الگوی غلط ۹۰ساله ایرانیها کی اصلاح میشود؟
خبرگزاری تسنیم: الگوی غلط مصرف در ایرانیها که بنا به گفته کارشناسان ریشه در پهلوی اول دارد، با گذشته ۹۰ سال هنوز اصلاح نشده است، پس از انقلاب نیز این الگو فراز و نشیب داشته ولی با گذشت ۵سال از ابلاغ سیاستهای کلی رهبری هم هنوز درحد مطالبه مانده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، دقایق اولیه سال 88 پیام نوروزی رهبر بهخلاف تصور همه به موضوع مصرف و اصلاح الگوی آن اختصاص داشت. سال «پیامبر اعظم(ص)»، «سال امیرالمؤمنین(ع)»، «رفتار علوی(ع)»، «عزت و افتخار حسینی(ع)»، «اتحاد ملی و انسجام اسلامی»، «نوآوری و شکوفایی» این ذهنیت را ایجاد کرده بود که سال 88 با توجه به ولایت خجسته امام رضا(ع) در 88/8/8 به نام مبارک ضامن آهو(ع) مزین شود, اما رهبری با توجه به مسائل اقتصادی جهان و بروز عوارض مصرف زدگی در زندگی مردم حرکت بهسوی اصلاح الگوی مصرف را در رأس جهتگیری برنامه ریزیهای کشور و عملکردها قرار دادند و فرمودند: با توجه به اهمیت حیاتی و اساسی مصرف مدبرانه و عاقلانه منابع کشور، سال 88 در همه زمینهها و امور، سال اصلاح الگوی مصرف میدانم. ایشان تأکید کردند: همه ما بهخصوص مسئولان قوای سهگانه، شخصیتهای اجتماعی و آحاد مردم باید در سال 88 در مسیر تحقق این شعار مهم، حیاتی و اساسی، یعنی اصلاح الگوی مصرف در همه زمینهها، برنامهریزی و حرکت کنیم تا با استفاده صحیح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجستهای از تبدیل احوال ملت به نیکوترین حالها، ظهور و بروز یابد ... اسلام عزیز و همه عقلای عالم، بر این نکته تأکید میکنند که مصرف باید مدبرانه و عاقلانه مدیریت شود.
درست یک سال پس از نامگذاری سال 88 بود که بدون شک رهبر معظم انقلاب به اطمینان رسیدند که کاری صورت نگرفته و در نیمه تیرماه 89 سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف را ابلاغ کردند. بیش از 4 سال از سال ابلاغ آن سیاستها میگذرد، بهراستی در این زمینه چه اقداماتی صورت گرفت؟
حال بعد از گذشت 4 سال باید دید برای رفع سایه سنگین مصرف زدگی و مصرف گرایی از کشور چه کردهایم و چه کردهاند؟ حتماً هیچ کاری نشده است که رهبری در خطبههای نماز عید فطر همان سال گفتند: امسال ما اعلام کردیم سال اصلاح الگوى مصرف؛ همه هم استقبال کردند؛ مسئولان استقبال کردند، مردم ــ هرکدام صدایشان به ما رسید ــ استقبال کردند، متخصصان و نخبگان و افراد مطلع در زمینههاى اجتماعى و اقتصادى استقبال کردند، گفتند عجب شعار درستى است، شعار خوبى است؛ خوب، چه شد؟
به گزارش تسنیم، آمارهای مصرف در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها، خیره کننده و تعجب برانگیز است. کشور چین با جمعیت یکمیلیارد و دویست میلیون نفر جمعیت، نخستین مصرف کننده طلای زینتی است. دومین کشور، هند با جمعیت بیش از 950 میلیون نفر و اما رتبه سوم متعلق است به کشورمان ایران که حتی گوی سبقت را در واردات طلای زینتی از کشورهای ثروتمندی مانند آلمان، فرانسه، ژاپن و حتی کشورهای عربی ربوده است. بماند که ایران هفتمین مصرف کننده لوازم آرایش در جهان است. البته رتبه ایران در توریسم غیرعلمی و تاریخی هم زبانزد است.
ایرانیها بهنسبت بسیاری از کشورهای ثروتمند جهان بیشتر به سفرهای توریستی میروند و جالب است که بدانید کشورهایی مانند امارات متحده عربی، تایلند، ترکیه و بلغارستان هدف توریسم ایرانی است! و این آمار بهمعنای خروج هنگفت ارز بدون آوردن دستاوردی ارزشمند است. کارشناسان میگویند هیچ کشوری مانند ایران کلکسیون خودروهای رنگارنگ و متنوع نیست؛ خودروهایی وارداتی از روس و چین تا مالزی تا اتولهای ساخت کشورهای اروپایی، غربی و آمریکای شمالی.
