آدمهای «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» خاکستریاند اما شریفاند
خبرگزاری تسنیم: شب گذشته فیلم «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» آخرین فیلمی بود که در کاخ سی و دومین جشنواره فیلم فجر اکران شد.
شب گذشته فیلم «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» آخرین فیلمی بود که در کاخ سی و دومین جشنواره فیلم فجر اکران شد. «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» روایت ریحان و طاها با بازیگری نازنین بیاتی و صابر ابر است که درگیر حادثه ای در خانه یک پیرمرد میشوند. حادثه ای که رابطه ی آدمهای این فیلم و تصمیم گیری هایشان را به چالش می کشد.
متن مصاحبه ابراهیم ابراهمیان کارگردان و سارا سلطانی فیلم نامه نویس «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم را در زیر می خوانید.
تسنیم: ایده اولیه این فیلمنامه «ارسال اگهی تسلیت برای روزنامه» از کجا شکل گرفت و نگارش مشترک این فیلم نامه چگونه بود؟
ابراهیم ابراهیمیان: سال 88 خانم سلطانی از تماشای فیلمی به نام (آمادور) یک ایده یک خطی گرفت و آن را برای من تعریف کرد بعد از اینکه ایده به نظر من بسیار جالب بود، تبدیل به طرح شد و سپس وارد مرحله نگارش فیلمنامه شدیم. ما قصد داشتیم این فیلم را در همان سالهای 90 – 91 بسازیم اما متاسفانه به دلیل شرایطی که وجود داشت، امکانپذیر نشد. تا اینکه خانم صباغ سرشت طرح را خواندند و گفت به نظر من الان وقت ساختن این فیلم است. شاید نگارش فشرده اثر یکماه و نیم بیشتر طول نکشید اما این پروسهای بود که در یکسال و نیم گذشته رقم خورده بود. فیلمبرداری این اثر 15 مهر شروع شد اما یک پیش تولید داشتیم و یک پیش از پیش تولید. ما از تیر با گزینههایی که داشتیم کار را به صورت جدی آغاز کردیم، چون میدانستیم در پاییز ترافیک کاری اتفاق میافتد. در هر صورت ما 13 مرداد پروانه ساخت گرفتیم و 15 مهر کار را کلید زدیم. تصویربرداری این کار تا 13 آبان ادامه داشت.
تسنیم: انتخاب بازیگر به چه صورت بود و آیا موقع نگارش فیلمنامه به بازیگری شخصیتهای فیلم فکر کرده بودید؟
ابراهیمیان: من و خانم سلطانی درباره فیلمنامه خیلی گپ میزدیم، در مورد این فیلمنامه یک ساختار کلی توافقی وجود داشت، در این شرایط نگارش کامل اثربه خانم سلطانی سپرده شد. بعد نگارش هم دوباره مشورت کردیم. شاید نویسنده در مرحله نخست نگارش به گزینههایی برای بازی فکر بکند اما هیچگاه یک فیلمنامه برای یک بازیگر خاص نوشته نمیشود. از طرفی روش نگارش خانم سلطانی به این شکل نیست و جنس فضاپردازی و پرداخت فیلمنامه هم به صورتی است که دیالوگهایی که شنیده نشود و جنس محاورهای داشته باشد.
فیلم من کاملا قصه محور است، شخصیتها در جریان حادثههایی دچار چالشهای عمیق میشوند، در واقع فیلم هم قصه محور و هم شخصیت محور است. این طرح یک خطی که در رسانهها هست با سماجت خود من مبهم منعکس شده تا قصهای از فیلم لو نرود. داستان به گونه ای روایت شده است که شخصیتها را به چالش عمیقی میکشد.
همه صحنههای این فیلم داخلی بود، ما فقط یک سکانس خارجی در انتهای فیلم دارم، 99 درصد فیلم در یک لوکیشن (خانه) روایت میشود. تصویربرداری این کار هم توسط علیرضا برازنده به خوبی انجام شده است.
تسنیم: چقدر این فیلم یا فیلمنامه آن به دیگر آثار تولید شده شبیه است ؟
ابراهیمیان: من اصلا شبیه به کسی فیلم نمیسازم، من کاملا شبیه خودم فیلم میسازم و خانم سلطانی هم کاملا شبیه خود فیلمنامه مینویسد. ما تحت تاثیر هیچ کارگردان یا فیلمنامهای قرار نداشتیم. فیلمسازانی هستند که من به آنها علاقه دارم، من فیلمهای اروپایی و روایت ضد قصه را هم دوست دارم اما نه برای خودم. اتفاقا من بسیار قصه گو هستم. دلم میخواهد قصه بگویم. اما فیلم من واقعا شبیه کسی نیست.
