مصیبت حسین(ع) کناره‌گیری هزاران حاجی از یاری او است


امام حسین محرم

خبرگزاری تسنیم : شیخ جعفر شوشتری می‌گوید: گمان نکنیم مصیبت حضرت همان داغ تیرو نیزه و خنجر است؛ مصیبت آنجایی است که با زیادی جمعیت در ایام حج، هزاران هزار حاجی از قافله حسین کناره می‌گرفتند که مبادا گرفتار یاری‌اش شوند.

به گزارش خبرنگار آئین و مذهب خبرگزاری تسنیم، شیخ جعفر شوشتری در دومین مجلس از 14 مجلس شرح مصیبت کربلا و عزای حضرت حسین بن علی(ع) می گوید که مصیبت از آنجا شروع می شود  که حسین فرزند زمزم وصفا، فرزند بیت الحرام، فرزند کوچه های لبریز از عطر محمدی،  حج را ناتمام می گذارد و به قصد کوفه از مکه خارج می شود. گمان نکنیم مصیبت حضرت همان داغ تیرو نیزه و خنجر است. مصیبت آنجایی است که با زیادی جمعیت در ایام حج، هزاران هزار حاجی(!) از قافله ی حسین کناره می گرفتند که مبادا گرفتار یاری اش شوند.
باران اشک وآه در داغ خورشید قتلگاه، آن چنان فراگیر است که گویی در این لحظات زخم خورده، آسمان و زمین رنگ خون به خود گرفته .اما داغ کربلا از ان جهت بر سینه ی تاریخ کوبیده  شد تا انسان بداند مصیبت تدین و مسلمانی خویش را باید با آب اشک  و آه حسین به سامان برساند.
الهی عظم بلایی؛ سنگینی داغ فراموشی او بی تاب می کند هرآن کسی را که در زمین است و یاد آخرت عظیم در پهن دشت سینه هایی که به درک مسلمانی خویش نایل آمدند، خود مصیبت بزرگی است که تنها یاد او مرهم آن است.
باید برای قلب هایمان عزاداری کنیم.برای قلب هایی که بوی گناه آنها را فرا گرفته و خواهش های پستشان درهای رحمت را مسدود کرده است. در بازار دنیا جز نقد خالص را نمی خرند وکالای ما سراسر با نیرنگ و دورویی عجین است.نه در دنیا معامله ای پرسود کرده ایم، نه فروش درستی داشته ایم و نه جنس مرغوبی ارائه داده ایم واین همه حکایت بلای عظیم است؛ حکایت مصیبت فراگیر انسان؛ حکایت داغ سترگ بشر.
چگونه از دریای سیاه دنیا نجات یابیم؟ چگونه از گرداب های تن فرار کنیم؟ این غرقاب ها، تشنه ی جان های هبوط کرده از بهشت است. چگونه باید شیطان را دید ونترسید؟ قبر را تجربه کرده و بی تاب نشد؟ سیطره ملک الموت را احساس کرد و دیوانه نشد؟ داغی سترگ است وقتی آتش احتضار به سوی انسان شعله می کشد و انسان بر تهیدستی خود می پیچد وجز گریه هیچ ندارد «اما منها اصبح وابکی؟»
آنچه یک گام بالاتر از داغ است ولهیبش تارو پود انسان را خاکستر می کند واهمه ی بی انتهایی است که پشت پنجره ی مصیبت آرمیده است وکسی نمی داند از جان انسان چه می خواهد. واهمه همان ترس ناهمگونی است که از تجربه ی گذشته وابهام آینده  درجان ها می نشیند و اگر دل خالص نباشد، عمق این واهمه هزاران برابر مصیبت است.  واهمه از قبر، درد آورتر از داغ مرگ است.  واهمه از ملک الموت، ویران کننده تر از قبر؛  و واهمه سوختن در آتش،  بدتر از خاکستر شدن.
کربلا از امروز دیگر سراسر واهمه است  وهمین واهمه های کربلاست که انسان سازی می کند. آن که داغ مسلمانی دارد، آن که واهمه ی سوختن دارد، آن که زندگی اش سرشار از مصیبت و واهمه است، باید به کربلا سو کند تا نهایت مصیبت و غایت واهمه را در یابد وبداند که هیچ داغی به وسعت عاشورا نیست وهیچ واهمه ای به پهنای سوزناکی زاری کودکان خیمه ها دردآور نخواهد بود.
انسان برای رهایی از واهمه ها باید به اقیانوس تف برسد و بر کشتی نجات بنشیند  ویک به یک داغ ها را باز خوانی کند تا در مسلمانی خویش به کمال برسد. اگر مسافر داغ کربلا شدی بدان که کربلایی شده ای. باید برای احرام خون مهیا گردی.  باید پنجره ی سینه ات را به روی تیرها و تیغ ها بگشایی.باید مهیای شهادت شوی. آری، آنان که امروز قصد عبور از کربلای حسین را دارند، می خواهند داغ های اورا تجربه کنند ودر کنار مصیبت های او تعزیه داری نمایند. اگر مسافر کربلا شوی  وقصد قرائت صفحه به صفحه ی  داغ های کربلا را داشته باشی، می توانی هرم تف را حس کنی؛ تشنه شوی؛ لب های سله بسته ات خشک شوند  واز داغ خورشید، گونه هایت آفتاب سوخته شوند.
حسین (ع) در پی هزاران نامه ی کوفیان به سمت کوفه رهسپار شد و ما که مسافر اوییم، در پاکتی از نور، اشک چشم هایمان را به سمت حائر حسینی گسیل می داریم تا باد صبا به گوش آن یار دلنواز آشنایش کند و خدا کند که سیرت کوفیان در جانمان رسوخ نکند! ما مسافر داغ های کربلاییم.می خواهیم به درک داغ های حسین (ع ) برسیم. از کجا آغاز کنیم؟مصیبت از آنجا شروع می شود  که حسین فرزند زمزم وصفا، فرزند بیت الحرام، فرزند کوچه های لبریز از عطر محمدی،  حج را ناتمام می گذارد و به قصد کوفه از مکه خارج می شود. گمان نکنیم مصیبت حضرت همان داغ تیرو نیزه و خنجر است. مصیبت آنجایی است که با زیادی جمعیت در ایام حج، هزاران هزار حاجی(!) از قافله ی حسین کناره می گرفتند که مبادا گرفتار یاری اش شوند. زهیر بن قین می گوید:« ما جماعتی بودیم در آن ایام که از آن حضرت کناره می جستیم تا آنکه در منزلی بر سر چاهی مشغول خوردن طعام بودیم که رسولی از جانب حسین (ع ) آمد که:« اباعبدالله تورا به یاری دعوت می کند.» لقمه از دست افکندیم، کلافه بودیم، کسی جواب رسول حسین (ع ) را نگفت تا آنکه همسرم به سخن امد:« سبحان الله ای زهیر! فرزند رسول خدا تو را می طلبد و تو آن جناب را اجابت نمی کنی ؟...» و این گونه بود که مصیبت مسلمانی انسان ها مقدمه داغی همیشگی و ماندگار شد که بر پیشانی تاریخ ماندگار شد.این ابتدای داغ بود.ابتدای فاجعه ای عظیم.
هنوز تاریخ کمتر از سی سال از حضور پیامبر را سپری کرده است.هنوز صدای اذان بلال بر سنگ های کعبه نقش است.هنوز تکه سنگ های شکسته ی هبل به دستان امیر حق درپستوی شهر بت و بتکده یافت می شود.هنوز فرزندان رها شده امید رحمت پیامبر را به خاطر دارند وهنوز عطر لباس های ساده ی پیامبر در مدینه ومکه به مشام می رسد. اما این آغاز داغ است؛ داغ یاری رساندن!
در حوالی شط، مردی منزل کرده بود. حسین (ع )او را به یاری طلبید، اجابت نکرد.حضرت به منزل او رفت و فرمود:«ای مرد تو گناه بسیار کرده ای، بیا و مرا یاری کن تا کفاره ی گناهان تو شود.» وی گفت:« من صاحب مال و عشیره و قبیله هستم.به یاری تو نمی توانم خروج کنم.اما اسب می دهم، نیزه می دهم و...». حسین (ع) فرمود:«مرا به اسب و مال تو حاجتی نیست.اگر مرا یاری نمی کنی، از این صحرا برو تا صدای استغاثه ی مرا نشنوی».
واین همان داغی است که انسان باید تا ابد بسوزد. حسین گام برمی دارد وبه سمت انسان ها رهسپار می شود.آنها را دعوت می کند.اما اجابت نمی کنند.این مصیبت عظیم تر از هزاران بار مرگ است.داغ داری اش عمیق تر از هزار بار مواجهه با ملک الموت است.
این داغ، داغ مسلمانی انسان است که حسین فرزند پیامبر قدم به خیمه بگذارد، در خواست یاری کند، اما... .داغ، داغ بزرگی است.حر در سپاه حسین (ع ) تیمار می شد.به اسب ها و یارانش آب دادند تا گرمای تف را بزداید. واهمه در نگاه حسین (ع) شکل می گرفت.عطر خوش وصال به مشام می رسید و هر لحظه چهره ها برافروخته تر می شد.
از مکه تا فاخریه، منزل به منزل انسان ها را به یاری می طلبید و در نینوا بود که شکل واهمه ی سترگ در جان فرزند زهرا (س) نقش بست، داغ روی داغ.
حر سر افکنده دستور رسیده را باز خوانی کرد:«کار را بر حسین تنگ بگیر.نگذار در آبادی منزل کند.در بیابان بی آب و علف او را فرود بیاور.»حسین (ع ) پرسید:«اینجا کجاست؟»...نینوا...کربلا...کربلا...کربلا .

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران