«یلدا» ستایش زندگی و نکوهش مرگ

«یلدا» ستایش زندگی و نکوهش مرگ

میوه‌هایی چون انار با امید و زایش گره خورده‌اند و با رنگ سبز و سرخ خود راوی رویش، گرما و امیدند. در شب یلدا میوه‌هایی که تازه‌شان وجود ندارد، به صورت خشک تناول می‌شوند تا معنی برکت در فرهنگ ایرانیان تداعی پیدا کند.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، علیرضا حسن زاده - رییس پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در قالب یادداشتی با عنوان «یلدا» ستایش زندگی و نکوهش مرگ نوشت: در ایران، فرهنگ به زبان آیین سخن می‌گوید، و آیین‌ها به ویژه آنگاه که ساختاری تقویمی می‌یابند، با ابعاد فلسفی دگرگونی زمان گره می‌خورند و راوی دوباره زندگی و باززایی حیات می‌شوند. در این چشم انداز است که «آیین» نیروی مخرب نیستی و مرگ را واپس رانده و آن را از انسان‌ها دور می‌نماید تا پیام آور زندگی، باززایی و حیات شود.

برای خاستگاه شکل گیری یلدا، محققان و اندیشمندان مختلف دلایل گوناگونی را ذکر کردند، تولد خورشید، تولید مسیح، نقش گاهان‌ها و دی بمهر، تاثیر میترائیسم، دگرگونی‌های گاهشماری ایرانی در طی تاریخ و غیره، اما این آیین فراتر از رنگ تاریخی هر دوره خاص زمانی، کارکرد و معنایی مشخص دارد: باور به روشنایی، نور و نوزایی و حرکت به سمت روشنی و گرمایی که سردی زمستان را از ما دور می‌دارد، گاه و زمانی که با رسیدن به نوروز، طلایه دار سبزی و زندگی خواهد شد؛ حرکتی که ما را به بهار و رویش می‌رساند.

به همین دلیل است که عناصر نمادین و کلیدی آیین مذکور همگی با امید و باززایی پیوند می‌یابند. از این رو می‌باید به سطوح هستی شناختی، جهان شناختی و همزمانی این آیین توجه کرد و آنگاه دریافت که یلدا نیز چون نوروز راوی امید و حیات است. مشابهت‌ها و همسانی‌ها نیز در این زمینه بسیار معنا دار است: معانی ژرف و نمادین سفره، غذا، میوه، نمایش و بازی.

یلدا دیدارگاه دیگری در فرهنگ ایرانی است، که در آن معنای کلیدی سفره ای که مردم را در کنار هم می‌نشاند، دوستی و یکپارچگی بر پایه باور و احساسی مشترک به زندگی و امید است. میوه‌هایی چون انار چون همیشه با معنی امید و زایش گره می‌خورند، و با رنگ سبز و سرخ خود راوی رویش، گرما و امید می‌شوند. میوه‌هایی که تازه شان نیز وجود ندارد، به صورت خشک تناول می‌شود تا معنی برکت را تداعی گرداند.

این  میوه‌ها و دانه‌ها همگی معنای رویش و باروری را نمادپردازی می‌کنند. آنگونه که میخاییل باختین در شاهکار خود «رابله و دنیای او» نشان داده است، معنی هستی شناختی تناول کردن و غذای آیینی، باور به باروری زمین و باززایی است، باور به آنکه از دل زمستان، حیات و بهار سربرخواهد کشید.

از این رو یلدا نیز در نمایش‌های آیینی خود ستایش زندگی و نکوهش تاریکی و سرما (سرما و تاریکی به مثابه نشانه های مرگ) است. از این رو شاید یکی از مهمترین تفسیرهای مرتبط با آیین را بتوان در کار شادروان مهرداد بهار، دقیق و درست و عمیق دانست، تولد خورشید به چهل روزگی آن در آیین سده می‌رسد، و سپس به نوروز که خورشید بالغ شده است. با این حال در اینجا خورشید معنایی نمادین دارد،  خورشید یعنی زندگی، امید و باززایی و رویش.

به این ترتیب فرهنگ ایرانی در گستره ای از شناختی که آیین‌های آن فراهم می‌سازند، فرهنگ تقدیس و ستایش زندگی و نکوهش مرگ و نیستی است. این فهم از فرهنگ ایرانی، آن را به مثابه فرهنگ صلح در طی تاریخ متجلی می سازد، چرا که فرهنگ زندگی بدون باور به دوستی و صلح قابل تصور نخواهد بود.

با این حال به نظر می‌رسد ادبیات مردم شناختی ایران در تحلیل و شناخت آیین یلدا در مقایسه با آیین‌های دیگری چون نوروز، محرم و غیره می‌باید گسترش افزون تری یابد و به منظور درک ابعاد تاریخی و فرهنگی این آیین نیاز به پژوهش و کوشش و محققان ایرانی بیشتر از گذشته وجود دارد.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید...
حج ۱۴۰۳
بیشتر بخوانید...
پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon