پزشکم گفت: تو مأموری وگرنه زیر عمل جراحی از بین میرفتی
خبرگزاری تسنیم: پیشکسوت احقاق حقوق کارگری از مأموریتی که در این راه بهعهدهاش گذاشته شده است، میگوید؛ مأموریتی که باعث شده وی از زیر سنگینترین اعمال جراحی سالم بیرون بیاید.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، بدون مقدمه و فقط با یک سلام روی صندلی مینشیند و خود را آماده گفتوگو نشان میدهد، چهره خسته و اخمآلودش اما نشان میدهد زیاد حوصله ندارد و باید گفتوگو با وی را مختصر و مفید کرد.
بدون اینکه چیزی بپرسیم برای شروع صحبت در کیفش را باز میکند، دستهایش خیلی بیشتر از یک بیمار مبتلا به پارکینسون میلرزد طوری که تمام بدنش را دچار تکان دائمی کرده است، وقتی میخواهد در کیفش را باز کند تکان دستها با کیف صدایی ممتد میسازد و کاغذها را که بیرون میآورد صدا شدت و امتداد بیشتری پیدا میکند.
خودبهخود سر صحبت را باز میکند، صدایش خیلی ضعیف است و لرزش دستها در صدا نیز تأثیر گذاشته است؛ لرزان و ضعیف. از بیمه اجتماعی کارگران و زمان تأسیس آن در سال 32 میگوید, این که در سال 54 با تصویب قانونی تغییراتی در ارکان سازمان تأمین اجتماعی داده میشود و ارکان آن از 3 به 5 تغییر پیدا میکند که البته فقط در حد تصویب میماند و هرگز عملی نمیشود چرا که اعتراضات کارگری همان زمان باعث میشود سال 55 قانون مجدداً تغییر و در نتیجه سازمان را وابسته به وزارت بهداشت وقت کند.
نگاهمان نمیکند و بهصورت ممتد حرفهای خودش را که بیشتر شبیه درددل است ادامه میدهد، از سهجانبهگرایی و اهمیت آن در سازمان تأمین اجتماعی میگوید, اینجاست که دیگر صدایش مثل قبل لرزان و ضعیف نیست انگار به این واسطه میخواهد اهمیت موضوع را به ما گوشزد کند. ارکان سازمان را شورای عالی، هیئت مدیره، هیئت نظارت و مدیرعامل معرفی میکند. کاغذهایی را که از کیفش بیرون آورده مبنای صحبتهایش قرار میدهد و از روی آنها میخواند, باز هم به سهجانبهگرایی و اساس تدوین اساسنامه سازمان بر سهجانبهگرایی تأکید میکند.
زمانی که برایمان چای میآورند تمام مدت به این فکر میکنیم که با دستهای لرزان چطور میتواند استکان چای را به دست بگیرد و کنترل کند.
دلش از قوانین مختلفی که در طول سالیان سال برای کارگران و بدون نظرخواهی از آنها برایشان تصویب شده خیلی پر است و معتقد است دولت در سازمان تأمین اجتماعی سرمایهگذاری نکرده و همین موضوع ضربه بزرگی به پیکره سازمان وارد کرده است. باز هم به کاغذهایش مراجعه میکند و این بار دقیقاً ماده 96 قانون سازمان را از رو میخواند: سازمان مکلف است میزان تمام مستمری بازنشستگی، از کار افتادگی کلی و مجموع مستمری بازماندگان را در فواصل زمانی که حداکثر از سالی یک بار کمتر نباشد با توجه به افزایش هزینه زندگی با تصویب هیئت وزیران به همان نسبت افزایش دهد. برای تأکید بر این موضوع صدایش بالاتر میرود و همزمان با همان دست لرزان روی میز میکوبد تا بگوید: آیا خبر دارید بعضی از مستمریبگیران سازمان تأمین اجتماعی گدایی میکنند؟
ابوتراب فیضی حدود 60 سال از عمر 80ساله خود را در پیگیری امور کارگران و احقاق حقوق آنها سپری کرده و کولهباری از اعتراض و دغدغه است. از دادخواستی که دو سال پیش به کمیسیون اصل 90 مجلس فرستاده و تا به حال جوابی برای آن دریافت نکرده است، میگوید. از بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی شاکی است که ظاهراً بیشتر از موضوعات دیگر اعصابش را به هم ریخته است و این که چرا دولت بهجای پرداخت نقدی بدهیاش به سازمان سهام کارخانهها را میدهد و با این جمله عصبانیت خود را بیان میکند: مگر سازمان کارخانهدار است و چهچیز از کارخانهداری میداند؟
فیضی اما جسارت خاصی در طول این سالها از خود نشان داده تا جایی که امروز کمتر کسی است که او را در این حوزه نشناسد و همین اواخر در هفته کارگر، کارگران در برنامههای مختلف وی را با این عبارت خطاب میکردند: ای پیر پیشکسوت ما، خدا نگهدار تو.
وی جزو نخستین افرادی است که در سال 32 برای اصل وجودی بیمه اجتماعی کارگران پیشقدم میشود و بههمراه تیمی از کارگران با واسطه، موضوع را با دکتر مصدق در میان میگذارند و بالاخره بعد از طی فراز و نشیبهای بسیار این امر را محقق میکنند. در میان کلامش، گویی خاطرات تلاش 60سالهاش در این حوزه به ذهنش خطور میکند و با خواندن این شعر سرنوشت خود را که بهنوعی نماینده قشر کارگر است شوم میداند: الهی بخت برگردی، از این طالع که من دارم، نه در غربت دلم شاد است، نه رویی در وطن دارم... .
فیضی وضع کارگران را اصلاً منصفانه نمیداند و معتقد است زندگی کارگری روز به روز سختتر میشود، حالا دیگر عصبانیتش بیشتر میشود و لرزش دستها که باعث تکان و صدای شدید ساعت مچیاش شده، صدای ضعیفش را غیرقابل فهمتر میکند.
وی در یک مقطع بهحدی در احقاق حقوق کارگران سر و صدا برپا میکند که مسئولان وقت میگویند: شغلی دهان پُرکن به او بدهید و ساکتش کنید، اما وی که نسبت به این قشر احساس تعهد میکند به مبارزاتش ادامه میدهد، در حال حاضر نیز با وجودت کهولت سن و وضعیت جسمی که از جثه نحیفش پیداست هنوز از این امر دست نکشیده است.
بین حرفهایش دوباره به موضوع سهجانبهگرایی در سازمان تأمین اجتماعی اشاره میکند، این که سهجانبهگرایی یعنی نماینده کارگر و کارفرما بهعنوان سرمایهگذاران در سازمان تأمین اجتماعی در کار سازمان نظارت داشته باشند و ببینند چه قوانینی در حال تصویب است در حالی که در حال حاضر وزیر میتواند خود مدیرعامل سازمان را جابهجا کند.
فیضی 7 بار عمل جراحی انجام داده و پزشکش به او گفته بوده: "بهنظرم تو مأموری وگرنه زیر عمل مرده بودی چرا که قویتر از تو زیر این عمل جراحی تاب نمیآورند و از بین میروند". اما خودش هم به همین اعتقاد دارد زیرا با همین وضع هنوز وظیفه خود میداند که برای سرکشی به مراکز درمانی تأمین اجتماعی برود.
گوشهایش سنگین است و از جوابی که میدهد میفهمیم که متوجه سؤالمان نمیشود، خودش به صحبتهایش ادامه میدهد و سهجانبهگرایی و حقوق کارگران را همچنان بهعنوان مهمترین مشکلات سازمان مطرح میکند، دلش به حال حقوقبگیران این سازمان میسوزد و معتقد است 90 درصد آنها مستحق هستند.
همانطور با چهره گرفته که نشاندهنده رنج سالیان متمادی در راه مبارزه برای احقاق حقوق کارگری است از راهکارهای بهبود وضع سازمان تأمین اجتماعی میگوید که راه حل فقط و فقط در سهجانبهگرایی و و نظارت در عملکرد آن است؛ معتقد است قانون قرارداد یکساله برای کارگران آنها را شبیه برده میکند و باعث میشود هر شرایطی را بپذیرند.
فیضی بعد از 60 سال تلاش در این عرصه و شرایط جسمی دشوارش که در نگاه اول هر انسانی را متوجه ضعف جثه و بیحالیاش میکند همچنان دست بردار نیست، در طول صحبتهایش کار به اشک ریختن برای کارگران هم میکشد و این همان تعهدی است که او نسبت به آنها احساس میکند، وی هنوز امیدوار به تغییر قوانین بهنفع کارگران است و تنها راه نجات سازمان را تغییر قانون آن و بررسی مجدد در مجلس میداند.
فیضی و فیضیها که در راه حقوق کارگری خون دل خوردند، جمعاً چند نفرند؟ از این پس چهکسانی این راه را ادامه میدهند و به حال این قشر دل میسوزانند؟
پیشکسوت کارگران با دستان لرزان و چشمهای پر از برق امیدش را تنها میگذاریم و به او بدرود میگوییم اما خدا میداند هنوز دلمان پیش اوست که دلش میهمان میلیونها کارگر ایرانی است.
گزارش از: زهره رمزی
انتهای پیام/*1