چیستی و چرایی راهبرد نفوذ امریکا در پساتوافق


چیستی و چرایی راهبرد نفوذ امریکا در پساتوافق

امریکایی‌ها بر اساس راهبرد جدید، به دنبال آن هستند تا ایران را از بازیگر فعال منطقه‌ای در مقابل سیاست‌های ایالات متحده به یک شریک و بازیگر منفعل همراه تبدیل سازند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، از نشانه‌های بصیرت در موضوع دشمن‌شناسی، شناخت استراتژی دشمن قبل از پیاده‌سازی آن است. این یک اصل عقلانی و پذیرفته شده است که «پیشگیری بهتر از درمان است.» برای اثبات دشمنی استکبار جهانی به سرکردگی امریکا با ملت ایران، هیچ نیازی به استدلال نیست.

آنان که خود را به خواب نزده‌اند، به خوبی با دشمنی‌ها و توطئه‌های امریکا علیه ملت ایران طی 37 سال گذشته آشنایی دارند. بنابراین، مهم آن است که ما در هر مقطع زمانی، بدانیم که امریکا برای مقابله و ضربه زدن به انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ملت ایران، چه نقشه‌ها و راهبردهایی را دنبال می‌کند. به تجربه ثابت شده است که طی 26 سال گذشته، رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی همواره از نقشه‌های دشمن قبل از اجرا رونمایی کرده و آن را افشا ساخته‌اند، تا به حال در هر یک از مواردی که مردم و مسئولان هشدارهای رهبر معظم انقلاب اسلامی را نسبت به نقشه‌های دشمن جدی گرفته و به‌هنگام اقدامات لازم را به عمل آورده‌اند، دشمن در اجرای نقشه خود با شکست کامل مواجه شده است.

اینک لحظه‌ای است که همگان باید هوشیار باشیم، زیرا رهبری عزیزمان هشدار داده و از نقشه جدید دشمن سخن می‌گویند. معظم‌له در این روزها و در گرماگرم بحث‌های مربوط به مذاکرات و توافق هسته‌‌ای، از نقشه‌های دشمن اصلی یعنی امریکا، برای دوره پساتوافق می‌گویند. ایشان در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت فرمودند: «نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی امریکایی‌ها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه حضور سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را؛ با همه توان که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نفوذ نخواهیم داد.»  بنابراین «استراتژی نفوذ»، مهم‌ترین برنامه دشمن برای پیشبرد اهدافش در قبال انقلاب، نظام و ملت ایران در دوره بعد از برجام است. بر همین اساس باید گفت، دوره بعد از برجام، مهم‌تر از خود برجام است و باید این استراتژی را به خوبی شناخت و با شناخت درست نقشه امریکا، تمامی راه‌های نفوذ را بر دشمن بست.

از تمامی شواهد و قرائن این نکته به دست می‌آید که امریکایی‌ها فقط به دنبال حل موضوع هسته‌ای با ایران نبوده و توافق هسته‌ای با ایران را، باید بخشی از سناریوی امریکایی‌ها بر مبنای یک راهبرد جدید مورد توجه قرار داد. راهبرد جدید امریکایی‌ها بر خلاف راهبرد پیشین که راهبرد «تقابل» بود، راهبرد «تعامل» و عادی‌سازی رابطه با ایران است. امریکایی‌ها با همه توان از راهکارهایی چون دیپلماسی خط یک و 2 و دپیلماسی عمومی برای پیاده‌سازی این راهبرد استفاده می‌کنند. هدف امریکا از این راهبرد، نفوذ در محیط داخل کشور ایران از طریق تعامل و عادی‌سازی رابطه است. بر‌اساس نقشه دولت اوباما، برجام و توافق هسته‌ای، می‌تواند نقطه شروع مناسبی برای عادی‌سازی رابطه با ایران باشد. امید طراحان این استراتژی جدید در امریکا، آن است که در ایرانیان باوری را پدید آورند مبنی بر اینکه مشکلات آنان خصوصاً در حوزه اقتصاد و معیشت از طریق رابطه با امریکا حل خواهد شد.

پیام نوروزی اوباما به ایرانیان در چارچوب دیپلماسی عمومی، بر همین نکته تمرکز دارد. امریکایی‌ها میزان نتیجه‌بخش بودن استراتژی جدیدشان را، به دلیل وجود یک جریان غربگرا در داخل ایران و همچنین وجود افرادی در داخل ساختار قدرت در نظام ایران که معتقد به عادی‌سازی رابطه با امریکا هستند،‌ بسیار بالا ارزیابی می‌کنند. بنابراین باید در مقطع کنونی، خطر نفوذ را جدی گرفت زیرا اراده سیاسی جریان غربگرا و عناصری از این جریان در قدرت سیاسی، در امتداد اراده سیاسی دشمن در چارچوب استراتژی نفوذ قرار گرفته است. جریان غربگرا و معتقد به عادی‌سازی رابطه با امریکا، به صورت مستمر در حال دادن این پیام به مردم هستند که با عادی شدن رابطه با غرب و امریکا، مشکلات کشور حل خواهد شد!

در چنین شرایطی است که رهبر بصیر و دشمن‌شناس ملت ایران در دیدار فرماندهان سپاه می‌فرمایند: «امروز نفوذ دشمن از تهدیدهای بزرگ است.» امریکایی‌ها از طریق عادی‌سازی رابطه، می‌خواهند در تمامی حوزه‌ها و ساختارهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نفوذ کرده، از طریق این نفوذ، بر کانون‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی تأثیر بگذارند. اولویت دشمن در استراتژی نفوذ، نفوذ فرهنگی و سیاسی است. حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) این چشمان بیدار و تیزبین ملت ایران در همین راستا می‌فرمایند: «نفوذ اقتصادی و امنیتی مقابل نفوذ فکری، فرهنگی و سیاسی اهمیت کمتری دارد.» ایشان در خصوص اهداف دشمن از نفوذ فرهنگی و سیاسی می‌فرمایند: «دشمن برای نفوذ فرهنگی سعی می‌کند باورهایی را که جامعه را سرپا نگه داشته دگرگون، مخدوش و در آنها رخنه کند» و «برای نفوذ سیاسی سعی می‌کند در مراکز تصمیم‌گیری و اگر نشد در مراکز تصمیم‌سازی نفوذ کند.»

پس از این اشاره مختصر به چیستی نفوذ، سؤال مهم، چرایی نفوذ و ایجاد تغییر در راهبرد امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران است. چرا امریکا پس از 37 سال رویارویی با ملت ایران و پیشبرد «راهبرد تقابل»، اکنون به دنبال تبدیل این راهبرد به «تعامل» و عادی‌سازی رابطه با ایران است؟ برای پاسخ به این سؤال ذکر نکته‌ای از مصاحبه خانم رایس، وزیر امور خارجه امریکا در دولت بوش پسر به درک مطلب کمک می‌کند. خانم رایس در این مقطع با صراحت اعلام کرد که دولت امریکا باید بررسی نماید که چرا طی 27 سال گذشته، تمامی سیاست‌ها و طرح‌هایش در قبال جمهوری اسلامی با شکست مواجه شده است. به نظر می‌رسد مبتنی بر چنین نگاهی، امریکایی‌ها به یک بازنگری اساسی در سیاست خارجی خود و چگونگی مواجهه با ایران پرداخته و به این جمع‌بندی رسیدند که راهبرد قطع رابطه با ایران و تقابل همه‌جانبه جمهوری اسلامی،‌ نه تنها موجبات فروپاشی نظام اسلامی در ایران را فراهم نساخت، بلکه برعکس این نوع راهبرد، تضعیف ایالات متحده امریکا از یک طرف و تقویت و قدرت‌یابی جمهوری اسلامی از طرف دیگر را در پی داشت.

بنابراین شکست‌های پیشین امریکا از زمان قطع رابطه با ایران در سال 1358 تاکنون، دلیل اصلی تغییر راهبرد از «تقابل» به «تعامل» است. این تغییر راهبرد به عنوان یک ضرورت، خروجی برخی از اتاق‌های فکر و اندیشه‌های راهبردی امریکا طی سال‌های گذشته است. به عنوان نمونه در سال 2007 میلادی یک سال قبل از روی کار آمدن اوباما،‌ مقاله‌ای در فصلنامه واشنگتن‌پست تحت عنوان «استراتژی برد- برد امریکا برای تعامل با ایران» منتشر شد. بر اساس چنین نگرش جدیدی بود که آقای اوباما شعار «تغییر» را برای انتخابات خود برگزید و پس از ورود به کاخ سفید، برای عادی‌سازی رابطه با ایران ابراز تمایل کرد.

  امریکایی‌ها بر اساس راهبرد جدید، به دنبال آن هستند تا ایران را از بازیگر فعال منطقه‌ای در مقابل سیاست‌های ایالات متحده به یک شریک و بازیگر منفعل همراه تبدیل سازند. خطر اصلی آن است که برخی از مسئولان ما یا بخشی از مردم ما، در حالی که جمهوری اسلامی در آستانه پیروزی‌های استراتژیک در منطقه‌ قرار گرفته، با یک اشتباه محاسباتی تصور کنند در همراهی با امریکا علاوه بر حل مشکلات منطقه مشکلات ایران خصوصاً در حوزه اقتصادی حل خواهد شد.

باید بدانیم اساساً بین ایران و امریکا در منطقه هیچ منافع مشترکی وجود ندارد و امریکایی‌ها به دروغ از منافع مشترک سخن می‌گویند و عده‌ای هم در داخل با اهداف خاص سیاسی در همین مسیر حرکت می‌کنند. باید بدانیم امریکایی‌ها از این طریق دنبال مهار ایران بوده و معتقدند با مهار ایران، جمهوری اسلامی روند افت قدرت را طی خواهد کرد و در این مسیر مجبور به تغییر رفتار شده و در نهایت زمینه‌های تغییر ساختار در ایران فراهم می‌شود. بنابراین باید در مقابل ایده تعمیم دادن مذاکرات هسته‌ای و توافق هسته‌ای به عنوان یک الگو به سایر موضوعات و از جمله مسائل منطقه‌ای، هوشیار بود و دچار فریب نشد.

بر همین اساس است که مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «ما این را گفته‌ایم و اعلان کرده‌ایم که در هیچ مسئله‌ای جز مسئله هسته‌ای با امریکایی‌ها طرف صحبت نمی‌شویم؛ هم به مسئولان سیاست خارجی‌مان گفته‌ایم، هم به بقیه مسئولان گفته‌ایم که داخل نمی‌شویم. علت هم همین است که جهت‌گیری آنها درست نقطه مقابل جهت‌گیری ماست، 180 درجه ما با هم تفاوت داریم.»

منبع : روزنامه جوان

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon