نقاشان معاصر خود، سبک جدیدی با نام فوویسم را عرضه کند. ویژگی اصلی سبک فوویسم، بر هم زدن اشکال و تناسبات طبیعی و به کار بردن رنگهای تند و خالص بود. البته در این بین، ماتیس تنها فردی بود که به کشف امکانات این مکتب ادامه داد و بر آن پای فشرد. او در سالهای پس از جنگ جهانی اول، با استفاده از تجربیات سالهای نقاشی خود، از رنگهای تندتر و طرحهای پیچیدهتر استفاده نمود. او در دهههای پایانی عمر خویش،به کارهای تزئینی و مصورسازی کتابها و نیز کارهای گرافیکی پرداخت تا اینکه در سوم نوامبر 1945م در 85 سالگی درگذشت. وی از معدود هنرمندانی بود که جنبههای عقلانی و عاطفی را در هنر خود به هم آمیخت. او به هنری بیانگر و هدفمند اعتقاد داشت. به نظر ماتیس، فقط آن کسی که بتواند عواطف خود را به طرزی اصولی نظم دهد، هنرمند است.
قتل "گریگوری راسپوتین" شخصیت مرموز دربار تزاری روس (1916م)
گریگوری افیموویچ نوویخ معروف به راسپوتین، دهقان زادهای روسی بود که در 12 مه سال 1872م به دنیا آمد. وی از همان ابتدای سنین جوانی به حرفه جادوگری و پیشگویى روی آورد و توانست با استفاده لباس کشیشی، به دربار تزار نیکلای دوم، پادشاه روسیه راه یابد. راسپوتین طی سالهای حضور در دربار، بر ملکه روسیه نفوذ فراوانی یافت و مقامات حکومتی را برضد خود برانگیخت. اما تزار به سبب علاقهای که همسرش به راسپوتین داشت اقداماتی جدی در این رابطه انجام نداد تا اینکه راسپوتین توسط نخستوزیر وقت که از دخالتهای گسترده وی به ستوه آمده بود از کشور اخراج شد. ولی راسپوتین از محل تبعید نیز رابطه خود را با ملکه روس حفظ نمود و با ارسال نامههای متعدد، نخست وزیر را به توطئه علیه خاندان سلطنتی متهم کرد. ملکه نیز نفرت و سوء ظن خود را به تزار منتقل نمود و روابط تزار و نخست وزیرش به تدریج به سردی گرایید تا اینکه نخستوزیر در حادثهای به قتل رسید. از این زمان، راسپوتین به روسیه بازگشت و شهرت اعمال و رفتار جادوگرانه و آمیخته با فساد و شهوترانی راسپوتین، به گوش اکثر مردم روسیه رسید و جنجالی را نیز در داخل مجلس دوما برانگیخت. اما نفوذ وی در دربار و حمایت شخص ملکه روسیه از وی مانع از هر تصمیم جدی علیه او میگردید به طوری که هر کس راسپوتین را به خشم میآورد مغضوب ملکه تزار میشد و جانش مورد تهدید قرار میگرفت. راسپوتین به تدریج در عزل و نصبها، ماموریت دادن به افراد دولتی و تصمیمات کوچک و بزرگ تزار نیز اعمال نفوذ و دخالت میکرد. از آن طرف، تزار نیکلای دوم در مورد چگونگی برخورد روسیه با بحران جنگ اول جهانی و نیز شروع تهاجمات و پایان آن، با راسپوتین مشورت میکرد. در این زمان به توصیه راسپوتین و اصرار ملکه که تحت تاثیر تلقینات راسپوتین قرار داشت، تزارنیکلای دوم شخصا فرماندهی کل قوای روسیه را به عهده گرفت و با خروج او از پایتخت برای عزیمت به منطقه جنگی، اختیار امور کشور به دست ملکه و در واقع به دست راسپوتین افتاد. مکاتبات ملکه روسیه با تزار از هنگام تصدی فرماندهی کل قوای روسیه از طرف تزار، نشان میدهد که ملکه در تمام این مدت در جزئیات نقشههای جنگی قرارداشته و در هر یک از نامهها و تلگرافهای خود به تزار، نظریات راسپوتین را در امور نظامی به تزار تلقین مینمود. بعدها فاش شد که مداخلات ملکه و تلقینات راسپوتین که نه فقط در ملکه، بلکه در تزار هم موثر بود، یکی از عوامل مهم شکست نیروهایا روسیه در جنگ جهانی اول به شمار میرفت. گفته میشود راسپوتین حتی روز مرگ خود در اول ژانویه 1917م را نیز پیشبینی کرده بود. او در نامهای به تزار متذکر شده بود که اگر به دست عوامل دولتی یا شاهزادگان درباری کشته شود کلیه خاندان سلطنتی، ظرف دو سال نابود خواهند شد. گریگوری راسپوتین سرانجام در آخرین روز سال 1916م در 44سالگی به دست یک شاهزاده تزاری به قتل رسید. قاتلانْ، جسد او را در اول ژانویه 1917م در میان یخهای رود نِوا انداختند، که دیگر هرگز این جسد پیدا نشد.
استعفای "بوریس یلتسین" از ریاست جمهوری روسیه (1999م)
بوریس یِلْتْسین، اولین رئیس جمهور روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق در اول فوریه 1931م در منطقه اورال روسیه در خانوادهای تهیدست به دنیا آمد و پس از اخذ دیپلم به حزب کمونیست پیوست. ترقی بوریس در حزب کمونیست به کندی صورت گرفت چرا که علاقهای به فعالیتهای حزبی نشان نمیداد و در واقع اعتقاد باطنی به کمونیسم نداشت. باوجود این در اواخر دهه 1970م به توصیه بِرِژنف و در حالی که در آن زمان، اعضای قدیمیتر و کارآمدتری نیز وجود داشتند، به مقام دبیر اولی حزب در زادگاه خود رسید و در همین ایام بود که با گورباچف روابط نزدیک و دوستانهای برقرار نمود. یلتسین در نخسیتن کنگره حزب کمونیست شوروی که در زمان رهبری گورباچف تشکیل شد سخنرانی پرحرارتی در طرفداری از پروستریکا و برنامههای اصلاحی گورباچف ایراد کرد و گورباچف که درصدد تغییراتی در سطح بالای رهبری حزب کمونیست بود، او را به مقام دبیر اولی حزب کمونیست مسکو ارتقا داد. یلتسین در این مقام، جدیت فراوانی از خود نشان داد و با حضور در میان مردم، محبوبیت و شهرت زیادی به دست آورد. وی پس از چندی با حمایت گورباچف به عضویت دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست که عالیترین مقام حزبی در شوروی بود انتخاب شد، اما تندروی او در مبارزه با عناصر قدیمی و محافظهکار حزب باعث شد تا مدتی بعد از این سمت برکنار گردد. از این رو، یلتسین در سال 1988م عملاً از صحنه سیاست شوروی کنار رفت ولی در سال 1989م با استفاده از فضای باز سیاسیِ به وجود آمده، به صحنه بازگشت و با ایراد انتقادات تند از عملکرد حزب و دولت، در انتخابات این سال، که نخستین انتخابات آزاد در تاریخ آن کشور بود، با رأی بیش از پنج میلیون نفر از اهالی مسکو و کسب 89 درصد آراء به نمایندگی کنگره خلق انتخاب گردید. با تصویب پیشنهاد یلتسین درباره انتخاب مستقیم رئیس جمهور فدراسیون روسیه از طرف مردم، بوریس یلتسین در انتخابات ریاست جمهوری روسیه در ماه مه 1990م با اکثریت قاطع به این مقام رسیدو پس از استعفا از حزب کمونیست شوروی، در برابر گورباچف قد عَلَم کرد. او در ژانویه 1990م، در حالی که اتحاد شوروی سخت درگیر بحرانهای داخلی به ویژه در آذربایجان بود اعلام داشت که اگر تحولات عمدهای در کشور رخ ندهد، اتحاد شوروی ظرف مدت سه ماه نابود خواهد شد. در عین حال، وی گورباچف را متهم کرد که به سبب مصالحه بیش از حد بر سر روند پروستریکا با یک جنگ داخلی در جنوب و یک شورش سراسری علیه سلطه مسکو روبروست. در این میان، کودتای نافرجام تابستان 1991م علیه گورباچف و مقاومت یلتسین در برابر کودتاچیان، موقعیت یلتسین را بسیار تحکیم بخشد و به جایگاه گورباچف لطمه زیادی وارد کرد. یلتسین سپس با صدور فرامینی که بدون مشورت با گورباچف صادر میکرد، عملاً کنترل اوضاع را در سراسر روسیه به دست گرفت و با انحلال حزب کمونیست و فروپاشی شبکه وسیع تشکیلات حزبی در شوروی، گورباچف کنترل جمهوریهای دیگر شوروی را هم از دست داد. همچنین با تشکیل جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع، آخرین تلاش گورباچف برای حفظ یکپارچگی اتحاد جماهیر شوروی بینتیجه ماند و به فروپاشی شوروی انجامید. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، یلتسین به ریاست جمهوری روسیه برگزیده شد و مورد حمایت غرب قرار گرفت. او که میخواست اصلاحات خود را با استفاده از کمکهای مالی غرب انجام دهد، با خُلف وعده دول غربی مواجه گشت. بوریس یلتسین در نهایت پس از یک دوره بیماری و ناتوانی از ادامه دوران دوم ریاست جمهوری، در 31 دسامبر 1999م از این مقام استعفا کرد و ولادیمیر پوتین را به جانشینی خود برگزید.
اختراع کبریت (1827م)
اولین کبریت شیمیایی در سال 1827 میلادی توسط «جان واکر» اختراع شد. این کبریتها چوبهای باریکی بودند که سرهای آنها نخست گوگردی شده و سپش در کلرات پتاسیم و رصن و گوگرد اکسیژنه آغشته میشد و در آخر در محلول اسید سولفوریک فرو برده میشد. در سال 1830 میلادی شارل سوریای فرانسوی کبریت فسفری را اختراع کرد که با فسفر سفید ساخته میشد. بعدها این کبریت به کبریتی تبدیل شد که بر اثر مالش با کاغذ شیشهای آتش میگرفت. خمیر این کبریتها از کلرات پتاسیم، سولفور آنتیمون و آب صمغ بود. به دلیل خطر استفاده از فسفر سفید کارل رانس و لوندسترم فسفر بیشکل، را که مخلوطی از فسفر سفید و قرمز بود را به کار بردند. با این حال آلمانیها افتخار این اختراع را برای کامرر میدانند و اتریشیها و مجارها نیز آن را به اتین رومر و پرشل نسبت میدهند. نخستین کارخانهٔ کبریتسازی جهان توسط کامرر آلمانی در سال 1832 میلادی ساخته شد. نخستین کارخانه کبریت در ایران کبریت توکلی است.
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم : انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.