این قبیل آمارها نشاندهنده وضعیت نامطلوب مصرف است. آن چیزی که در این میان نادیده گرفته شده و میشود، ضرورت اصلاح الگوی مصرف است. همان دغدغه مقام معظم رهبری که چهار سال پیش با توجه به مسائل اقتصادی جهان و بروز عوارض مصرفزدگی در زندگی مردم مطرح شد. اما شواهد حاکی از آن است که این هشدارها و انذارها افاقه نکرده است و ما همچنان اندر خم یک کوچه ماندهایم!
*مسابقه مصرف در ایران از چهزمان آغاز شد؟
بهراستی از چهزمانی مسابقه مصرف در ایران آغاز شد و ایرانیان بازیگران این سناریو شدند؟ محمدصادق کوشکی، تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم ما را در رسیدن به پاسخ این سؤال یاری میکند و داستان مصرف گرایی ایرانیان را اینچنین بازگو میکند: مصرف گرایی بهشیوه فعلی، پدیدهای است که از دوران حکومت احمد شاه قاجار و مشخصاً پهلوی اول در ایران آغاز شد. رضاخان و روشنفکرانی که زمینهساز به قدرت رسیدن او بودند، تنها راه پیشِروی جامعه ایرانی را برای رهایی از مشکلات متعدد، مدرن شدن و نیز تجدد، توسل و نزدیک شدن به تمدن غرب و کشورهای اروپایی میدانستند.
وی ادامه میدهد: آنها بهدلیل عدم امکان و شناخت دقیق و عمیق فرهنگ غرب نمیتوانستند جامعه ایران را در تولید علم و فناوری، فرهنگ، قانونمندی و ... تبدیل به جامعه غربی کنند به همین دلیل کوتاهترین راه را انتخاب کردند و ایران را در ظواهر همچون خوردن، پوشیدن، مصرف لوازم لوکس و... به جامعهای شبیه غرب تبدیل کردند. این پدیده ابتدا شامل حال طبقات مرفه و برخوردار جامعه بود؛ طبقاتی که میتوانستند هزینههای سنگین استفاده از لوازم مصرفی غرب را متحمل شوند تا خود را غربی جا زنند و عقدههای حقارت خود را مخفی کنند. قطعاً در پهلوی دوم شاهد مصرف گرایی بیشتری بودیم چرا که ایران در صادرات نفت موفق عمل کرده بود.
کوشکی در ادامه میگوید: با سرازیر شدن درآمدهای نفتی در زمان محمدرضا پهلوی، مصرف گرایی شتاب گستردهای گرفت و مصرف تبدیل به یک ارزش شد. در آن زمان هنجاری جدید در جامعه شکل گرفت؛ هر کسی در جامعه بیشتر مصرف میکرد، شخصیتی فرهیخته و ارزنده محسوب میشد. ملاک جایگاه اجتماعی اشخاص منوط و مربوط به میزان مصرف کالاهای غربی در حوزه پوشش، تغذیه، استفاده از لوازم منزل و خودرو و... بود. اگر کسی هم تمایلی به مصرف نداشت عقبمانده از قافله تمدن به شمار میرفت.
این گونه ارزش گذاری موجب شتاب گرفتن جامعه بهسمت مصرف گرایی شد. نقش و تأثیر تماشای فیلمهای خارجی، استفاده از کالاهای فرهنگی اروپایی و آمریکایی، مسافرتهای کوتاهمدت به مغربزمین، ورود اتباع بیگانه بهویژه شهروندان آمریکایی و اروپایی به کشور در دوره پهلوی دوم را هم باید به عوامل سرعت بخشی به روند مصرف گرایی اضافه کرد.
*به نام سازندگی به کام مصرفگرایی
با پیشرفت مصرف گرایی حال جامعه ایران روز به روز بد و بدتر میشد تا جایی که تولید کالای داخلی در کشور منکوب و سرکوب شد. ایران که در ابتدای دهه 30 شمسی تولید کننده و صادرکننده مواد غذایی بود، در دهه 50 تبدیل به بزرگترین وارد کننده مواد غذایی غرب قاره آسیا شد و این یعنی تلاش حکومت پهلوی در نابود کردن تولید ایرانی به نتیجه رسیده بود.
اما بعد از پیروزی انقلاب روند مصرف افراطی برای مدتی متوقف شد و عملاً مصرف گرایی جای خود را به ساده زیستی انقلابی داد. کوشکی در این باره میگوید: با پیروزی انقلاب شاهد دگرگونی در ارزشهای جامعه بودیم، یعنی اگر مصرف کنندگان کالاهای آمریکایی بهعنوان شاخص شناخته میشدند با حاکمیت ارزشهای انقلابی آنهایی که سادهتر بودند و مصرف کمتری داشتند، شاخص و مورد توجه قرار گرفتند.
داستان مصرف گرایی هرچقدر به اواخر دهه 60 نزدیک میشود حکایت از کمرنگ شدن ساده زیستی در جامعه دارد. این کارشناس سیاسی عمده دلیل آن را حضور عدهای از مسئولان بهویژه تکنوکراتها و فنسالاران که دانشآموخته فرهنگ غرب بودند در سمتهای مهم و اجرایی جامعه میداند و میگوید: با پایان جنگ و رسیدن به ثبات اقتصادی، روند مصرف گرایی به اسم بازسازی و سازندگی در جامعه آغاز شد و جانی دوباره گرفت. در این میان حضور رسانههای فرهنگی غربی از جمله ویدئو، ماهواره و اینترنت، اشتیاق جامعه به مصرف گرایی غربی را دامن زد، یعنی قرارداد نانوشتهای در تشویق جامعه بهسمت مصرف گرایی بین عمده مسئولان نظام و رسانههای داخلی و خارجی منعقد شد.
بهبیان کوشکی امام راحل(ره) از دهه 40 تا روزهای آخر حیات خود تلاش کردند تا جامعه ایرانی از مصرف گرایی فاصله بگیرد و به یک جامعه مولد با الگوی مصرف اعتقادی و دینی تبدیل شود. در سال 88 نیز رهبر انقلاب با نامگذاری سال اصلاح الگوی مصرف میخواستند مسئولان و مردم را از خواب غفلت بیدار کنند اما متأسفانه نه تنها توجه جدی به این مقوله مهم نشد بلکه در کشاکش و دعواهای سیاسی موضوع اصلاح الگوی مصرف مغفول ماند و به فراموشی سپرده شد.
* شیوه مصرف در جامعه ما الگویی ندارد
از آنجایی که انسان از نعمت عقل برخوردار است انتظار نمیرود که کار غیرعقلانی انجام دهد. او معمولاً دست به کاری میزند که برایش منفعت دارد در غیر این صورت از انجام آن سر باز میزند. اما در اینجا این سؤال مطرح است: چرا بعضی افراد، گروهها و طبقات اجتماعی، با وجود اینکه بهدلیل استفاده از الگوی مصرف نادرست مورد نقد هستند باز هم به مسیر خود ادامه میدهند؟
غلامرضا حسیننژاد، جامعه شناس اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی تسنیم درباره نفوذ فرهنگ مصرف گرایی در کشورهای جهان سوم میگوید: احساس نیاز و ضرورت به مصرف کالاهای تجملی، کمرنگ شدن ارزشهای معنوی و قناعت و نیز حس رقابت در مصرف بیشتر و داشتن زندگی مرفه و ایدهآل و همچنین رواج مدگرایی و تنوع طلبی بیپایان از جمله راههای نفوذ پدیده مصرف گرایی در کشوری مانند ایران است.
وی در ادامه به نکتهای اشاره میکند: درست است که غربیها الگوی مصرف گرایی را به ما تزریق کردهاند اما ما مسلمان هستیم و باید الگوی مصرف خود را بهجای هماهنگی با شیوههای کشورهای غربی با آموزههای اسلامی هماهنگ کنیم.
حسیننژاد در پاسخ به این سؤال با اشاره به الگوی مصرف نادرست میگوید: بارها دیده شده افراد با وجود درآمدهای اندک هزینههای بسیاری را برای خرید برخی کالاها تقبل میکنند که فواید آن بسیار کمتر از میزان هزینه شده است. به این دسته از افراد، مصرفی میگویند. در راستای مطالعات انجام شده، بهراحتی میتوان گفت شیوه مصرف، یک طریقه مصرف الگویی و مدلواره است. در شیوه مصرف الگویی، انتخاب کالاهای مصرفی، مادی و فرهنگی کاملاً شخصی است و فرد با اراده خود اقدام به خرید آنها میکند. اما انتخاب شخص تحت تأثیر عوامل و متغیرهای اجتماعی و سبک زندگی و نیز طبقه اجتماعی است و بعد اجتماعی ــ فرهنگی به خود میگیرد. بنابراین در یک جامعه چند نوع الگوی مصرف وجود دارد یعنی تمام انتخابهای شخصی در کالاهای مصرفی، مادی و فرهنگی تحت تأثیر الگوهای مصرف غالب بر جامعه شکل میگیرد.
*به کجا چنین شتابان...
بدون شک میتوان گفت، مهمترین عامل در اصلاح الگوی مصرف، اصلاح فرهنگ جامعه است. فرهنگ مانند هوایی است که همه در آن تنفس میکنیم. این فرهنگ است که ما را بهسوی الگوی نامناسب تولید و مصرف سوق میدهد و جالبتر آنکه آن الگوی نامناسب را بهعنوان الگوی برتر تلقی میکنیم.
مسابقه مصرف میان ایرانیان روز به روز عمیق و عمیقتر میشود و نتیجه آن حذف تولید داخلی، بلعیده شدن درآمدهای ارزی و عدم سرمایه گذاری جهت رشد و توسعه کشور و از همه مهمتر رواج فرهنگ منحط و مبتذل غرب است. فرهنگی که به هنجار جامعهمان تبدیل شده است و این سیر قهقرایی جز سقوط در یک پرتگاه عمیق هیچ سرانجامی نخواهد داشت و داستان زمانی ناگوار و فاجعهبار خواهد شد که درآمد نفتیمان تمام شود.
گزارش از پروانه حسینزاده
انتهای پیام/*1