تسنیم: فیلم شما چه ویژگی دارد که ممکن در جشنواره دیده شود و مورد توجه منتقدان و مخاطبان عام قرار بگیرد؟
ابراهیمیان: ما یک گروه بودیم که این گروه یک پیکرهای را آفرید، فیلم من همه اجزای آن در هم تنیده است و سعی شده یک استاندارد درستی را رعایت کنیم، هم در روایت، کارگردانی و هم در بازیگری. اینکه کدام شاخصه مهمتر است اساسا من اجازه نمیدهم این اتفاق در فیلم بیافتد. من سعی کردم همه اینها را در یک خط پیش ببرم، اینکه برویم به سمتی که یکی از این عوامل تو چشم باشند اصلا هدف ما نبوده و اساسا به آن معتقد هم نیستیم.
در فیلم من از لحظه نگارش فیلمنامه مبنی بر این بود که ما راوی قصهای باشیم که همه چیز دیده شده و هیچ چیز دیده نشود، این یک شعار اصلی است برای گروه ما. حتی در مواردی من اراده کردم از بستر رئالیستی خارج شده و به شیوه ناتورالیستی نزدیک شوم. با این هدف که فیلم زندگی محور و واقعی اجرا شود. اما در این واقعیت یک روایت خاص برای من وجود دارد، روایتی که شبیه به کسی نیست.
تسنیم: بازی بازیگرها در این فیلم نقش اساسی داشت بازی بازیگران در این فیلم به چه صورت بود؟
ابراهیمیان: اصولا چالشی که در قصه اتفاق میافتد بین خانم بیاتی و صابر ابر است و بیشتر بازی از آنها گرفته شده و 100 درصد در کل فیلم حضور دارند، از ارتباط این آدمها قصه شکل میگیرد و اتفاقی باعث میشود که ارتباط بین افراد سمت و سوی دیگری بگیرد، تصمیمات عجیبی در فیلم بگیرند. بازی معمولی و واقع گرای خوبی را ارائه کردند. البته همه چیز جوری رقم میخورد که بازیها هم دیده نشود. همه کاراکترهای این فیلم نقشها را زندگی کردند.
تسنیم: در جشنواره امسال فیلمهای زیادی از جوانان و بزرگان سینماست بیشتر منتظر کدام فیلمساز هستید؟
ابراهیمیان: منتظر همه، من فیلمهای هم نسلان خود را میبینم، از موضوعاتی که من هر سال بسیار جدی پیگیری میکنم دیدن فیلم ها در جشنواره است. معتقدم فیلم را با مخاطب تماشا کردن، اتفاق جدیدی در نگاه فیلمساز ایجاد میکند، پختگی برای فیلمساز به همراه دارد که سبب میشود با مخاطب همراهی کنی. باید بگویم که امسال یکی از بهترین نسلهای فیلم سازی در حال تولد است، در واقع با توجه به شنیدههای خود تصور میکنم فیلمهای بسیار خوبی از فیلمسازان هم نسل من در این دوره از جشنواره حاضر شده و حرف جدی برای مطرح کردند، دارند.
تسنیم: در چند سال اخیر فیلم سازان جوانی وارد عرصه فیلمسازی شدند که مورد استقبال مردم و منتقدین قرار گرفتهاند. به نظر شما این استقبال به خاطر این است که فیلمسازان قدیمی ما دچار یک تکرار شدند و یا فیلم سازان جدید حرفهای نویی برای گفتن دارند که به واقعیتهای جامعه امروز ما نزدیک تراست؟
ابراهیمیان: خیر، اینطور نیست. فیلمسازان قدیم ما درگیر تکرار نشدند. آنچه امروز در سینمای ایران و خارج از ایران در حال وقوع است، عدم قصه گویی است. فیلمهای که به شدت شخصی هستند. سینما دارای قواعد، استانداردها و چارچوبی است که لاجرم باید آنها را رعایت کرد، به اعتقاد من برای درگیر کردن مخاطب باید آن را درگیر کرد، حالا برای این کار میتوانی از ژانرهای مختلف بهره ببری، اما اصل اول در فیلم سازی به اعتقاد من قصه گویی است. تجربه هم نشان داده که هر فیلمسازی، قدیمی یا جدید که جسارت فیلمسازی داشته و اثری را با تکیه بر مخاطب خوب تولید کرده، جواب گرفته، توانسته مخاطب را با خود همراه کند. در نسل قدیم فیلمسازانی هستند که سینمای ما مدیون انهاست، در واقع ما نسل به نسل در حال تکثیر شدن هستیم، ما هم تحت تاثیر فیلمسازان قدیم خود فیلم ساختیم، قطعا در آینده هم کسانی وجود خواهند داشت که تحت تاثیر آثار ما فیلم خواهند ساخت. نسلهای در واقع مکمل یکدیگر هستند. ما داریم سینمای ایران و پیکره کلی آن را کامل میکنیم، حالا ممکن است که نگاههای و رویکردهای تغییر کند، به هر حال 36 وضعیت نمایشی بیشتر در دنیا وجود ندارد، خیلی از آنها هم که گفته شده، به نظر من مهم نگاه به قصه و نوع روایت کارگردان است. امروز سینمای ما از نظرهای مختلف، اکران، تولید و.. در وضعیت خوبی به سر نمیبرد و فیلمسازان ما در تنگنا مشغول فعالیت هستند. این موضوعی است که سالهاست همه میگویند، اما شور و اشتیاقی در فیلمسازان هست که همیشه شعله سینما را روشن نگاه میدارد.
تسنیم: پیشینه هنری شما در تئاتر و فیلم کوتاه چه تاثیری بر ساخت اولین فیلم بلند سینمایی شما داشت؟
ابراهیمیان: پیشتر هم فیلم کوتاه و هم مستند ساخته ام، تحصیل کرده کارگردانی هستم و تجربه چندین سالهای هم در تئاتر دارم که بسیار کمکم کرده است. تئاتر یک هنر نمایشی بسیار عمیقی است که مباحث دراماتیک را خیلی خوب میتوان در آن پیدا کرد. من تاثیر گرفته از گذشته خود هستم، به واسطه همین تجربهها شیوه روایی و بیان تصویری در من شکل گرفته که امسال نخستین قدمش را در فیلم ارسال آگهی تسلیت میبینید. ولی چه پلن دیگری دارم که فیلمهایم از نظر خودم و مخاطبم پختهتر شود.
تسنیم: نگارش فیلمنامه بعدی را آغاز کردید؟
ابراهیمیان: خانم سلطانی طرح آن را خیلی جدی شروع کردند و تقریبا پیکره اصلی طرح کامل است. ان فیلم هم فیلمنامه محور است و باید ان را دید. فیلم بعدی هم موقعیت بسیار عجیبی دارد. این فیلم هم همین ویژگی را داشت، در واقع با تعریفی کلی ارائه شده همه فکر میکنند با فیلمی ضدپیرنگ رو به رو هستند که خیلی لخت جلو میرود، در حالی که این کار کاملا چالشی است و نقطه عطف بسیار عجیبی دارد و ساختار سه پردهای دارد. با این تفاوت که من و خانم سلطانی ساختاری جدید به سه پردهای اضافه کردیم. ما نگاه و حرف جدیدی در این کار داریم. امیدواریم این موضوع در فیلم بعدی بهتر بروز پیدا کند.
تسنیم: میشود گفت فیلمنامه «ارسال اگهی تسلیت برای روزنامه» یک اثر اقتباسی است؟
سلطانی: خیر، فیلم موقعیت خیلی جذابی دارد که مشترک است بین دو قصه اما فضا انگیزه ادمها و.. متفاوت هستند. موقعیت و هم انگیزه ویژه ای دارد که تاثیر میگذارد. اصولا خیلی جذاب است که شما آدمهای عادی جامعه را در موقعیتهای متفاوت قرار بدهید.
من فیلم نامه نویسی ضد پیرنگ خیلی دوست دارم، بسیار به سینمای رضا میرکریمی علاقهمند هستم، وقتی به عنوان فیلمنامه نویس مینویسم بسیار به سینما قصه گو علاقه نشان میدهد، عاشق این هستم که موقعیتهای جدید را تجربه کنم و این امکان را از خودم نمیگیرم، مگر اینکه توان پرداختن به آن را نداشته باشم. قصههای بعدی هم کاملا قصه محور است آدمهای درگیر شرایط ویژهای میکند که به آدمها اجازه نمیدهد فرار کنند. همه چیز هم به روابط آدمهای قصه در بستر یک جامعه بر میگردد. چیزی که ما در این کار خیلی روی ان تاکید داشتیم و خوشبختانه همه عوامل هم آن را درک کردند این بود که اتفاق درست است که خیلی وهم انگیز و غیر قابل باور است اما هدف اصلی ما آن اتفاق نیست، اتفاقا هدف ما حواشی آن اتفاق است. تاثیری که اتفاق روی آدمهای میگذارد و مسیری که خودشان خودشان را هدایت میکنند. یعنی هیچ ناگزیری وجود ندارد، همه اختیار و راه تشخیص وجود دارد. اینکه همیشه تصمیماتی که آدمها میگیرند اطرافیانشان را هم درگیر میکند.
