دینانی: ملاصدرا مقداری یونانی زده است اما سهروردی ایرانی خالص / خسروپناه: حکمت اشراق جمع بین شهود، عقل و دین است
فلسفهدانهای ما از روی نادانی در طول ۸۰۰ سال گذشته تا به الان میگویند که شیخ اشراق قائل به اصالت ماهیت بوده اما این یک اشتباه است او قائل به اصالت نور است نه اصالت ماهیت اختلاف ملاصدرا با شیخ اشراق در خصوص اصالت وجود و اصالت نور یک اختلاف لفظی است
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»؛ نشست بررسی همایش شیخ اشراق امروز (5 مردادماه) در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با حضور اندیشمندان و صاحبنظران برگزار شد.
حکمت خسروانی همان حکمت زرتشت است
در ابتدای این نشست دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی بیان کرد: سهروردی در چندین قرن پیش شهید شده است شیخ اشراق حکیم نور است و فلسفهاش فلسفه نور و روشنایی است. 800 سال است شیخ اشراق در این کشور شناخته نشده است علت این ناشناختگی این است که او مدعی بود میخواهد حکمت خسروانی را احیاء کند هم غربیها و هم اعراب با حکمت خسروانی مشکل داشته و دارند. حکمت خسروانی همان حکمت زردتشت است.
سهروردی قائل به اصالت ماهیت نیست/ اختلاف سهوردی با ملاصدرا یک اختلاف لفظی است
وی در ادامه ضمن اشاره به یک اشتباه چند صدساله در خصوص نظریات سهروردی گفت: فلسفهدانهای ما از روی نادانی در طول 800 سال گذشته تا به الان میگویند که شیخ اشراق قائل به اصالت ماهیت بوده اما این یک اشتباه است. او قائل به اصالت نور است نه اصالت ماهیت. اختلاف ملاصدرا با شیخ اشراق در خصوص اصالت وجود و اصالت نور یک اختلاف لفظی است و این را خود ملاصدرا هم تصریح کرده است. صدرا در تعریف وجود میگوید: «الظاهر بذاته والمظهر للغیر». این تعریف صدرا از وجود همان کارکرد نور است که شیخ اشراق بدان اشاره کرده است.
دینانی در مورد ملاصدرا بیان کرد: با اینکه خودم صدرایی هستم اما باید بگویم ملاصدرا یک مقداری یونانیزده است و به همین دلیل اصالت وجود را مطرح کرده است اما سهروردی ایرانی خالص است.
این استاد فلسفه در ادامه سخنانش گفت: شیخ اشراق 10 سال در سفر بوده و 38 سال هم بیشتر عمر نکرد اما این همه تألیف داشته که شبیه به معجزه است.
وی با اشاره به یکی از نظریات شیخ اشراق گفت: شیخ اشراق با صراحت منکر هیولاست. هیولا در فارسی همان ماده نخستین و غیرقابل دیدن است. ابنسینا در بیان هیولا میگوید که «هیولا مثل پیرزن زشتی است که خود را پشت نقاب پنهان کرده و نشان نمیدهد علت این عدم نشان دادن همین است که قابل دیدن نیست»
علم فیزیک هیچگاه نمیتواند به هیولا برسد
دینانی با تشریح بیشتر مسئله هیولا گفت: هیولا محسوس نیست بلکه معقول است در عالم هستی و عالم طبیعت ما فاعل داریم و قابل، اگر فاعل نبود هیچ قابل و منفعلی نمیبود هر فاعلی، قابل و منفعل میخواهد هر موجودی در این عالم هم جنبه فعالیت دارد و هم جنبه قابلیت اما تنها موجودی که صرفا فاعل است و قابل نیست خداست. اما قابلیت هم باید به یک حد پایانی برسد وگرنه دور و تسلسل پیش خواهد آمد. فلذ ا باید یک انفعال محض هم همانطور که یک فاعلیت محض است باشد و این انفعال محض همان هیولاست. هیولا صرفا پذیرنده است و این پذیرندگیاش بینهایت است البته این پذیرندگی طولی است نه عرضی. فیزیک هیچگاه به هیولا نمیتواند پی ببرد زیرا هیولا یک مقوله عقلانی است نه محسوس. هیولا مرز هستی و نیستی است.
سهروردی همان فردوسی حکیم است و فردوسی همان سهروردی حماسی
وی گفت: شیخ اشراق منکر هیولای مشائی بوده و قائل به عالم خیال و مقدار است و قائل به عالم مثال است. اگر عالم مثال را کسی بفهمد عالمش چیز دیگری خواهد بود. اشراق قائل به خیال منفصل است که جدای از عالم ماست و میگوید که تمام ما در عالم خیال هستیم مقدار برای شیخ اشراق بسیار مهم است. اشراق مقدار مطلق را هیولا میداند. پس منحیثالمجموع شیخ اشراق از یک جهت هیولا را اثبات میکند از جهتی دیگر انکار. او هیولای مشائی را انکار میکند و قائل به هیولا به معنای مقدار مطلق است. شیخ اشراق با عالم خیال منفصل، مرکز بین ملک و ملکوت را برداشت و خودش هم در عالم ملکوت زندگی میکرد.
دینانی در انتهای سخنانش گفت: به نظر من کسی که سهروردی را خوب مطالعه کرده بود حافظ است. حافظ دو نفر را خوب مطالعه کرده است یکی سهروردی و دیگری فردوسی است و به نظر من فردوسی، سهروردی حماسی است و سهروردی، فردوسی حکیم است.
نگاه شیخ اشراق به اصول فقه، نگاه یک حکیم است به فقاهت
در ادامه این نشست دکتر مصطفی محقق داماد به بررسی اصول فقه سهروردی پرداخت.
محقق داماد با اشاره به کتابی که اخیرا از سهروردی در لبنان به چاپ رسیده است، گفت: 9 سال قبل از شیخ اشراق یک رسالهای چاپ شد در حوزه اصول فقه به نام التنقیح فیاصولالفقه ابداع بعضی از علوم اسلامی از هنگام تاریخ اسلام نیست بلکه در بستر تاریخ اسلام رشد کرده است مثل علم نحو. اما علم اصول فقه ریشهاش در اسلام است و به هیچ عنوان از خارج نیامده است. ابن خلدون به غلط در کتاب مقدمه میگوید که علم اصول را شافعهای ابداع کرده است اما بعضی از شیعیان قواعدی را از احادیث امام باقر و امام صادق استخراج کردهاند که نشان میدهد علم اصول از این دو امام است. یونس بن عبدالرحمان و هشام بن حکم یک سری اصولی را در تعریفاتشان ذکر کردند که مقدم بر شافعی هست و این اصول جزء مدخلهای اصول فقه هستند. علم اصول یک سری قواعد عقلی را به خدمت فقاهت درآورده است و کتاب شیخ اشراق در این زمینه، نگاه یک حکیم نسبت به فقاهت است.
علت تالیف کتابی درخصوص اصول فقه از منظر شیخ اشراق
وی در ادامه گفت: علت تألیف این کتاب توسط شیخ اشراق را خود او در مقدمه همین کتابش بیان کرده و گفته است: «شما دوستان من اصرار ورزیدید و از من خواستید که مختصری از علم اصول فقه که از اشرف و افضل علوم دینی است ولی برخی از ابناء عصر آن را آغشته به مباحث جدلی کردهاند و بر آستانش معتکف شدهاند و از سایر علوم اعم از عقلی و نقلی رویگرداندهاند برایتان آماده کنم و من درخواست شما را اجابت کردم و در این کتاب مختصری از اصول فقه را به دور از حشو و زوائد و مباحث عقلانی آن آماده کردم»
محقق داماد در انتهای سخنانش گفت: تمام اصولیین، احکام را به احکام خمسه تقسیم کردند اما شیخ اشراق احکام را به دو بخش حلال و حرام تقسیم کرده است. شیخ اشراق در خصوص تعریف علم این نکته را میگوید «هر علمی که غیروجهالله در آن اراده شود و انسان را به راه غیر از خدا ببرد، آن علم نیست بلکه درد سهمناک است و آتش و چاه ترسناک و سوزان»
در ادامه این نشست دکتر غلامرضا اعوانی به جمع بین حکمت قرآنی و برهانی از منظر شیخ اشراق پرداخت و گفت: جمع بین حکمت قرآنی و برهانی یکی از مسائل مهم بشری است. قرآن حکمت است و بر روی حکمت بسیار تاکید دارد. قلیل حکمت بسیار کثیر است و این را فقط اولوالالباب میفهمند. حکمت واژهای است که مثل سهروردی غریب است.
چیستی حکمت
اعوانی در خصوص چیستی حکمت گفت: حکمت، کشف حقایق اشیاء است البته از طریق مبادی حقیقی و مبداء اول آن. حکیم باید همه چیز را از دید مبداء اول ببیند. پرسش نخستین تمام حکمای پیش از سقراط، مبداء عالم بوده است و همه به دنبال فهم مبداء عالم بودهاند. حکمت به دو بخش حکمت بحثی و برهانی و حکمت ذوقی و عرفانی تقسیم میشود. ابنسینا استاد حکمت برهانی است اما با حکمت المشرقییه خودش، راه بین حکمت برهانی و ذوقی را هموار کرده است. در مقابل ابنسینا غزالی که راه تکفیر را در عالم اسلام رواج داده است آمده و راه میان حکمت بحثی و حکمت ذوقی را مسدود نموده است.
وی گفت: کسی که قبل از اسلام توانست به درستی بین حکمت ذوقی و حکمت بحثی جمع کند، افلاطون است. بهترین راه حکمت قرآنی، روش حکمای اسلام است. روش حکمت با روش کلام بسیار فرق میکند. کلام مبادی را مسلم میگیرد و برای آن به روشهای مختلف، استدلال میکند اما حکمت، برهان ذکر میکند و اگر بخواهد برای هر برهان آیات و روایات را بیان میفرماید.
روانشناسی و جامعهشناسی حقیقت انسان را نمیشناسند
اعوانی در انتهای سخنانش گفت: خودشناسی یکی از مسائل مهم سهروردی است که امروزه متأسفانه آن را به جامعهشناسی و روانشناسی و امثال اینها سپردهاند که این علوم هم از حقیقت انسان کاملا غافل هستند و صرفا به بعضی ظواهر میپردازند. حکمت، راه بسیار مهمی برای فهم دین است و دین خالی از حکمت، دین درستی نیست.
در انتهای بخش اول این نشست حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه حکمت و فلسفه و از تئوریسینهای انقلاب اسلامی مباحثی پیرامون روششناسی حکمت اشراق بیان کرد.
خسروپناه در ابتدای سخنانش گفت: هر عالم، حکیم و فیلسوفی وقتی نظری میدهد دیدگاهش مبتنی بر روشی است و متدولوژی خاصی دارد. هیچ حکیمی، دیدگاهش براساس مباحث غیراستدلالی و غیرعقلانی نیست.
وی گفت: سهروردی هم با حکم مشاء، هم با متکلمان و هم با متصوفه اختلاف دارد. شیخ اشراق مدعی است میتوان عقل و شهود و دین را با هم جمع کرد. در همین خصوص استاد جوادی آملی میگوید «شیخ اشراق نابغه نادرهای است که بین حکمت بحثی و حکمت ذوقی جمع کرده است»
اقسام حکیم از منظر شیخ اشراق
خسروپناه در خصوص روششناسی سهروردی گفت: سوال این است که این جمع بین حکمت بحثی و حکمت ذوقی چگونه و با چه متدولوژی صورت گرفته است؟ در همین خصوص سهروردی میگوید ابتدا باید ببینیم تعریفمان از فلسفه چیست؟ سهروردی همان تعریف رایج از فلسفه که دانش شناخت وجود به ماهو وجود است را پذیرفته اما از واژه حکمت استفاده میکند و حکما را به 5 دسته تقسیم میکند: 1- حکیمی که فقط دنبال تهذیب نفس و سلوک است، 2- حکیمی که فقط در استدلال قوی است و به دنبال تهذیب نیست، 3- حکیمی که در هر دو شاخه استدلال و تهذیب قوی است، 4- حکیمی که هم استدلال و هم تهذیب را جمع کرده است اما در تهذیب قوی است و در استدلال ضعیف است، 5- حکیمی که هر دو شاخه استدلال و تهذیب را جمع کرده اما در استدلال قوی و د ر تهذیب ضعیف است.
وی در خصوص حکیم مطلوب از دیدگاه شیخ اشراق گفت: حکیم مطلوب شیخ اشراق حکیمی است که هم در استدلال و هم در تهذیب قوی است و هر دو را با هم جمع کرده است. او این حکمت را قبول دارد که جمع بین تاله و تهذیب با منطق و استدلال است.
منابع معرفتی مطرح درخصوص شیخ اشراق
خسروپناه در خصوص منابع معرفتی سهروردی، گفت: شیخ اشراق یک سری منابع معرفتی در جهان را جمع کرد و از تمام آنها استفاده نمود که این منابع عبارتند از: عرفان و تصوف، فلسفه ایران (حکمت خسروانی)، فلسفه یونان، حکمت سینوی و وحی و قرآن. سهروردی میگوید که از تمام این 5 منبع استفاده کرد و آنها را به کار گرفت و از آنها استفاده نمود و خودش هم همین کار را کرده است.
وی در خصوص رویکردهای مطرح در این 5 منبع معرفتی گفت: سهروردی تمام رویکردهای این 5 دسته منبع معرفتی را شناخته و مطالعه کرده است. این رویکردها عبارتند از: رویکرد شهودی، رویکرد رمزی، رویکرد نقلی، رویکرد عقلی. سهروردی تمام آیات مربوط به نور را تفسیر کرده.
روش شناسی سهروردی
خسروپناه در پایان مباحثش گفت: روش یعنی فرآیند. هر متدی یک پروسه است که یک آغاز و انجامی دارد اگر آغاز و انجام را ندانید، متد آن عالم را نخواهید شناخت. گامهای متد و روش شیخ اشراق به ترتیب عبارتند از:1- نفی شکاکیت و نسبیگرایی، 2- تمسک به سلوک تا رسیدن به شهود (شیخ اشراق در خصوص رسیدن به شهود میگوید که ابتدا باید مباحث فلسفی را به روش مشائی، مستدل و محکم فرا گرفت و سپس به عشق به حقیقت رسید و نهایتا 40 روز ریاضت کشید تا بتوان به شهود حقیقی رسید)، 3- با کمک بدیهیات، حس و عقل باید حقایق شهودی را مدلل کرد تا برای بقیه مردم مورد استفاده قرار گیرد. منحیثالمجموع، روش حکمت اشراق نه مثل مشاء است نه مثل متصوفه و نه مثل متکلمین، بلکه جمع بین شهود، عقل و وحی است.
انتهای پیام/