جانباز ایلامی: دشمن از توپهای ضد هوایی علیه نیروهای پیاده رزمنده استفاده میکرد
روایتها و خاطرات دوران دفاع مقدس همواره سندی گویا بر احیای تاریخ دوران طلایی حماسه و خون است تا نسل بعد از جنگ بتواند با رجوع به این روایات گوشهای از گنج جنگ هشت ساله را بیابند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ایلام، روایتها و خاطرات دوران دفاع مقدس همواره سندی گویا بر احیای تاریخ دوران طلایی حماسه و خون است.
یکی از دغدغههای مقام معظم رهبری که میفرمایند: «جنگ ما یک گنج است» همین اشاعه و نشر فرهنگ و معارف آن روزهای بهیادماندنی است.
بخشی از ماندگاری معارف دفاع مقدس، روایت رزمندگان و خانوادههای شهداست که نسل بعد از جنگ میتوانند با رجوع به این روایات گوشهای از گنج جنگ هشت ساله را بیابند.
به همین جهت در این قسمت از گزارش خاطرات جانباز « رحمخدا سحری» از دوران دفاع مقدس از نظرتان میگذرد.
جانباز «رحمخدا سحری» از فرماندهان لشگر 11 امیرالمومنین(ع) استان ایلام در دوران دفاع مقدس است، تجربه فرماندهی گردانهای 506، قائم(عج) و حضور در عملیاتهای متعدد را دارا بوده و بعد از دوران دفاع مقدس نیز در مناصب ستادی عهدهدار مسئولیت بوده است.
استفاده دشمن از توپهای ضد هوایی چهارلول
«سحری» در بیان خاطرات خود استفاده دشمن از توپهای ضد هوایی چهارلول علیه نیروهای پیاده رزمنده سخن گفت و بیان میکند: واقعیت این است که چون خط خیلی گسترده بود شناسایی مشکل بود، دیدهبانها بیشتر در زمینههای شناسایی به نیروها کمک میکردند.
بعد از اینکه عراق شکست خورد و از منظقه (مهران) رفت، دشمن به استفاده از توپهای ضد هوایی چهارلول هم علیه نیروهای پیاده رزمنده روی آورد و از هر تلاشی برای ایجاد تلفات انجام میداد.
فاصله 200متری با دشمن
بعضی جاها 500 متر، بعضی جاها 600 متر و بعضی جاها حدود 200 متر با دشمن فاصله داشتیم و این فاصله کم برای زدن خاکریز و ایجاد سنگر پدافندی کار را سخت میکرد و ایجاد خاکریز و سنگر در حد یک عملیات نیازمند دقت و هوشیاری و پنهان کاری از دید و تیر دشمن بود. چرا که میباید جلوتر از کمین خودمان لودر و بولدوزر میبردیم که 5-4 ساعت کارکند و خاکریز بزند.
تنها راهش این بود که شبانه دست به این اقدام بزنیم. قبل از آن گونی، پلیت، الوار و چیزهای دیگری که آورده بودند تا به محض اینکه خاکریز زده شود، بچههای گردان ما سریع سنگرسازی کنند.
شب توی سنگربودم که بچهها آمدند و گفتند که صدایی شبیه صدای شنی تانک میآید. به سمت صدا رفتم، دیدم شهید غلام ملاحی( فرمانده اطلاعات عملیات 11 امیرالمومنین(ع) استان ایلام) بدون اینکه به ما بگوید، با ابراهیم لطفی آمده بودند و داشتند خاکریز میزدند.
گفتم: آقای ملاحی چرا به ما نگفتید؟ گفت دوست داشتم این کار انجام بگیرد، حالا چه فرقی میکند. حدود 5-4 ساعت لودرها و بولدوزرها کار کردند.
با اینکه نسبتاً منطقه آرام بود و آتش زیادی روی ما نبود، با این وجود ترکش کوچکی به بازوی ملاحی اصابت کرد که یک جرات سطحی برداشت. خاکریز احداث شد و روز بعد ما در خاکریز مستقر شدیم. خاکریز را دوجداره زدند که ترکش به بچهها آسیب نرسانَد. توانستیم به تدریج سنگرهای فردی و گروهی شکیل و مستحکمی ایجاد کنیم و به این صورت خطمان سامان گرفت.
جنگ ما یک گنج است
راوی کتاب «شور شبهای قلاویزان» که همکلام با خبرنگار تسنیم در ایلام شده است به دستاندرکاران فرهنگی و رسانهای پیشنهادی داشت و آن اینکه یکی از دغدغههای مقام معظم رهبری که میفرمایند: «جنگ ما یک گنج است» را نصب العین خود قرار دهند و در انتقال روایت رزمندگان و خانوادههای شهدا که نسل بعد از جنگ میتوانند با رجوع به این روایات گوشهای از گنج جنگ هشت ساله را بیابند را فراموش نکنند.
انتهای پیام/ح