ابراهیمیان: یک موضوع که به شدت در سینمای ما و البته در «ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه» وجود دارد این است که آدمهای قصه ابزار دست ما نیستند، یعنی ابزاری که به واسطه آنها اندیشهای را بروز بدهیم. تمام کسانی که این فیلم را دیدند معتقدند که این فیلم چقدر فیلم عجیبی است، اینکه چقدر ظرفیت سیاه نمایی کردن دارد اما شریف و انسانی روایت میشود. یعنی آدمها به شدت شریف هستند، ادمها خاکستری هستند اما شرافت خودشان را حفظ میکنند و دچار بازیهای کثیفی که در بسیاری فیلمهای دنیا دیده میشود، نمیشوند. در سینمای دنیا گاهی آنقدر با ظرافت و پر طمطراق ماجرایی را روایت میکنند که ابعاد انسانی آن از بین میرود اما من این را نمیپسندم. من به شدت به نگاه انسانی سینما و کرامت انسانی اعتقاد دارم و سعی کردم در فیلم خودم کرامت انسانی رعایت کنم. خدا را شکر میکنم که هر کس این فیلم را دیده اول گفته که این فیلم شریفی است.
سلطانی: کاراکتر اصلی که صابر ابر آن را بازی کرده است برای شخص من، نماد معصومیت و شرافت است، آدمی دوست داشتنی است که خیلی وقتها در زندگی آرزوی مواجهه شدن با آنها را داریم.
ابراهیمیان: کاراکتر اصلی در واقع یک شخصیت با رگههای مذهبی، به شدت شریف و انسان که بعد درگیر اتفاقاتی در زندگی دراماتیک فیلم میشود.
سلطانی: من قبلا هم اعلام کردم، صابر ابر بازیگر خوبی است اما به شدت نقش طاها را فهمید، من به شخصه پیش بینی میکردم که نقش طاها را همه دوست داشته باشند، برای من نویسنده هم این کاراکتر بسیار عزیز است، پر از ویژگیهایی که هر روز دوست دارم با آنها برخورد کنم. صابر گزینه اول ما بود و خیلی خوب این نقش را ایفا کرد. صابر ابر کاملا با این نقش همدل شده بود و حتی در مواردی آنقدر نقش خود را خوب ایفا میکرد که ما گریه میکردیم. صابر ابر بسیار پیگیر بود، بسیار درباره نقش با دیگران مشورت میکرد.
ابراهیمیان: صابر ابر در این فیلم همه جا با طاها همراه بود، حتی من مطمئن بودم وقتی از لوکیشن هم خارج میشود طاها را با خودش میبرد، صابر با طاها زندگی کرد. این ان جنس بازی است که من به شدت دوست دارم، نوعی بازیگری که از دورن بازیگر شکل میگیرد و در بیرون اتفاقاتی را ایجاد کند. در واقع دوربین برای بازیگر حذف بشود و با نقش زندگی بکند. همه بازیگرهای من خوب بازی کردند و امروز ما در پیکره فیلم بازیهای خوب و روانی را شاهد هستیم. البته این نظر ماست، ما دوستی داریم به نام خسرو بامداد که استاد دانشگاه هستند و تئاتر کار کردند. به اعتقاد من جدیترین نقشی که ایشان در زندگی ایفا کردند نقشی است که در فیلم من داشتند. ایشان هم خیلی خوب بازی کردند. خانم بیاتی شخصیت اصلی داستان است، اتفاقاتی را رقم میزند و قاعده بازی را رقم میزند، یک جاهایی در این فیلم موتور درام این قصه روی شانههای ریحانه (خانم بیاتی) قرار داشت و ایشان هم خوب از پس در آمدند. ایشان هم ریحان را فهمید و متفاوت بازی کرد. مهمترین ویژگی بازی خانم بیات این است که نسبت به فیلم اول خود دربند بسیار بسیار متفاوتتر بازی کرد.
تسنیم:با همین گروه فیلمسازی فیلمهای بعدیتان را می سازید؟
ابراهیمیان: در ساخت فیلم بسیار مهم است که فردی که انتخاب میشود چقدر در خدمت روایت فیلم باشد، من ممکن است در کار چهارم و پنجمم بروم سراغ عوامل دیگر چون آنها به روایت من نزدیکتر باشند. اما در فیلم بعد با همین گروه کار میکنم چون نوع روایت قصهام ایجاب میکند که اینها در اولویت باشند. در فیلم بعدی هم روایتی وجود دارد که این ادمها میتوانند خود را با آن ادغام کنند.
انتهای پیام/