مقتل‌خوانی و روضه شب ششم محرم میثم مطیعی + صوت

مقتل‌خوانی و روضه شب ششم محرم میثم مطیعی + صوت

خبرگزاری تسنیم: مراسم شب ششم محرم ۱۳۹۲ هیئت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق(ع) با مدیحه‌سرایی میثم مطیعی، ذاکر جوان اهل‌بیت(ع) برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم شب ششم محرم 1392 هیئت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق(ع) با مدیحه‌سرایی میثم مطیعی، ذاکر جوان اهل‌بیت(ع) برگزار شد. برخی علما و بزرگان بر این نکته تأکید دارند که مقتل‌خوانی بایستی بر اساس منابع معتبر خوانده شود. به منظور ترویج فرهنگ مقتل خوانی و استناد به منابع معتبر متن مقاتل خوانده شده توسط میثم مطیعی در این جلسه منتشر می‌شود. در این جلسه همچنین اشعاری قرائت شده است که توسط شاعرانی همچون مهدی سیار برنده کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش شعر و میلاد عرفان پور رباعی‌سرای نام‌آشنا سروده شده است.

مقتل شب ششم محرم 92. مقتل حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
تاریخ طبری: ج ٥ ص ٤٤٧.

تاریخ الطبری عن حُمَید بن مسلم: خَرَجَ إلَینا غُلامٌ کَأَنَّ وَجهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ، فی یَدِهِ السَّیفُ، عَلَیهِ قَمیصٌ وإزارٌ ونَعلانِ قَدِ انقَطَعَ شِسعُ أحَدِهِما ـ ما أنسى أنَّهَا الیُسرى ـ فَقالَ لی عَمرُو بنُ سَعدِ بنِ نُفَیلٍ الأَزدِیُّ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَیهِ! فَقُلتُ لَهُ: سُبحانَ اللّهِ! وما تُریدُ إلى ذلِکَ؟! یَکفیکَ قَتلُ هؤُلاءِ الَّذینَ تَراهُم قَدِ احتَوَلوهُم. قالَ: فَقالَ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَیهِ؛ فَشَدَّ عَلَیهِ.فَما وَلّى حَتّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّیفِ، فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ، فَقالَ: یا عَمّاه! قالَ: فَجَلَّى الحُسَینُ علیه السلام کَما یُجَلِّی الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَیثٍ غُضُبٍّ،  فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّیفِ، فَاتَّقاهُ بِالسّاعِدِ، فَأَطَنَّها مِن لَدُنِ المِرفَقِ، فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ وحَمَلَت خَیلٌ لِأَهلِ الکوفَةِ لِیَستَنقِذوا عَمراً مِن حُسَینٍ علیه السلام، فَاستَقبَلَت عَمراً بِصُدورِها، فَحَرَّکَت حَوافِرَها وجالَتِ الخَیلُ بِفُرسانِها عَلَیهِ فَوَطِئَتهُ حَتّى ماتَ. وَانجَلَتِ الغَبرَةُ، فَإِذا أنَا بِالحُسَینِ علیه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ، وَالغُلامُ یَفحَصُ بِرِجلَیهِ؛ وحُسَینٌ علیه السلام یَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ، ومَن خَصمُهُم یَومَ القِیامَةِ فیکَ جَدُّکَ! ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّکَ أن تَدعُوَهُ فَلا یُجیبَکَ ، أو یُجیبَکَ ثُمَّ لا یَنفَعَکَ! صَوتٌ وَاللّه ِ کَثُرَ واتِرُهُ وقَلَّ ناصِرُهُ. ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَکَأَنّی أنظُرُ إلى رِجلَیِ الغُلامِ یَخُطّانِ فِی الأَرضِ، وقَد وَضَعَ حُسَینٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قالَ: فَقُلتُ فی نَفسی: ما یَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وقَتلى قَد قُتِلَت حَولَهُ مِن أهلِ بَیتِهِ، فَسَأَلتُ عَنِ الغُلامِ، فَقیلَ: هُوَ القاسِمُ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ.

ترجمه: تاریخ الطبرى ـ به نقل از حُمَید بن مسلم ـ : جوانى به سان پاره ماه شمشیر به دست، به سوى ما آمد. او پیراهن و بالاپوش و کفش هایى داشت که بند یک لِنگه اش پاره شده بود، و از یاد نبرده ام که لنگه چپ آن بود. عمرو بن سعد بن نُفَیل اَزْدى به من گفت: به خدا سوگند بر او حمله مى برم. به او گفتم : سبحان اللّه! از آن چه مى خواهى؟! کُشتن همین کسانى که گرداگردِ آنها را گرفته اند براى تو بس است. گفت: به خدا سوگند، به او حمله خواهم بُرد! آن گاه بر او حمله بُرد و باز نگشت تا با شمشیر بر سرش زد. آن جوان به صورت [بر زمین] افتاد و فریاد برآورد: عموجان! حسین علیه السلام  مانند باز شکارى نگاهى انداخت و مانند شیر شرزه به عمرو، یورش بُرد و او را با شمشیر زد. او ساعد دستش را جلوى آن گرفت امّا از آرنج ، قطع شد. فریادى کشید و از امام علیه السلام کناره گرفت. سواران کوفه یورش آوردند تا عمرو را از دست حسین علیه السلام بِرَهانند؛ امّا عمرو در جلوى سینه مَرکب ها قرار گرفت و سواران با اسب بر روى او رفتند و وى را لگدمال کردند تا مُرد. غبار [ نبرد ] که فرو نشست حسین علیه السلام بر بالاى سر جوان ایستاده بود و او پاهایش را از درد به زمین مى کشید. حسین علیه السلام فرمود: «از رحمت خدا دور باد گروهى که تو را کُشتند و کسانى که طرفِ دعوایشان در روز قیامت جدّ توست!». سپس فرمود: «به خدا سوگند ، بر عمویت گران مى آید که او را بخوانى و پاسخت را ندهد یا پاسخت را بدهد و سودى نداشته باشد؛ صدایى که ـ به خدا سوگند ـ جنایتکاران و تجاوزگران بر آن فراوان و یاورانش اندک اند». سپس او را بُرد و گویى مى بینم که پاهاى آن جوان بر زمین کشیده مى شود و حسین علیه السلام ، سینه اش را بر سینه خود ، نهاده است. با خود گفتم : با او چه مى کند؟ او را آورد و کنار فرزند شهیدش على اکبر و کشتگان گِرد او ـ که از خاندانش بودند ـ گذاشت. نام آن جوان را پرسیدم. گفتند: قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب است.

روضه: مظلوم عالم است حسن نیز چون حسین... | شب ششم محرم 92 | میثم مطیعی
شاعر: میلاد عرفان پور

آنان که با غم حسنین آشنا شدند
خونین جگر شدند و حسینی فدا شدند
مظلوم عالم است حسن نیز چون حسین
هردو ولی فدای غم مرتضا شدند
آن تیرهای مانده به تابوت مجتبی
آخر نصیب حنجر خون خدا شدند
آنانکه با حسن سر یاری نداشتند
شمر و یزید و حرمله ی کربلا شدند
تنها گذاشتند حسن را و عاقبت
دنبال سیم و زر به صف اشقیا شدند
یاران بی بصیرت او بعد کربلا
انگشت ها گزیده به کار عزا شدند

زمینه: سلام علی قاسم بن الحسن + امیری حسین و نعم الامیر | شب ششم محرم 92 | امیر عباسی و میثم مطیعی

سلام علی قاسم بن الحسن

شده ماه من پاره پاره بدن
گل لاله‌ام گشته نقش چمن
سلام علی قاسم بن الحسن
گل من چه زیبا شکوفا شدی
اجل شد عسل غرق اهلی شدی
به زیر سم اسب این دشمنان
تو ای نونهالم چه رعنا شدی
سلام علی قاسم بن الحسن
مزن دست و پا پیش چشم ترم
مکش پا به روی زمین در برم
گل مجتبی این تن پاره را
در آغوش خود می‌برم تا حرم
سلام علی قاسم بن الحسن
امیری حسین و نعم الامیر
به هر بزم و هر کوی و هر انجمن
سرم خاک پای حسین و حسن
پدر در دو گوشم سرود این سخن
که ای نازنین طفل دلبند من
حسینی بمان و حسینی بمیر
امیری حسین و نعم الامیر
زخون جگر پاک پاکم کنید
سپس عاشق سینه چاکم کنید
به تیغ محبت هلاکم کنید
به صحن ابوالفضل خاکم کنید
که خاکم دهد بوی مشک و عبیر
امیری حسین و نعم الامیر
خیالش زمن دلربایی کند
غمش در دلم خودنمایی کند
نوایش مرا نینوایی کند
ولایش مرا کربلایی کند
بدانند خلق از صغیر و کبیر
امیری حسین و نعم الامیر

واحد: امام زمان یابن زهرا، به داد زمین و زمان رس | شب ششم محرم 92 | میثم مطیعی
شاعر: مهدی سیار و میلاد عرفان پور

به هر جا و هر لحظه دارد/ برادر هوای برادر
نشد یک نفس کم گذارد/ برادر برای برادر
مرام حسین و حسن چیست؟/ برادر فدای برادر
کنون روبروی حسین است/ رخ آشنای برادر
به پایت می افتم/ عموجان عموجان
بده اذن میدان/ بده اذن میدان
(الوداع عمو جانم)
اگر تشنه بودم عموجان/ غم تو مرا تشنه تر کرد
عموجان ببین غربت تو/ مرا چون پدر خونجگر کرد
در آغوش تو گریه هایم.../ در آغوش من گریه هایت...
خوشا ارباً اربا چو اکبر/ فداکردن جان برایت
بیابان به جنت/ بدل شد عموجان
به کامم شهادت/ عسل شد عموجان
(الوداع عمو جانم)
امام زمان یابن زهرا / به داد زمین و زمان رس
دوباره دمشق و غریبی / ببین زینبت مانده بی کس
بیا و بگو یا لثارات / که با این نوا جان بگیریم
بیا تا حریم خدا را / از این بت پرستان بگیریم
بیا یابن زهرا/ که چشم انتظاریم
که غیر از تو دیگر/ پناهی نداریم
(العجل یابن الزهرا)

واحد: سرگذشت ما بُود از سر گذشتن | شب ششم محرم 92 |میثم مطیعی

به شکوه علم تو دل سپردم
به صفای حرم تو دل سپردم

موج عشق تو کِشانَدَم به هر سو
که به دریای غم تو دل سپردم
خوشا، دلی که نذر این ماتم شد
که دم به دم، به خون دل همدم شد
محرّمی، در این حرم مَحرم شد
(حسین، حسین مولا اباعبدالله)
سرگذشت ما بُود از سر گذشتن
سرنوشت ما به روی نیزه رفتن
زندگانی سر به سر یک یا حسین است
ای فدای نام تو این جان و این تن
کجا رویم اگر برانی ما را؟
کجا بریم دگر دل شیدا را؟
خودت ببین حسرت این دلها را
(حسین، حسین مولا اباعبدالله)

نجوا با امام زمان: بیا یابن الحسن دردم دوا کن | شب ششم محرم 92 | امیر عباسی

بیا یابن الحسن دردم دوا کن
مرا با دیدنت حجت روا کن
بیا یابن الحسن دورت بگردم
بیا تا دست خالی برنگردم
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش

برای دسترسی به فایل صوتی مداحی شب ششم محرم 92 هیئت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق(ع) با مدیحه‌سرایی میثم مطیعی اینجا کلیک کنید.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران